
ناصر دوستی در سال ۱۳۲۷ در روستای عباسآباد از توابع شهرستان بیجار در خانوادهای مذهبی بهدنیا آمد. هنوز ششماه از تولد وی نگذشته بود که مادرش را از دست داد. ناصر دوران کودکی را در روستا پشت سر گذاشت و بهدلیل نبود امکانات تحصیلی و آموزشی از کسب علم و دانش بیبهره گشت. وی با رسیدن به سن نوجوانی برای کمک به معیشت خانواده به کشاورزی و دامداری در روستا مشغول شد. ناصر پس از سالها تلاش و فعالیت در امور کشاورزی از سال ۱۳۵۵ به شهرستان دیواندره مهاجرت کرد و با دختری از یک خانوادۀ مذهبی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دو فرزند است.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تشکیل جهاد سازندگی به فرمان امام (ره) وارد جهاد سازندگی شد و بهعنوان راننده مشغول خدمت گردید. وی خدمت در جهاد سازندگی را راهی برای محرومیتزدایی و کمک به مردم منطقه میدانست. گروهکهای ضدانقلاب نیز از آنجا که نمیخواستند آبادانی و سازندگی در این منطقه توسعه پیدا کند، بارها ناصر و همرزمانش را تهدید به مرگ کردند. گروهک دمکرات یک مرتبه ناصر را دستگیر کرد؛ ولی بعد از تحمل شکنجههای فراوان توانست از دست آنان رهایی یابد. این تهدیدها و آزار و اذیتها نمیتواست جلودار عزم راسخ ناصر و همرزمانش باشد.
گروهک تروریستی دمکرات سرانجام در 28مهر1361 در مسیر روستای زاغه–کوله بعد از زخمی و اسیرکردن ناصر، وی را به روستای زاغه منتقل کرده و در آنجا از مداوا و کمک مردم روستا به وی ممانعت کرد. فردای آن روز در 29مهر1361، ناصر پس از آزار و اذیت فراوان و خونریزی شدید بهشهادت رسید.