زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (13)

Madani10

جامعه روحانیت همدان نیز با صدور بیانیه ای ضمن مخالفت با دولت بختیار وی را چنین مورد خطاب قرار داد:

« چنانچه منظورتان علمای اعلام ومراجع عالیقدر مجاهد ومسؤول اسلام است که در تاریخ اسلام همواره پیشاپیش ملت های شریف، با هر نظام طاغوتی مبارزه کرده اند ودر نهضت اخیر رهبری را عهده دار هستند باید گفت عمدتاً اشتباه می کنید؛ زیرا آنان طی اعلامیه های پی درپی نظر خود را نسبت به دولت ها واخیراً نسبت به شما اعلام داشته اند... مردم مبارز ایران ده ها هزار شهید داده اند که شما به صدارت رسیده وضمن پشت کردن به ملت کسانی را که در راهپیمایی های با شکوه شرکت می کنند بیکار وبی هدف ومارکسیست بخوانید.»

مخالفت با دولت بختیار ، منحصر به فرهنگیان، دانشگاهیان وکارمندان نبود، بلکه جوانان همدان هم در یک راه پیمایی ضمن حمایت از امام خمینی اعلام داشتند که از نظر آنان دولت بختیار غیر قانونی است.

روستاییان همدان نیز با برپایی تظاهراتی 120 هزار نفری در خیابان های همدان مراتب اعتراض خود را علیه دولت بختیار اعلام داشتند وبا انتشار یک قطعنامه به تظاهرات خود پایان دادند.

3- خروج شاه وپایین آوردن مجسمه شاه

بعد از اینکه شاه در 26 دی از کشور خارج شد جشن وسرور سراسر کشور را فرا گرفت. مردم به خیابان ها ریختند وغریو شادی سر دادند. مردم سراسر کشور با حمله به مجسمه های محمد رضا شاه که در میادین بیشتر شهرها نصب شده بود تنفر خود را از شاه اعلام کردند. در همدان نیز مردم قصد حمله به مجسمه ی شاه را داشتند که این اقدام با درایت آیت الله مدنی بدون خشونت انجام داده شد.چنان که پیش تر ذکر شد بعد از ورود آیت الله مدنی به همدان اداره کننده ی واقعی شهر ایشان بودند. عمال رژیم پهلوی از موقعیت وی در همدان می ترسیدند وتقریباً در اختیار وی قرار گرفته بودند وبه این دلیل هم بود که این اقدام در همدان برعکس سراسر کشور توسط عمال رژیم پهلوی صورت گرفت. حسین همدانی- از مبارزان مذهبی وقت- در این باره می گوید:

« بعد از فرار شاه جلسه ای شد بین گروه های مختلف مبارز وطی آن قرار شد یک تجمع زیادی بشود وپیش بینی وسیله وجرثقیل وبکسل واینها را بکنند. مجسمه را پایین بیاورند. آیت الله مدنی بلافاصله وارد عمل شد وگفت: کسی نباید این کار را بکند. اطلاعیه ای صادر کرد ، اصلاً خود این هم بین بچه های مبارز یک خورده اثر منفی داشت. شب استاندار، فرمانده ارتش، وهمه را می خواهد ومی گوید فردا باز هم می خواهید درگیر شوید آنها هم دنبال این بودند آرامش یک مقداری حاکم شود بعد تأکید کردند مجسمه را شب خودتان ببرید. شبانه مجسمه را برداشتند بردند پادگان تیپ 3 زرهی ارتش یعنی با جرثقیل برداشتند ، صبح مردم که آمدند اصلاً مجسمه در کار نبود.»

