
سران منافقین افرادی مثل ما را بار آوردند
مسئله دیگری که هست در مورد افراد داخل پایگاه ها و نماز و اینگونه چیزها بود. در آنجا افرادی را داشتیم که اصلا نماز نمی خواندند و مسئول هم چیزی نمی گفت. می گفتیم او نمی خواند می گفت عیبی ندارد. بعد که به واحدهای عملیاتی رفتیم، آنجا اصلا این مسئله مطرح نبود، الان وقت نماز خواندن است، الان روزه باید گرفت، اصلا این چیزها مطرح نبود. طوری بود که خود مسئول می گفت اگر کاری نداشتید بخوانید و اگر کار داشتید فوقش قضای آن را بخوانید. مسئله نماز این قدر برایشان کم اهمیت بود. این گوشه ای از یک سری جنایاتی بود که توسط من و افرادی مثل من انجام شده است. البته این را هم بگویم که علت اصلی سران سازمان منافقین اند. آنها هستند که افرادی مثل ما را ( که مثلا از لحاظ سیاسی خیلی پائین هستم ) یعنی کل افرادی را که فقط بتوانند اسلحه دست بگیرند ، کسانی را که جوانند و شور دارند از راههای مختلف داخل واحدهای عملیاتی می کردند . حالا طرف نماز بلد نیست بخواند ولی به عنوان مجاهد خلق می آید داخل واحدهای عملیاتی و چه کسانی را می کشد ؟ افرادی چون عطار ، بقال ، سبزی فروش - افرادی که با مردم سر و کار دارند ، نیازهای مردم را تامین می کنند و خودشان از مستضعفان اند . ما این افراد را می زدیم . این شمه ای بود که برایتان گفتم و فکر نمی کنم که خدا هم مرا ببخشد چه رسد به مسئولین.
والسلام
پرده بوشی بر جنایات
« ملت شریف ما بداند منافقین همیشه کارهایی را که انجام می دهند ارزیابی می کنند تا اگر صلاح خود را در انکار دیدند انکار کنند و اگر صلاح خود را در عهده داری دیدند ، به عهده بگیرند »
امام خمینی(ره)
پس از اعترافات تکان دهنده مرتضی ناصح پور فرمانده یکی از آخرین تیمهای تروریستی منافقین ، که عینا از شبکه سراسری صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش گردید و با برملا شدن گوشه ای دیگر از جنایات فجیعی که به دست منافقین انجام شده بود ، جنایاتی که هر بیننده و شنونده ای را تکان داده و ابعاد گسترده شقاوت و رذالت منافقین را اشکار می گرداند ، بقایای متواری نفاق که اکنون در پناه سوسیال - صهیونیستهای فرانسوی لمیده و به خدمتگذاری در آستان استکبار جهانی مشغولند ، با دستپاچگی سعی در خنثی نمودن اثرات این افشاگریها کرده اند .
همانهایی که با تلقینات و وسوسه های شیطانیشان تروریستهایی از این قبیل را پرورانده و بر کشتار کودک و زن و پیرمرد مسلمان نام « عملیات انقلابی » می نهادند ، همانهایی که جنایات ناصح پور و امثال او را با آب و تاب در ورق پاره هایشان درج و برای دریافت دستمزد تقدیم اربابان خود می کردند ، اکنون که بار دیگر ماسک از چهره کریه شان برداشته شده است ، به سیاق همیشگی نفاق ، به دروغ متوسل شده و مدعی می شوند که ناصح پور ن رابطه ای با تیمهای نظامی «منافقین نداشت و منتسب کردن اعمال و کارهای او به منافقین» جعلیات می باشد .
از آن زمان که ناصح پور مرتکب این جنایات می شد ، منافقین از او با عناوین دهان پرکنی چون فرمانده قهرمان واحد فلان از گروهان و گردان بهمان نام می بردند و از سایر تروریست ها می خواستند تا از این فرمانده یاد گرفته و او را سرمشق اعمال جنایتکارانه شان قرار دهند ، اما اکنون که بار دیگر پرده ها کنار رفته است ، همین فرمانده به عروسک خیمه شب بازی تبدیل می شود و جنایات او جعلیات قلمداد می گردد .
منافقین شکنجه و به شهادت رساندن سه تن از جان بر کفان پاسدار را انکار کردند و مهران اصدقی ، فرمانده اول نظامی تهران و یکی از عوامل مستقیم این جنایت ، در برابر دیدگان همه مردم ایران با شواهد و مدارک انکار ناپذیر دست خونریز منافقین را در این جنایت نشان داد . منافقین آتش زدن اتوبوس در شیراز و زنده سوزاندن طفل خردسال در آتش نفاق را انکار کردند و حتی ارتکاب این جنایت فجیع را به جمهوری اسلامی نسبت دادند و فلور زارع ، منافقی که عامل مستقیم این فاجعه بود و در برابر چشم همه مردم به ارتکاب این جنایت از سوی منافقین اعتراف کرد و اکنون نیز جنایات ناصح پور و امثال او را انکار می کنند.«والله یشهدان المنافقون لکاذبون»
دورغ گویی در ماهیت نفاق ریشه دارد . آنان چهره واقعی خود را با توسل به دروغ و ریا می پوشانند تا آفتاب حقیقت برآن نتابد . آخر اگر جهانیان بفهمند که منافقین پیرمرد های کاسب را صرف دارا بودن عکسی از امام به رگبار بسته اند ، اگر پی ببرند که آنان زنان حامله را در برابر چشم کودکانشان کشته اند ، و یا کودکان را زنده زنده سوزانده اند ، اگر بفهمند که منافقین به جوان 19 ساله ای در آغوش مادرش تیر خلاص زده اند ، اگر بفهمند که اینان با چه شقاوتی سه پاسدار اسلام را تا سر حد مرگ شکنجه کرده و زنده به گور نموده اند ، اگر جهانیان همه حقایق را درباره ماهیت عملکرد این جنایتکاران بدانند ، آن وقت همه دعاوی کذب و همه تبلیغات مسموم سردمداران فراری نفاق ، همانگونه که در ایران بی اثر گشته ، در خارج نیز رونقی به بساط ورشکسته شان نخواهد داد . پس تکذیب می کنند ، همانطور که آیات الهی را و ولی امر را تکذیب کرده اند .
