آشکار شدن همکاری بنی صدر و رجوی
سؤال مهم این است که چگونه رجوی با ابوالحسن بنی صدر ، عضو رسمی سیا با اسم رمز " اس دی کار لو " که آنها را استالینیست و دیکتاتور صفت می نامید با مسعود رجوی که رسماً اعلام کرده بود ابوالحسن بنی صدر نماد کیش شخصیت و تکبر و تفرعن است ، برای مقابله با جمهوری اسلامی و استفاده از فرصت های متقابل با همدیگر بر سر یک هدف کنار هم نشستند. (1)
در یک خانه تیمی اختفا گزیدند و به همراهی سرهنگ خلبان معزی ، خلبان مخصوص شاه که قطعاً نمی توانست بدون ارتباط با سیا بوده باشد ، با هماهنگی چندین کشور اروپایی و با استفاده از هواپیما به خلبانی سرهنگ معزی با همدیگر از کشور فرار کردند .
اگر باور کنیم سرهنگ معزی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده و با سیا ارتباطی نداشته ، طبعاً وظیفه مبارزاتی و سازمانی وی اقتضا می کرد در اوج مبارزه مردمی برابر ادعای مجاهدین خلق ، شاه عامل کشتار خلق ، را نابود و یا به دام اندازد و نه این که تا مصر به مقصد برساند و خود برگردد .
و اگر بپذیریم که وی عضو سیا بوده ، در برابر ادعاهای ضد آمریکایی بودن سازمان مجاهدین خلق ، مسعود رجوی را که رهبر یک سازمان ظاهراً ضد آمریکایی بوده است را تحویل سیا دهد ، خاصه آن که دست او تا مرفق به خون شهدای ناشی از عملیات تروریستی آغشته بوده است ، ضمن آن که سازمان موارد متعددی ترور علیه آمریکاییان پیش از پیروزی انقلاب اسلامی داشته است .
بنابراین سوژه سرهنگ معزی و همراهی بنی صدر با مجاهدین ، خاصه در اوج عملیات های ترور به عنوان یکی از کانال های ارتباط آمریکایی ها با مسئله تروریسم منافقین می تواند ، مورد ارزیابی قرار گیرد .
نکته دیگری که در مورد مسعود رجوی باید بدان پرداخت آن است که وی در زمان دستگیر و زندانی شدن ، همراه اعضای کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق به اعدام محکوم شد ، و البته تنها فردی از این جمع بود که از مجازات اعدام رهایی یافت . که آنچه مشهود است نتیجه تلاش های برادرش کاظم رجوی در سازمان عفو بین الملل بوده است .
البته اسناد و مدارک به جا مانده از پرونده رجوی حکایت از همکاری ویژه در بازجویی ها دارد و حتی نامه 656/312 مورخه 28فروردین1351 ارتشبد نصیری رئیس ساواک ، به ریاست دادرسی نیروهای مسلح رجوی را که عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق بوده این چنین معرفی می کند:
" نام برده بالا که در دادگاه های بدوی و تجدید نظر آن اداره به اعدام محکوم گردیده ، از همکاران این سازمان بوده که در جریان کشف شبکه سازمان آزادی بخش ایران همکاری های ارزنده و مؤثری داشت . مراتب جهت آگاهی اعلام می شود، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور ارتشبد نصیری ."
طبیعی است که رئیس ساواک به آسانی برای هر عنصری حاضر نیست چنین بنویسد ، مگر آن که ارتباطات بسیار جدی و گسترده باشد (2) و خود این مسئله می توانست از عوامل مؤثر در عفو وی بوده باشد .
ولی تلاش رجوی در حذف رقبای درون سازمانی بلاتردید است . دستگیری محمد رضا سعادتی و لو دادن او به هنگام تحویل اسناد به نمایندگی سازمان جاسوسی کا.گ.ب ، درست در زمان و لحظه تحویل توسط نیروهای ویژه نخست وزیری و به دنبال آن جنجال و هیاهوی گسترده در مظلوم نمایی حادثه از اقدامات رجوی در حذف رقیب روس گرای خود در سازمان ، یعنی محمد رضا سعادتی ، رهبر باند چپ گرای سازمان مجاهدین خلق بوده است. (3)
ولادیمیر کوزیچکین ، افسر ارشد کا.گ.ب در تهران ، که در سال 1362 از تهران به ترکیه و سپس غرب گریخت ، در خاطرات خود به افشای این مسئله می پردازد (4) که چرا و چگونه به رغم همه حراست ها و رعایت عملیات حفاظتی ، سعادتی درست سر لحظه تحویل اسناد دستگیر شد و او معتقد است نیروهای اطلاعاتی دولت و سپاه در شرایط عادی امکان دسترسی به این اطلاعات کاملاً مشخص را نداشتند ، خاصه آن که بارها این مبادلات صورت گرفته بود .