پس از خروج شاه وبه دنبال شادی مردم همدان از این واقعه، گروهی چماق به دست طرفدار رژیم سعی کردند که با ایجاد وحشت ورعب مردم را تهدید کرده مانع از تظاهرات آنان علیه رژیم شوند. در پی قوت گرفتن شایعه ی اغتشاشات چماقداران، جوانان همدان آمادگی خود را برای حفاظت از شهر اعلام کردند. در روز 4 بهمن ماه 1357، عده ای از چماق به دستان رژیم در مسیر جاده ی ملایر- همدان اجتماع کردند تا به شهر همدان حمله کنند. پس از اعلام این خبر تعدادی از مبارزان همدان به اتفاق دیگر طبقات مردم، با چوبدستی وبیل وکلنگ در خیابان شورین جمع شدند وبه سوی محل اجتماع آنان به راه افتادند. چماق به دستان با دیدن سیل جمعیت پا به فرار گذاشتند. جوانان ومردم همدان پس از تسلط بر شهر در هوای سرد همدان با برپایی راهپیمایی گسترده خواستار برقراری جمهوری اسلامی شدند. آنها همچنین مسئولیت توزیع ورساندن نفت به منازل را عهده دار شدند.

در روز دوم بهمن مردم همدان نام های مراکز دولتی را تغییر داده ومحل برخی از آنها را برای فعالیت گروه های انقلابی در اختیار گرفتند. چنان که " خانه ی جوانان" به " انجمن اسلامی جوانان" و" ساختمان حزب رستاخیز" به " دبیرستان دکتر حسین فاطمی" اختصاص یافت.بدین ترتیب خروج شاه، با شادی مردم وتسلط آنان بر شهر وکنترل امور همراه شد.

4- آیت الله مدنی وهمافران پایگاه هوایی شاهرخی

پایگاه هوایی شاهرخی همدان به عنوان سومین پایگاه شکاری نیروی هوایی ایران از اهمیت خاصی برخوردار بود. این پایگاه در جوار بخش کبودرآهنگ همدان واقع شده بود وبا شهر همدان فاصله ی چندانی نداشت. بعضی از نظامیان این پایگاه با انقلابیون شهر همدان وآیت الله مدنی همکاری ورابطه ای صمیمانه داشته وجزو نیروهای انقلابی محسوب می شدند و اخبار واطلاعات را در اختیار محافل انقلابی قرار می دادند.

اولین حرکت انقلابی در پایگاه مذکور با به آتش کشیدن پرچم دبیرستان پایگاه، در 15 مهر 1357، آغاز شد. نظامیان طرفدار نهضت با محافل انقلابی همدان در ارتباط بودند. با اوجگیری انقاب فعالیت هواداران انقلاب بیشتر شد ونمود عینی تری پیدا کرد، به ویژه بعداز آذر ماه 57 که تظاهرات دانش آموزی به شکل گسترده ای گسترش یافت.

نظامیان پایگاه شاهرخی در نیمه دوم دی ماه دست به اعتصاب غذا زدند واعلام داشتند که سران نیروی هوایی قصد بمباران مردم پس از خروج شاه از کشور را دارند. این اعتصاب پس از خروج شاه از کشور به شکل گسترده ای ادامه یافت. به طوری که 2800 نفر از همافران وافسران ودرجه داران پایگاه به اعتصابیون پیوستند. عده ای از آنان در اثر فشار پلیس پایگاه متفرق شدند. روز بعد خانواده های نظامیان پایگاه نیز در حمایت از انقلاب اسلامی واعتصابیون تظاهرات کردند که در نتیجه عده ای از زنان ومردان دستگیر وبازداشت شدند. روزنامه کیهان در اول بهمن ماه 1357، در این باره نوشت:

