شهید غلامرضا ثمرقندی 25 بهمن 1308، در شهرستان نیشابور به دنیا آمد. پدرش شیخ عباس و مادرش ربابه نام داشت. به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. هشتم اردیبهشت 1361، در تهران توسط گروه های ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرای شهرستان تهران واقع است.
روایتی خواندنی از فرزند گرامی شهید «غلامرضا ثمرقندی»
ما بچهها شش نفر بودیم، دو دختر و چهار پسر. مادرم با پدرم غلامرضا ثمرقندی دختر عمو و پسر عمو بودند و در سنین کم با هم پیمان پاک زناشویی بسته بودند. پدر بزرگم از علمای نجف بود و نزد پدرش درس خوانده بود. پدرم چون پدر بزرگم منبر میرفت، پیش نماز مسجد بود و روضه میخواند. صدای خوش او همیشه در گوشم است. روزی که جنازهاش را آوردند، ساعتی بیش نبود که منبر رفته بود و من پایین منبر ایستاده بودم و به سخن او و صدایش گوش داده بودم.
عجب روزی بود آن روز. بارها شنیده بودم که پدرم در بین منافقین دشمنان زیادی دارد. یک بار که علتش را از مادرم پرسیدیم او گفت که پدرم در زمان انقلاب در شناسایی خانههای تیمی و دستگیر کردن منافقین فعالیتهای زیادی داشته است.
یادم است که پدرم از دشمنانش واهمه و ترسی نداشت و هر گاه مادرم ابراز نگرانیای میکرد، پدرم با شوخی و خنده با نگرانیهای او بر خورد میکرد. حالا درک میکنم که او واقعاً سری نترس و دلی شجاع داشت. آن روز حادثه، پدرم که پیش نماز مسجد هم بود، بعد از نماز به منبر رفت.
پدرم قصد داشت به جبهه برود و موقع را غنیمت شمرد تا وداعی ضمنی با همه کرده باشد و رفتنش را به جبهههای جنگ حق علیه باطل، که از آرزوهای بزرگش بود، به اطلاع اهل مسجد برساند و حلالیت بطلبد. یادم است که چقدر شاد بود و دشمنانش، در آن تاریکیها، به انتظار نشسته بودند و منتظر فرصت بودند. پدرم راهی خانه شد، در حالی که چند نفر همراهیاش میکردند. بعدها شنیدیم که تروری بسیار وحشیانه بوده است. هدف آنها پدر من بوده است.