البته بدیهی است که باند رجوی از این ماجرا دو سود عمده برد : نخست حذف سعادتی به عنوان رقیب مظلوم ، دوم : مظلوم نمایی و جذب هوادار و مخاطب .
شاهد دیگر نفوذ سیا در سازمان مجاهدین حضور عنصر برجسته سیا در حساس ترین نقطه امنیتی کشور و عضویت رسمی وی در سازمان مجاهدین خلق است . مسعود کشمیری که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مدیر عامل یک شرکت انگلیسی بود و رسماً عضو سازمان سیا در ایران بود ، بعد از پیروزی انقلاب با پنهان داشتن سوابق خود ابتدا به نیروی هوایی و اداره اطلاعات آن نیرو و سپس به دادگاه انقلاب اسلامی جذب شد . (5)
و پس از مدتی به نخست وزیری رفته و به علت دانش و اطلاعات جاسوسی توانست در شورای امنیت کشور نفوذ نماید و با طی مراتب ترقی و به طور طبیعی داشتن آموزه های اطلاعاتی در سمت دبیری شورای امنیت کشور اعمال تصمیم نماید .
اقدام ناکام کشمیری در ترور حضرت امام خمینی(ره) به علت اصرار پاسداران در بازرسی بدنی و کیف حامل بمب وی باعث قهر ظاهری و فریبکارانه وی از حضور در جلسه مشترک رئیس جمهور (محمد علی رجایی) و نخست وزیر (محمد جواد باهنر) در حضور امام خمینی در جماران شد و بمب مزبور را در محل شورای امنیت در نخست وزیری کار گذاشت که منتهی به فاجعه هشتم شهریور 1360 و ترور رئیس جمهور محمد علی رجایی و نخست وزیر محمد جواد باهنر شد . که علیرغم تلاش های بسیار در حوزه قضایا و امنیتی هنوز ابعاد آن به طور کامل روشن نشده است .
مراحل اجرایی عملیات تروریستی سازمان مجاهدین خلق:
عملیات تروریستی سازمان مجاهدین خلق در چند فاز اساسی به مرحله اجرا در آمد:
مرحله اول: در این مرحله سازمان توانست با اعمال خط نفوذ در مراکز مختلف سازمان های مدیریتی کشور نفوذ نماید و عناصر خود را جایگزین نماید و امکان اقدامات عملیاتی خود را فراهم نماید .
فرصت به دست آمده از انقلاب و ناشناس بودن بسیاری از چهره ها و عدم امکان بهره برداری اطلاعاتی از سوابق افراد ، سبب شد که عناصر فعال سازمان توافق و فرصت حضور در مراکز مدیریتی نظام و ارتباط با مسئولان را بیابند . به همین دلیل در گام اول سازمان مجاهدین بر اساس استراتژی هدف قرار دادن رهبران نظام ، اقدام به عملیات های مختلف بمب گذاری و ترور نمود .
پس از اعلام جنگ مسلحانه در 30خرداد1360 ، در ششم تیر ماه 1360 با انفجار بمبی در مسجد ابوذر تهران آیت الله خامنهای ، امام جمعه تهران ، هدف قرار گرفت و بلافاصله در فردای آن روز ، هفتم تیر ماه ، با انفجار بمب بسیار قوی در مرکز حزب جمهوری اسلامی آیتالله دکتر بهشتی همراه تعدادی از وزرا و نمایندگان مجلس و معاونان وزارت خارجه و مدیران مختلف کشور هدف قرار گرفته و به استثنای چند تن همگی به شهادت رسیدند .
که عامل آن محمدرضا کلاهی از عناصر نفوذی سازمان مجاهدین خلق در مرکزیت حزب جمهوری اسلامی بود . هر چند عضویت وی در سیا توسط مجله اسپایت لایت افشا شد .