« به دنبال یک هفته اعتصاب غذای2800 همافر در پایگاه شاهرخی عده ای افسر درجه دار نیروی هوایی نیز به آنها پیوستند. این عده صبح روز جمعه با خانواده هایشان در اجابت دعوت امام خمینی در محوطه ی پایگاه نیروی هوایی دست به راهپیمایی وتظاهرات گسترده ای زدند که با مقاومت شدید پلیس امنیت پایگاه مواجه شد ودر نتیجه 11 نفر از زنان پایگاه بازداشت شدند. بعدازظهر نیز تظاهرات کنندگان به راهپیمایی پرداختند وخواستار آزادی 11 نفر دستگیر شده گردیدند وسرانجام چون از تلاش های خود نتیجه ای نگرفتند متفرق شدند. اما ساعت ده شب جمعه، برای سومین بار کلیه اعتصابیون وخانواده های آنها به خیابانهای پایگاه ریختند وبه تظاهرات باشکوهی پرداختند وهمبستگی خود را با نهضت وجنبش ملت ایران اعلام داشتند. سپس تظاهر کنندگان در مقابل بازداشتگاه پایگاه شروع به دادن شعارهای مذهبی –ملی کردند وخواستار آزادی دوستان خود شدند. سرانجام فرمانده پایگاه شاهرخی، تسلیم نظر آنان شد وبازداشت شدگان را آزاد کرد ودر حال حاضر رفت وآمد برای نظامیان پایگاه غیر ممکن است.»

روحانیون همدان در سی ام دی ماه با صدور اعلامیه ای از مردم خواستند که به یاری وکمک نیروهای پایگاه شاهرخی همدان بشتابند:

«بسمه تعالی

اخیراً که پرسنل پایگاه شاهرخی به برادران مسلمان خود پیوسته ودر اعتصابات ، هم صف مبارزین به ضدرژیم استبداد قیام کرده اند ، وظیفه ی هر انسان است که از حضرات، تقدیر وبا آغوش باز آنان را بپذیرند. چنانچه هر کدام از برادران ارتشی با مأموران انتظامی که ازطاغوت دست برداشته وبا مسلمین همکاری وهم گامی می نمایند با کمال گرمی پذیرایی شده، از همه حیث برادروار با آنان رفتار خواهد شد.

سیداسدالله مدنی- محمد تقی عالمی

از طرف جامعه ی روحانیت همدان»

اعتصاب غذای همافران ، درجه داران وافسران پایگاه شاهرخی و تظاهرات خانواده های آنها علیه رژیم انعکاس گسترده ای در شهرستان های دیگر داشت واز سوی مردم وسایرهمافران ودرجه داران دیگر حمایت شد.از جمله در بندرعباس ، مشهد وشاهرود.

در بندر عباس حدود هزار نفر از افسران ، درجه داران وهمافران پایگاه هوایی این شهر در یک راهپیمایی در سی ام دی ماه، همبستگی خود را با نهضت وجنبش ملت ایران وهمچنین با همافران پایگاه شاهرخی و وحدتی دزفول که از یک هفته پیش اعتصاب غذا کرده بودند اعلام و قطعنامه ای هفت ماده ای را صادر کردند که در ماده ی یک آن آمده بود:

« همافران ودرجه داران پایگاه وحدتی که در اعتصاب غذا هستند اعلام همبستگی می کنند.»

در شاهرود نیز به منظور پشتیبانی از اعتصاب همافران وخلبانان پایگاه شاهرخی همدان، جامعه ی فرهنگیان شاهرود تظاهرات وراهپیمایی بزرگی را ترتیب دادند.در این راهپیمایی هزاران نفر از مردم این شهر وروستاهای اطراف شرکت داشتند که شعارهای ضدحکومتی سر می دادند ودر پایان قطعنامه ی هفت ماده ای که در آن به برقراری نظام جمهوری اسلامی اشاره شده بود ، صادر کردند. در روز ششم بهمن ماه عده ای از سربازان ، درجه داران وافسران لشکر 77 خراسان با صدور اعلامیه ای به شرح ذیل ضمن حمایت از همافران وافسران پایگاه شاهرخی به مدت 48 ساعت اعتصاب غذا کردند:

« ما برادران ارتشی شما، هرگز اوامر فرماندهان خودمان را که بر روی مردم تیراندازی کنیم ، اجرا نخواهیم کرد وهمبستگی خود را بدین وسیله اعلام می داریم وبرای محاصره ی هم قطاران ما از عده ای از نیروی هوایی پایگاه های همدان ودزفول وبندر عباس که به عنوان همبستگی دست به راهپیمایی وسپس اعتصاب غذا زده اند ، ما نیز به مدت 48 ساعت اعتصاب غذا خواهیم کرد.»

