شهيد هاشمي نژاد ، منافقين و انجمن حجتيه(3)

Taraqy

_ جامعه روحانيت چه زمان تأسيس شد و فعاليت آن تا چه زماني ادامه داشت ؟

تا جايي كه به خاطر دارم جامعه روحانيت قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1355 تشكيل شد ، در ابتدا بيانيه ها و اطلاعيه هاي روحانيت مبارز به صورت فردي و يا جمعي داده مي شد ، بعدها اين تشكل با عنوان روحانيت مبارز كار خود را ادامه داد و اعلاميه ها هم با عنوان روحانيت مبارز پخش مي شد .

_ آيا بعد از به شهادت رسيدن شهيد هاشمي نژاد با توجه به اين كه ايشان انسجام دهنده جامعه روحانيت مبارز بودند ، فعاليت آن ادامه داشت ؟

پس از به شهادت رسيدن ايشان حركتي منسجمي تحت عنوان روحانيت مبارز صورت نگرفت ، در واقع شهيد هاشمي نژاد انسجام بخش آن جمع بود .

_ با وجود اين كه جامعه روحانيت مبارز و حزب هر دو حركت هاي تشكيلاتي بودند و از طرفي هر دو در دستان شهيد هاشمي نژاد بودند ، پس به چه دليل اين دو تشكل با هم يكپارچه نمي شدند و چه فرقي بين آن دو وجود داشت ؟

حوزه در خراسان حوزه قوي و ريشه داري بود و امكان پذير نبود كه فعاليت حوزه و حركت هاي روحانيت را در قالب تبعيت از حزب سامان داد . محوريت روحانيت مبارز وابستگي به مقام معظم رهبري داشت و همه به محوريت مقام معظم رهبري ، آقاي طبسي و آقاي هاشمي نژاد اعتماد داشتند . در واقع اين شخصيت ها پايه گذار روحانيت مبارز بودند . اينها مي توانستند به عنوان مركز ثقل مبارزه ، همه را به سمت انقلاب و اهداف انقلاب هدايت كنند ، اما حزب به منسجم كردن ، سازماندهي و هدايت بقيه اقشار جامعه مي پرداخت .

آن زمان حزب جمهوري اسلامي به بخش هاي مختلف ، كارگري ، دانشجويي ، فرهنگي ، مهندسي ، زنان و جوانان تقسيم مي شد و به هدايت و سازماندهي اين اقشار مي پرداخت ، اما حركت روحانيت و حركت اصلي انقلاب متأثر از هدايت هاي جامعه روحانيت مبارز بود .

_ سؤال من به خاطر وجود شخصيت هايي بود كه بين اين دو تشكيلات به طور مشترك همكاري مي كردند .

شهيد هاشمي نژاد اعتقاد راسخي به نقش تشكيلات و تحزب داشتند و معتقد بودند كه تشكيلات و تحزب ضامن بقاي انقلاب هستند و با همين ديدگاه وقت زيادي را در حزب جمهوري اسلامي مي گذراندند و سرمايه گذاري سنگيني در حزب انجام دادند .

ايشان معتقد بودند كه براي اداره انقلاب كادر سازي بسيار حائز اهميت است و از اين جهت وقت و سرمايه زيادي را صرف آموزش مديران اجرايي از استاندار تا مديران كل مي كردند . جلساتي براي آنها ترتيب مي دادند و در اين جلسات براي آنها درباره مسائل مديريتي و اعتقادي صحبت مي كردند . حتي از كتاب نهج البلاغه شيوه هاي مديريت حضرت اميرالمؤمنين (ع) مطالبي نقل مي كردند .

شهيد هاشمي نژاد در اين زمينه واقعاً خالصانه و دلسوزانه عمل مي كردند و به ياد دارم حتي اگر 3 الي 5 نفر در جلسات حاضر مي شدند ، جلسه را براي مديران تشكيل مي دادند ، كلاس ها به شكلي نبود كه مثلاً 500 نفر در جلسات حاضر شوند ، بلكه كلاس با حضور حتي سه نفر هم تشكيل مي شد . شهيد هاشمي نژاد مي گفتند : " اگر مي خواهي كادر بسازي ، چهره به چهره و حتي با حضور دو سه نفر هم مي توان اين كار را انجام داد ."