فاجعه هفتم تیر شرایط کشور را کاملاً تغییر داد . نیروهای سیاسی کشور که در هاله ای از سرگردانی در میان جذابیت های شعار و تبلیغات سازمان مجاهدین خلق و رئیس جمهور مخلوع ، ابوالحسن بنی صدر بودند به ناگهان جبهه خود را تغییر داده و حقانیت ، وطن پرستی و درستکاری و مظلومیت حزب الله و جمهوری اسلامی و شهید بهشتی را بر همگان آشکار کردند .
انفجار هفتم تیر را باید نقطه بسیار مهم عطف تاریخ سیاسی ایران دانست ، زیرا به طور جدی مسیر تاریخی جامعه ایران را تغییر داد و بازگشت به آن را بسیار مشکل نمود . اگر انقلاب اسلامی شاه و ایادی آشکار آمریکا را از کشور بیرون کرد و حادثه تسخیر سفارت آمریکا ایادی پنهان آمریکا را افشا نمود ، ماجرای هفتم تیر و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و همراهان وی ، مرگ سیاسی عوامل مختلف آمریکا ، اعم از ملی گرا و چپ را به طور جدی اعلام کرد و بر تابوت بسیاری از آنان میخ محکمی کوبید .
و هوشمندی و فراست سیاسی امام و مردم سبب شد که بحران فاجعه هفتم تیر به بزرگ ترین فرصت برای انقلاب اسلامی و دفاع از اسلام و کشور ایران شود . هیچ بحرانی علیه یک نظام سیاسی نمی توانست به اندازه هفتم تیر تبدیل به فرصت برای اثبات حقانیت و تثبیت آن نظام شود .
بعد از این ماجرا ، ترورهای بسیاری در سطح کشور انجام شد ، از جمله ترور آیت الله قدوسی دادستان انقلاب اسلامی ، آیت الله مدنی امام جمعه تبریز ، آیت الله صدوقی امام جمعه یزد ، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب امام جمعه شیراز ، حجت الاسلام سید عبدالکریم هاشمی نژاد در مشهد ، دکتر سید حسن آیت نماینده تهران ؛
همراه تروهای ناتمام دیگر نظیر ترور آیت الله منتظری قائم مقام رهبری ، آیت الله موسوی اردبیلی رئیس شورای عالی قضایی ، آیت الله احسان بخش امام جمعه رشت، علما و روحانیون و سیاسیون شهرستان ها ، محمد علی کچویی رئیس زندان اوین و بسیاری از جوانان و نیروهای حزب اللهی و بسیجی و پاسدار و ... و نهایتاً ترور آیت الله اشرفی اصفهانی امام جمعه متقی و کهنسال کرمانشاه . فاز گسترده عملیات مجاهدین خلق در سال های 1360 – 1361 است . عملیاتی که در نهایت منتهی به شهادت یازده هزار نفر از نیروهای حزب اللهی و مسلمان (6) شده است .
جدی ترین عملیات تروریستی سازمان مجاهدین خلق که این بار همراه ابوالحسن بنی صدر تحت عنوان شواری ملی مقاومت ، دست به اقدامات تروریستی زدند ، فاجعه هشتم شهریور 1360 بود که چهل روز پس از انتخابات محمد علی رجایی به ریاست جمهوری و یک ماه از نخست وزیری دکتر محمد جواد باهنر می گذشت که در جریان بمب گذاری مسعود کشمیری در مقر نخست وزیری به شهادت رجایی و باهنر و سپس سرهنگ دستگردی رئیس شهربانی منجر شد .
مرحله دوم : مرحله دوم عملیات سازمان مجاهدین پس از فرار رهبری آن به پاریس و سپس به عراق از طریق همکاری با ارتش عراق آغاز شد . در این مرحله سازمان با استفاده از نفوذ خود در داخل کشور به یاری ارتش عراق و صدام در جنگ علیه ملت ایران رفت .
با انجام عملیات های مختلف بمب گذاری و انفجارات مختلف ، گرا دادن به موشک های عراقی ، بیشترین مساعدت به ارتش عراق به لحاظ اطلاعاتی شده است که بازیابی ناکامی های ایران در جنگ بدون بازیابی نقش اطلاعاتی سازمان مجاهدین برای ارتش عراق قطعاً ناکام خواهد بود .
