گروهک تروریستی کومله و دمکرات با شعار دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان، به مراکز نظامی حمله و با غارت سلاح و تجهیزات پادگانها و مراکز ژاندارمری، نیروهای خود را مجهز کرد، به این ترتیب آغازگر جنگی با نیروهای نظامی ایران در سالهای اولیه انقلاب انجامید.
سران گروهک کومله و دمکرات بر خلاف شعارهای استقلالطلبانهشان، روابط سیاسی نزدیک خود را با رژیم بعث عراق همچنان حفظ کردند و با دامن زدن به بحران و جنگ در مناطق کردنشین و مشغول کردن تعداد زیادی از نیروهای نظامی ایران به خود، خدمت بزرگی را به حزب بعث عراق و در رأس آن صدام کردند.
شهید عبدالله جانیپور یکی از قربانیانی است که توسط جنایات این گروهک تروریستی به شهادت رسید. وی 5فروردین1340 در روستای گناباد سیرجان در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدرش کشاورز و مادرش خانهدار بود.
او مقاطع دبستان و راهنمایی را در مدرسه گلستان در روستا گذراند و برای ادامه تحصیل در مقطع دبیرستان عازم سیرجان شد.
عبدالله دوم دبیرستان بود که جنگ داخلی در کردستان آغاز شد. او مدرسه را ترک کرد و داوطلبانه به خدمت سربازی رفت.
سرانجام عبدالله جانیپور در تاریخ 5آبان1362 در درگیری با عوامل ضدانقلاب در مهاباد به شهادت رسید.
آنچه در ادامه میخوانید شرحی است بر گفتوگوی بنیاد هابیلیان با خواهر شهید عبدالله جانیپور(مریم جانیپور):
«پدرم در خواب دید، در زمین کشاورزی مشغول به کار است که عبدالله سوار بر اسبی به همراه فردی دیگر به دیدن او آمد. وقتی عبدالله از اسب پایین آمد، پایش مجروح بود و به پدرم گفت: «برای خداحافظی آمدهام.»
عبدالله! بیا به خانه برویم.
سوار عجله دارد، باید بروم.
صبح روز بعد، یکی از فامیلهایی که در سپاه پاسداران خدمت میکرد، به خانه ما آمد و خبر شهادت عبدالله را به ما داد.
او در درگیری با کومله و دمکرات حین پاکسازی یکی از روستاهای مهاباد در اثر اصابت گلوله به سرش به شهادت رسید. محاسن بلندی داشت. وقتی جنازه را آوردند، محاسنش آغشته به خون بود.
بعد از یک هفته پیکر برادرم را با همان لباس سربازی در سوم ماه رمضان آوردند.
عبدالله دوم دبیرستان بود که جنگ داخلی در کردستان آغاز شد. او مدرسه را ترک کرد و داوطلبانه به خدمت سربازی رفت. دوره آموزشی را در سیستان گذراند، سپس راهی کردستان شد. هجده ماه در کردستان بود. با اینکه مرخصی داشت؛ اما به مرخصی نمیآمد. در نامههایش برای ما نوشته بود که در کردستان شرایط به حدی نامناسب است که زنها و بچهها از ترس جنایتگران کومله و دمکرات، شبها را در محل نگهداری دامهایشان میخوابند. حضور من اینجا لازم است.
عبدالله درک بالایی داشت. زمانی که بود، برای ما از امامخمینی(ره) صحبت میکرد. آرزوی دیدار امام را داشت. ما را تشویق به شرکت در راهپیماییها میکرد. سن کمی داشت؛ اما تا جایی که میتوانست به فقرا کمک میکرد. اهل نماز و قرائت قرآن بود. سفارش به رعایت حجاب واحترام به پدر و مادر میکرد و همیشه در کار کشاورزی به پدر کمک میکرد.
مراسم تشییع پیکر برادرم در روز سوم ماه مبارک رمضان با استقبال مردم در سیرجان انجام شد. شهید در گلزار شهدای سیرجان به خاک سپرده شد.»