آن زمان بين علماي سنتي در مشهد و روشنفكران بسيار اختلاف سليقه بود ، مكتب هاي مختلفي در حوزه و جامعه اسلامي مشهد وجود داشتند ، مثلاً‌ عده اي طرفدار ديدگاه مرحوم حاج هاشم قزويني و مكتب تفكيك بودند ، برخي هم در حوزه به فلسفه ، اعتقادي نداشتند . جمع كردن اينها در حوزه كار سختي بود .

در اين ميان شهيد هاشمي نژاد رابطه بسيار خوبي با علماي مشهد داشتند و توانسته بودند با افراد مختلف ، با تفكرات مختلف در ارتباط باشند و طيف هاي مختلف مشهد را كه در دسته هاي فكري متفاوت با يكديگر بودند ، جمع كنند و همه اين طيف ها به شهيد هاشمي نژاد اعتقاد و ايمان داشتند .

_ شهيد هاشمي نژاد در مجلس خبرگان هم فعال بودند ، اما با وجود اين كه همه آقاي هاشمي نژاد را به عنوان شخصي مشهدي مي شناختند ، ايشان از مازندران وارد مجلس خبرگان شدند ، آيا اين تصميم در حزب اتخاذ شد يا در جاي ديگري گرفته شد و علت آن چه بود ؟

اين تصميم از جانب حزب و روحانيت مبارز اتخاذ شد ، در مشهد تعداد كافي شخصيت براي ورود به مجلس خبرگان قانون اساسي داشتيم ، اما در شمال كشور تعداد كافي نبود . شهيد هاشمي نژاد اصالتاً اهل بهشهر بودند ، مسلماً چهره هايي وجود داشتند كه حزب معتقد بود كه اين چهره ها و شخصيت ها بايد در تدوين قانون اساسي نظام اسلامي نقش داشته باشند و براي حضور اين چهره ها در اين عرصه و همچنين به دليل بهشهري بودن آقاي هاشمي نژاد تصميم گرفته شد كه ايشان از طرف استان مازندران وارد مجلس خبرگان قانون اساسي بشوند . از طرف ديگر از اين طريق ظرفيت تعداد نفراتي كه از جانب استان خراسان سهم داشتند وارد حزب شوند ، حفظ مي شد .

 

 

Hasheminejad00

 

_ چرا شهيد هاشمي نژاد براي مجلس نيامدند ؟

ايشان معتقد بودند كه جايگاه روحانيت ،‌ آن هم روحانيوني كه در انقلاب نقش اصلي را داشته اند ، در مجلس خبرگان قانون اساسي و رهبري است و بايد اين روحانيون در پشت صحنه مديريت كشور فعال باشند . از اين جهت در حزب جمهوري اسلامي ، جامعه روحانيت مبارز و مجلس خبرگان قانون اساسي فعاليت داشتند و رغبتي به كار در مجلس نداشتند و فكر مي كردند كه در حزب و روحانيت مبارز مفيدتر واقع مي شوند .

_ آيا تعبير درستي است كه بگوييم شهيد هاشمي نژاد مديريت انتخاب نمايندگان خبرگان و مجلس را در مشهد بر عهده داشتند و در واقع بر انتخاب افراد و نوع تبليغات در مشهد نظارت داشتند ؟‌ اگر امكان دارد درباره شيوه مديريتي ايشان در اين زمينه توضيح دهيد .

بله ،‌ اين تعبير كاملاً بجاست . رسيدن به انسجام و وحدت ميان نيروهاي مختلف و نامزدهاي اصلي در انتخابات نيازمند لابي هاي فراواني در مشهد بود و بايد ميان همه قشرها ، گروه ها ، عوامل ذي نفوذ حوزه و دانشگاه ارتباط برقرار مي كردند و مذاكراتي انجام مي شد تا در نهايت همگي به انسجام و وحدتي در مورد نامزدها برسند .

اين كار ، كار شهيد هاشمي نژاد بود ، چون همه آقاي هاشمي نژاد را قبول داشتند و ايشان را به عنوان محور مي پذيرفتند ، در نتيجه ايشان هم نقش اصلي را در ايجاد انسجام در اين زمينه ايفا مي كردند و كاملاً هم در اين كار موفق بودند .