پس از خروج شاه از کشور وتشکیل دولت بختیار این احتمال قوت گرفت که برای سرکوبی مردم وتشکیل دولت نظامی کودتایی در ایران به یاری نظامیان صورت بگیرد. به همین دلیل در 7 بهمن 1357، همافران پایگاه شاهرخی همدان در این خصوص اعلامیه ای را بدین مضمون خطاب به مردم صادر کردند:

« پرسنل پایگاه، به زودی کودتا خواهد شد واظهار داشته اند که سعی خواهیم کرد قبل از اجرای کودتا جلوی آن را بگیریم وتمام مسئولین امر را در هر مقامی که باشند تیرباران می نماییم.»

پس از صدور اعلامیه مذکور همافران پایگاه شاهرخی در نهم بهمن ماه، دست به یک راهپیمایی وتظاهرات علیه رژیم زدند واز امام خمینی حمایت کردند. به دنبال آن 172 نفر از همافران پایگاه مذکور از جمله مهدی هاشمیان، غلام عباس پور، ظلی ودهقان، دستگیر وبه تهران منتقل شدند. از سوی دیگر به خانواده های آنان اخطار شد که ظرف 48 ساعت منازل سازمانی پایگاه را تخلیه نمایند.

با وجود فشار رژیم به همافران و درجه داران پایگاه شاهرخی آنان در اعلامیه ی دیگری که به امضای بسیاری از آنها رسیده بود،اعلام کردند:

« ما درجه داران پایگاه شاهرخی همبستگی خود را با انقلاب ملت ایران اعلام کرده ودستوراتی که علیه مردم شریف ومسلمان ایران باشد عمل نکرده وهرگز با فرماندهان خود برای ایجاد زمینه ی کودتا همکاری نخواهیم کرد.»

اعلامیه ی همافران به طور رسمی وآشکارا به دولت ورژیم اعلام کرد که آنها نه فقط مخالف رژیم هستند ، بلکه علیه مردم با رژیم ودولت هیچ گونه همکاری نخواهند کرد.این حرکت زمینه ی وحدت ارتش ومردم وهمچنین مقدمات بازگشت امام خمینی از فرانسه به ایران را مهیاکرد.

پس از دستگیری همافران ، مردم همدان وکبودرآهنگ وروستای اطراف با برگزاری یک راهپیمایی 45 هزار نفری، به طرفداری از همافران پرداختند وخواستار آزادی دستگیر شدگان شدند. در این راهپیمایی روحانیون نیز حضور داشتند واسم کبودرآهنگ را به " آزادشهر" تغییر دادند. با وجود حمایت روحانیون ومردم از همافران،افسران ودرجه داران پایگاه شاهرخی، روز 14 بهمن ماه، 450 نفر از آنان که در حال اعتصاب بودند دستگیر وبه وسیله ی هواپیما به پایگاه هوایی تبریز منتقل وزندانی شدند.

افراد دستگیر شده از جمله همافر یکم محمد باقر اناری، همافردوم عطاءالله هاشم زاده، حسین آخوندی، افرازمند هوایی، محمد جهانگرد، احمد کرمانی ، قاسم دبستانی وهمافر یکم عطاءالله بازرگان ، خسرو امین زاده، عباس ملکی فر، عبدالرحمن مسجد عباسی، سید جعفر موسوی، حسنعلی شهیدی زاده، محمد تقی شاه حسینی، جلال الدین صفری، محمد صدیقی ومنصوره مبشره اعلام کردند که به علت دوری از خانواده وشرایط زندان به شدت در تنگنا وسختی به سر می برند. مردم وروحانیون با برپایی یک تظاهرات بیست هزار نفری ضمن حمایت ازامام خمینی خواستار آزادی همافران دستگیرشده ی پایگاه شاهرخی ودیگر پایگاه ها شدند. در تهران نیز دوهزار نفر از خانواده های همافران در برابر کاخ دادگستری اجتماع کردند وخواستار آزادی همافران شدند. آنان با سردادن شعارهای « همافر مجاهد آزاد باید گردد» ،« همافر مبارز، تونور چشم مایی»و«نظامی مبارز آزاد باید گردد» خواستار آزادی آنان شدند. در این اجتماع جمعیت حقوق دانان ایران وجمعیت آزادی ودفاع از حقوق بشر شرکت داشتند. روحانیون نیز به بازداشت همافران وکادر نیروی هوایی اعتراض کردند وخواستار آزادی آنان شدند. آنان در نامه ای به کمیته ی ایرانی دفاع از حقوق بشر نوشتند:

« در شرایطی که مردم ایران در موقعیتی خطیر وحساس به سر می برند دولت در مقابل یکپارچگی ملت، به اقدامات غیرقانونی دست زده ودر حال حاضر لبه ی نیزه ی حملات خود را متوجه کادرهای ارتش ودیگر اقشاری که به صفوف ملت پیوسته اند ساخته است.عده ی زیادی از همافران را به زندان افکنده وعده ای را نیز محکوم وخانواده های آنان را مجبور به ترک خانه های سازمانی ایشان کرده اند... برحسب وظیفه ی انسانی والهی خود وبرای رهایی از بیدادگری های دولت دست یاری وکمک به سوی همه ی مردم دراز می کنیم واز همه ی آنان می خواهیم تا برای آزادی هرچه سریعتر جوانان مبارز میهن اقدام نمایند.»

روحانیون متحصن در دانشگاه تهران که به دلیل بستن فرودگاه ها و جلوگیری از ورود امام در دانشگاه متحصن شده بودند طی بیانیه ای در یازدهم بهمن ماه از همافران اعلام حمایت کردند:

«بسمه تعالی

از قرار گزارش های تأیید نشده، رژیم جبار، عده ای از همافران دلیر وفداکار پادگانهای تهران ،اصفهان وهمدان وبوشهر را به جرم پیوستن به ملت وسرباز زدن از برادر کشی وخیانت، دستگیرکرده اند وجان این جوانان عزیز که نخواسته اند آلت دست تجاوز گران قرار گیرند، در معرض خطرجدی قرار گرفته است. اینک خانواده های این دلیران آگاه وهمه ی مبارزان متعهد، سخت نگران وضع این همرزمان بیدارند وبی رحمانه تر آنکه در این شرایط سخت روحی خانواده های این سلحشوران را مجبور به تخلیه ی منازل سازمانی کرده اند. ما به مقامات مسئول اخطار می کنیم که این رزمندگان با وجدان را هر چه زودتر آزاد کنند وخانواده های آنان را از نگرانی درآورند. وگرنه با عکس العمل شدید وقهرآمیز ملت مبارز ما روبه رو خواهند شد.وهر حادثه ای به وجود آید ،مسئولیت آن مستقیماً متوجه رژیم ضد مردمی جبار خواهد بود.»

رژیم که همافران را به اتهام توزیع اعلامیه ونوار سخنرانی های امام خمینی وشرکت در مجالس دینی وسیاسی زندانی کرده بود درصدد برآمد که عده ای از آنان را با ده الی یازده سال خدمت بازخرید وبازنشسته نماید؛ اما هیچ یک از این تلاش ها نتیجه ای نداد وبالاخره با فشار مردم وحمایت گسترده ی آنان آنها آزاد شدند وامام خمینی (ره) بعداز پیروزی انقلاب از آنها تشکر کرد وراجع به آنان به مردم گفتند:

« راجع به همافران به همه ی شما سفارش می کنم که اینها جوانانی بودند که در موقع بسیار حساس به ما کمک کردند. در موقع حساس زحمت کشیدند وبه ملت بستگی پیدا کردند. باید مردم از آنان هواداری کنند. آنها برادران رشید ما هستند وهمین طور نیروهای دیگری که به ما پیوسته اند همه را باید حفظ کنیم.»

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (12)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31