سردمداران فراری تروریست ها ، از زمانیکه افشاگری های متعدد کادرها ، اعضا و هوادارانشان علیه آنها آغاز شد ، برای از میان بردن اثرات روشنگرانه این مصاحبه ها دست به حیله های مختلفی زده اند . در مورد اولین مصاحبه ها گفتند ، اینها خائنینی هستند که تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمی کند . با ادامه افشاگری ها و صف آرایی ها خیل اعضا و هوادارانی که اظهار ندامت کرده و به افشای جنایات منافقین می پرداختند ، مدعی شدند اینها زیر شکنجه مجبور به گفتن این مسائل شده اند و بالاخره با افزوده شدن روزمره مصاحبه کنندگان مجبور به انکار وجود هر نوع ارتباطی میان ان اعضا و هواداران با خودشان شده اند . اما هیهات که این دغل کاریها چاره ساز نیستند .
به منظور افشای این ترفند منافقین ، ضمن درج کلیشه ای از نشریه منافقین در خارج کشور و اظهاریه مرتضی ناصح پور در همین رابطه و اسناد دیگری که اظهارات فوق را تائید می کند ، داوری را به آراء امت مسلمان ایران و مردم حق طلب جهان می گذاریم ، تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد .
یک ذره شرف و انسانیت در وجود منافقین نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
من مرتضی ناصح پور با نام مستعار علی که از اردیبهشت سال 59 در ارتباط تشکیلاتی با منافقین قرار گرفته و مسئولیتهای زیر را به عهده داشته ام. از اردیبهشت 59 تا مهر ماه 59 در تیمهای تبلیغاتی در قسمت دانش آموزی بودم . بعد از شکل گیری اتحادیه های دانش آموزی در مهر ماه 59 مسئول خدمات در شور مدرسه خامنه ای پور ( میدان وثوق ) منطقه شرق بودم . در حفاظت میتینگها و مراسم مختلف در تیمهای میلیشیا بودم . در 30 خرداد سر تیم یک واحد تخریبی بودم . بعد از آنکه یک ماه در واحدهای شناسائی و عملیاتی بوده و بعد به قسمت روابط و تبلیغات منتقل شدم که مسئولیت سرتیم و سر اکیپ را داشته ام . مرداد ماه سال 61 به قسمت نظامی رفته و در واحدهای محمد صائب به عنوان فرمانده تیم عملیاتی بودم و در 4 دی ماه 62 دستگیر شدم که مجموعا جنایات زیر را انجام داده ام :
1- مرداد سال 60 دو فقره پرتاب کوکتل و شکستن شیشه خانه و مغازه افراد حزب اللهی
2- در مرداد و شهریور سال 61 مجموعا 11 فقره ترور مردم که منجر به شهادت 9 تن و مجروح شدن 3 تن گردید
3- 14 فقره پرتاب نارنجک و بمب ضربه ای ( فانوس – ترنج ) در خانه های مردم ، اماکن دولتی و عمومی که حداقل 3 تن مجروح شده اند .
4- سه فقره درگیری مسلحانه با برادران پاسدار که منجر به شهادت یک برادر پاسدار شد .
5- 15 فقره سرقت مسلحانه موتور جهت انجام عملیات
6- 9 مورد عملیات تروریستی نا موفق
7- چند مورد سرقت سلاح و تخلیه مهمات و سلاح از خانه ها و حمل و نقل مهمات و سلاح در سطح شهر و خانه های تیمی داشتم .
در مجموع حداقل 45 عملیات موفق ( که در اصل خیلی بالاتر است ) داشته ام که منجر به شهادت 10 نفر ، مجروح شدن 6 تن و ببار آمدن خسارات مالی فراوان شده است . اخیرا در نشریه شماره 202 منافقین خوانده ام که اولا این جنایات یاد شده توسط من را ضد بشری و ضد مردمی می دانسته اند و بعد برای پاک کردن چهره خود طبق شیوه همیشگی منکر وابستگی من به منافقین شده اند . من که بیشتر بار نظامی سازمان روی دوشم بوده و اصلا در آن مقطع زمانی موجودیت سازمان ( همان عده ای که داخل کشور بودند ) را من با انجام جنایاتم حفظ کرده ام ( طبق نظر خود اعضاء سازمان در آن موقع ) من که بیشتر تبلیغات سازمان در آن مقطع حول جنایاتم می چرخیده است ( نشریات و اخبار نظامی خود منافقین گواه بر
این مدعاست ) من که آن موقع « رزمنده دلیر ، چریک دلاور ، مجاهد خلق ، حماسه آفرین » و دهها لقب دیگر خطاب می شدم . حالا چه شده است که به همین راحتی منکر رابطه من با سازمان شده اید ؟ بله سازمان از سرمایه وجودم ، از جسم و جانم ف از روحم و از فکرم در راه رسیدن به اهداف شوم و پلید خود استفاده ، شیره وجودیم را کشید بعد مثل تفاله ای آن را بیرون انداخت . یک ذره شرف و انسانیت در وجود منافقین نیست به طوری که حتی با نیروی سابق خودشان به این صورت رفتار می کند تا چه رسد به مردم عادی.
کارنامه سیاه (44)