_ در اسناد مي بينيم كه شهيد هاشمي نژاد ابتدا از اولين استاندار خراسان حمايت و او را تأييد مي كنند ، اما در يك مقطع زماني برخورد شديدي بين ايشان و استاندار به وجود آمد . به چه علت ابتدا شهيد هاشمي نژاد استاندار را تأييد كردند و بعد مورد انتقاد قرار دادند ؟‌

در اوايل انقلاب زماني كه امام (ره) بازرگان را به عنوان نخست وزير تعيين كردند و كار مديريت دولت موقت به دست نهضت آزادي ها افتاد،‌ عوامل نهضت آزادي در استان ها ، استانداري ها را به دست گرفتند و آقاي احمدزاده اگر چه فرزندانش جزو چريك هاي فدائيان خلق بودند ، اما خودش از عوامل نهضت آزادي و از مروجين اين گروه بود . ايشان استانداري خراسان را پذيرفت و با دوچرخه در سطح شهر رفت و آمد مي كرد و مثلاً كارهاي انقلابي انجام مي داد .

به مرور در مديريت استان ، مسائل سياسي ، انتخاب عوامل و مديران دانشگاه ها مشاهده شد كه آقاي احمدزاده قصد داشت تا پست هاي مديريتي را به عوامل مخالف اسلام و انقلاب بسپارد . در اين ميان كم كم آقاي هاشمي نژاد متوجه ظاهر سازي هاي آقاي احمدزاده شدند ، مثلاً مي ديدند كه آقاي احمدزاده با دوچرخه رفت و آمد مي كند ، اما در عين حال ماشين بنز او پشت سرش حركت مي كند .

شهيد هاشمي نژاد احساس كردند كه مديريتي كه آقاي احمدزاده اعمال مي كند ، مديريتي نيست كه بتواند انقلاب را به سمت آرمان هاي اصلي امام سوق بدهد ، به مرور اصطكاك ، تضاد و اختلاف نظر ايشان با آقاي احمدزاده زياد شد .

آقاي احمدزاده عوامل استاني را كه از نهضت آزادي ها بودند از جمله آقاي انصاري از نيشابور را به مجلس خبرگان قانون اساسي فرستاد و بسيار از او حمايت كرد . اين افراد در مجلس خبرگان قانون اساسي در بحث ولايت فقيه و بيرون بردن اخبار و اطلاعات ،‌ مشكلاتي را به وجود آوردند ، حتي در مقابل اسلامي كردن كامل قانون اساسي مقاومت كردند . افرادي كه با حمايت آقاي احمدزاده به مجلس خبرگان قانون اساسي رفتند ، مشكلات بسياري ايجاد كردند .

در اين ميان او در تقويت و تسليح منافقين در خراسان نقش مهمي ايفا كرد . در واقع اگر حمايت هاي احمدزاده از منافقين نبود ، منافقين نمي توانستند به راحتي به آن تعداد اسلحه دسترسي پيدا كنند و ترورهاي بعدي را انجام دهند . همين مسئله باعث نگراني اصلي آقاي هاشمي نژاد شده بود . در واقع ارتباط آقاي احمدزاده با مجاهدين خلق و چريك هاي فدائي عامل اصلي اختلاف آقاي هاشمي نژاد با او بود .

_ شهيد هاشمي نژاد بعد از انقلاب بخشي از انرژي خود را صرف مبارزه با انجمن حجتيه كرده بودند ، انجمن حجتيه تا چه حد در مشهد پايگاه داشت و نحوه برخورد آقاي هاشمي نژاد با اين انجمن چگونه بود . در نهايت مبارزات ايشان با اين انجمن چه نتيجه اي در بر داشت ؟

پايگاه اصلي انجمن حجتيه در مشهد بود ، علت اين بود كه مرحوم آقاي حلبي كه رئيس انجمن بود ، با اين كه عضو ائتلاف اسلامي مشهد بود و به همراه عده اي ديگر جمعيت ائتلاف اسلامي مشهد را تشكيل داده بودند ، از زمان كودتاي 28 مرداد و ماجراي مصدق از ساير انقلابيون مشهد فاصله و نسبت به امام (ره) موضع گرفت و شيوه برنامه هايش را تغيير داد . بعد از مدتي آقاي حلبي به تهران آمد و تشكيلات انجمن حجتيه را تأسيس كرد . بعد دوباره به مشهد برگشت و در آموزش و پرورش مسئوليت امور ديني را پذيرفت و مشغول به كار شد .