نمی توان سازمان مجاهدین خلق را در جریان تجاوز به جمهوری اسلامی توسط ارتش صدام جدا و منفک تجزیه و تحلیل کرد . اسناد و مدارک منتشر شده بعد از سقوط صدام فاجعه عمیق تروریسم و جاسوسی سازمان مجاهدین خلق را علیه هموطنان به خوبی آشکار ساخت . (7)
مرحله سوم : دور جدید ترورها با ترور شهید صیاد شیرازی آغاز شد و با عملیات ترور شهید اسدالله لاجوردی ادامه یافت و هر چند در این میانه عملیات های بسیاری ناکام ماند و به نتیجه نرسید ، ولی دستگاه صدور تروریسم سازمان مجاهدین خلق که در حمایت ارتش عراق و صدام و دولت های آمریکا و فرانسه بود ، از تحرک تروریستی باز نایستاد .
البته در دوره های مختلف اقدامات تروریستی دیگری نیز انجام شد که آنها نیز توسط سازمان مجاهدین خلق سازماندهی شده بودند . هر چند به نظر می رسد شرکای دیگری نیز در این میان وجود داشته باشند ، نظیر انفجار حرم رضوی در عاشورای سال 1374 و عملیات ناکام انفجار در حرم امام خمینی و حرم حضرت معصومه (س) .
• خلاصه و نتیجه گیری:
با بررسی و تعاریف ارائه شده و تاریخچه عملیات های تروریستی می توانیم به یک بازیابی کلی از آنچه در ایران گذشت برسیم . هر چند این نوشته ممکن است به مراد ما نباشد و نیاز به فحص و بحث بیشتری داشته باشد .
تعریف عملیات های تروریستی در ایران و تطبیق آنها با مدل های مختلف ارائه شده تا حدودی فرصت را برای بازخوانی مجدد این دوره فراهم می آورد . تاریخ بیست و پنج ساله انقلاب اسلامی با گستره موج تروریسم علیه حاکمیت جمهوری اسلامی همراه است .
تروریستی که به لحاظ تعاریف ساز مان یافته سلطه طلبانه ، قدرت خواهانه و تحت حمایت قدرت های بین المللی و دولتی بوده است و از این لحاظ کشور ایران بیشترین محل صدور تروریسم دولتی و سازمان یافته کشورهای اروپایی و عراق بوده است .
چه این که عمده سازمان های تروریستی در اروپا و خصوصاً فرانسه و آلمان و سپس عراق حضور داشته و عملیات در آن کشورها سازماندهی شده و در ایران اجرا می شده است و در عین حال از حمایت جدی ایالات متحده برخوردار بوده اند .
بنابراین تاریخ بیست و پنج ساله ایران ، تاریخ مظلومیت ملتی در برابر اقدامات تروریستی سازمان یافته ، سلطه طلبانه ، دولتی و بین المللی است که در آن بهترین چهره های انسانی و اخلاقی هدف قرار گرفتند .
چهره هایی که در آنها از انسان دوست ترین علما و دانشمندان اخلاق گرفته تا سربازان فداکار مدافع حریم کشور تا کارآمدترین و فداکارترین فرماندهان نظامی و مردم رهگذر و مغازه داران و دست فروشان خرده پا تا ارشدترین مدیران علمی و سیاسی کشور حضور داشتند که هر کدام خود نوابغی در زمان خود بودند و منشأ تحولات بزرگی در تاریخ ملت ایران شدند.
پینوشت:
1. تروریسم ضد مردمی ، دفتر سیاسی ، تهران 1362 ، ص 106
2. روح الله حسینیان ، چهارده سال رقابت ایدئولوژیک ، مرکز اسناد تهران 1383
3. همان ، ص 92
4. ولادیمیر کوزیچکین ، کا.گ.ب در ایران ، تهران 1366 ، ص 160
5. کودتای نوژه ، ص 30
6. این آمار توسط مؤسسه هابیلیان ، فرزندان شهدای ترور ، با اسم و مشخصات و زمان شهادت و عوامل آنها احصاء و گردآوری شده است که سازمان مجاهدین خلق نیز آنها را پذیرفته است ، و این در حالی است که عموماً در داخل کشور تصور می شود شهدای ترور سه هزار نفر بودند و اگر به این رقم شهدای ترور کردستان را اضافه کنیم این رقم به بیش از 16 هزار نفر می رسد.
7. سازمان مجاهدین خلق ، مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی ، تهران 1358