
قصد تفسیر بر روی صحت و سقم خبر رفتن و نرفتن موفق الربیعی در اینجا مطرح نیست که همه می دانیم برای هر مسوول و مقامی، یک آمدن و رفتنی وجود دارد و هیچ کس به هیچ بهانه ای تا آخر عمر خود در یک پست و مقام نمانده که بخواهد آن را برای ابد حفظ کند و دل نگران فردا و روزهای آینده میز و مقامش باشد . موفق الربیعی هم با تمام تلاشی که برای برگرداندن امنیت در کشورش انجام داد باید یک روز برود ، حالا یا مسوولان و مقامات ما فوق از او راضی بوده اند و یا نبوده اند، این چیزی از جنایات باند تبهکار رجوی کم نمی کند.
سوال اینجاست که از نظر باند رجوی رفتن و نرفتن آنها از عراق را چه کسی باید تعیین کند و چه کسی باید حکم به بودن یا نبودن آنها بدهد؟
یعنی دنیای منافقین تا این حد سخیف و کوچک است که گمان می کنند سقف آرزوهای فعلی آنها – ماندن در عراق – تنها با رفتن یکی از عوامل حکومت عراق تحقق خواهد یافت ؟
جالب است که آنها حقارت دنیای کوچکشان را با خوشحالی از رفتن موفق الربیعی نشان می دهند . زمانی آنها خوشحالی دنیای حقیرشان را با جنایت و جاسوسی و خیانت های عملی به مردم ایران و عراق نشان می دادند؛ کشتار انسان های بی گناه در بسیاری از عملیات های تروریستی که به کرات و توسط خیلی ها از آن سخن گفته شده است و آمار آن با بزرگ نمایی بسیار زیاد در رسانه های منافقین منعکس می شد و آن را نتیجه قدرت بالای خود اعلام می کردند،تنها گوشه ای از این ابراز خوشحالی بود، اما امروز دنیای کوچک آنها به قدری حقیر و کوچک تر شده است که از احتمال رفتن و بازنشسته شدن یکی از مقامات سیاسی عراق از خود بی خود می شوند .
آیا تمام اصرار و مداومت موفق الربیعی برای این بوده که به خواسته خود – اخراج منافقین از عراق – برسد و به قول منافقین از جیره و مواجب "رژیم آخوندی" بهره مند شود ؟ آیا رییس جمهور و نخست وزیر و نمایندگان پارلمان و احزاب گوناگون و مردم شیعه جنوب عراق و کردهای شمال عراق هم با همین نیت می خواهند منافقین در عراق نباشند؟! تظاهرات مردم استان دیالی و مردم شیعه جنوب عراق و راه پیمایی های آنها هم با این هدف است؟! آیا "رژیم آخوندی " می تواند چند میلیون نفر را با پول تطمیع کند و آنها را به خدمت خود در آورد!؟ آیا در مفاد قانون اساسی عراق هم با همین هدف نوشته شده که از خاک کشور عراق نباید برای اهداف تروریستی و فعالیت علیه کشورهای همسایه استفاده شود ؟
اگر چه درجه حماقت منافقین بسیار بالاست اما مطمئنا این را می دانند که حکومت عراق برآمده از انتخاباتی بوده که توسط مردم عراق گزینش شده ، یعنی همان چیزی که اگر قرار بود مسعود و مریم رجوی بر اساس آن انتخاب شوند، تا به حال سال ها بود که در زباله دان اندیشه و رای نیروهای خود فرقه ریخته شده بودند .
چقدر حقیر و بزدل و وارفته اند نیروهایی که قرار است مریم رجوی را به تهران بیاورند و در میدان آزادی جشن پیروزی بگیرند؛ وقتی که با احتمال رفتن تنها یک چهره سیاسی از عرصه سیاست در عراق تا این اندازه از خود بی خود و خوشحال می شوند .
آنها شاید از یاد برده اند که اخراج منافقین از عراق خواسته مردم عراق است و موفق الربیعی و دیگران هم خود را ملزم به انجام خواسته مردم کشورشان می دانند؛ یعنی همانها که صاحبان این سرزمین هستند و برای این سرزمین تلاش می کنند، درد و رنج حضور بیگانگان و تروریست ها را تحمل کرده اند ، عزیزانشان را در عملیات های تروریستی از دست داده اند، خانه و کاشانه بسیاری شان خراب شده ، بیکاری و غم نان دارند اما برای بودن در سرزمین آبا و اجدادی شان و برای استقلال و سرافرازی سرزمینشان از پا ننشسته اند. آنها نه به یکدیگر خیانت کرده اند ، نه وطن خود را به بیگانگان فروخته اند و نه روی یکدیگر سلاح گشوده اند. آنها اگر امروز در عراق مانده اند و اگر امروز می خواهند منافقین و سایر تروریست ها از این کشور اخراج شوند تنها برای این است که می خواهند هوای آزادی را با تمام وجود استشمام کنند.
از جانب شمارش معکوس هم اگر به 28 سال قبل بر گردیم به خوبی مشاهده می شود که این نفس منافقین بوده است که روز به روز به شماره افتاده و با نهایت دریوزگی امروز تنها به این قانع هستند که در عراق بمانند و انگل وار به تولید تروریسم خود بپردازند .