در اين اثناء‌ هم در قالب رژيم فعاليت هاي خود را در انجمن حجتيه دنبال مي كرد . جلسات و تشكيلات انجمن كم كم وسعت و گسترش يافت ، در اين ميان ارتباط برادر خانم آقاي هاشمي نژاد ، آقاي حسن ابطحي با انجمن حجتيه گسترده شده بود و آنها از او بسيار استفاده كردند و از آنجايي كه هويت او در حال تغيير بود ، آقاي هاشمي نژاد مسئوليت كانون بحث و انتقاد ديني را از او گرفتند .

اعضاي انجمن حجتيه عقايد خاصي داشتند ، به عنوان مثال اين انجمن كاملاً با مبارزه سياسي مخالف بود و اعتقاد داشت كه تشكيل حكومت اسلامي قبل از ظهور امام زمان (عج) كار درستي نيست . فعاليت هاي اين انجمن مانع از پيشروي مبارزات و حمايت مردم از مبارزه و انقلاب مي شد . اين انجمن در جاهاي مختلف از جمله خراسان و مشهد ريشه دوانيده و بسياري از مراكز ، از جمله مهديه ها مثل مهديه حاج آقا عابدزاده را پايگاه خود قرار داده بود . آنها در شهرستان ها هم به عضوگيري مي پرداختند .

آقاي هاشمي نژاد احساس مي كردند كه اگر در اين جريان ها با انحرافات مقابله و برخورد نكنند و جلوي اين انحراف ها گرفته نشود ، اين انجمن هم مي تواند مانند منافقين عده زيادي از جوانان را به سمت خود جذب كند و آنها را هم از مبارزات انقلابي باز دارد . از آنجايي كه شهيد هاشمي نژاد از نزديك با عوامل اين انجمن آشنا بودند ، در مقابل آنها موضع گرفتند و با جريان هاي روشنفكر غرب و شرق و با جريان و انديشه هاي متحجرانه انجمن حجتيه درگير شدند .

_ از ويژگي هاي شخصيتي ايشان نكاتي را ذكر كنيد .

از ويژگي هاي شهيد هاشمي نژاد بايد بگويم كه ايشان در بعد جريان شناسي از ابتدا جريان هاي سياسي متعددي را كه در كشور به وجود آمدند رد نمي كردند ، بلكه ابتدا آنها را واكاوي مي كردند و در متن مواضع و ديدگاه هايشان دقيق مي شدند ، اگر مي ديدند كه آن جريان بر حق است از آن حمايت مي كردند و اگر مشاهده مي كردند كه تفكرات و فعاليت هاي گروه بر حق نيست و آن گروه دچار انحراف شده است ، در مقابل آن قاطعانه مي ايستادند و موضع گيري مي كردند و هيچ واهمه اي از ابراز موضع خود نداشتند .

همان طور كه گفتيم از آنجاكه شهيد هاشمي نژاد از نزديك با افكار و انديشه هاي جريان هاي سياسي در زندان آشنايي پيدا كره و مواضع آنها را لمس كرده بودند ، در بعد جريان شناسي به خوبي مي توانستند دقت و بررسي هاي لازم را انجام دهند و در مناظرات سياسي كاملاً مسلط و بدون واهمه برخورد مي كردند ، از اين رو امام خميني (ره) بعد از شهادت آقاي هاشمي نژاد از ايشان به عنوان دانشمند ياد كردند و از خطابه ، سخنراني ها ، شجاعت و شهامت ايشان تقدير كردند .

ما هم تمامي اين ويژگي ها را در شخصيت شهيد هاشمي نژاد لمس و مشاهده كرديم . ايشان دانش برخورد با مسائل ، علم فقه و اجتهاد در مسائل را دارا بودند. سخنراني هايشان كاملاً پر محتوا و غني بودند ، به اين دليل كه هيچ وقت بدون مطالعه صحبت نمي كردند و هميشه سعي داشتند متناسب با مستمعين و مخاطبان ، برنامه ها و متون صحبت هايشان را تنظيم كنند .

نقش ايشان در حفظ وحدت و انسجام بين نيروها و ضمناً انعطاف ايشان در ايجاد انسجام و يكپارچگي بين همه نيروها ، خصوصاً روحانيت و نيروهاي سياسي بسيار قابل توجه بود . در يك جمله بايد بگويم كه دوران مديريت شهيد هاشمي نژاد در حزب ، دوران محوريت حزب در حركت سياسي مشهد بود و بعد از به شهادت رسيدن ايشان ديگر آن كيفيت را نداشتيم .

 

والسلام

شهيد هاشمي نژاد ، منافقين و انجمن حجتيه(2)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31