اعضای منافقین ، قربانی رهبران

مصاحبه با غلامرضا یوسفی

 

 

Gh Yosufi

 

* دولت عراق در خصوص حل مسائل امنیتی عراق به هر ترتیب که حساب کنیم باید نقش سازمان مجاهدین و جایگاه شان را در عراق مورد توجه قرار دهد. واکنش سازمان نسبت به این موضوع که می دانند دیر یا زود انجام خواهد شد چیست؟

_ مجاهدین حرف شان این است که قوانین بین المللی شامل حال ما شده است و تثبیت شده ایم ، اگر این ادعا را به طور موقت و با پشتوانه آمریکا بسنجیم شاید درست باشد ، اما واقعیت این است که این عده در عراق جایی ندارند و دیگر نمی توانند بمانند .

برای به ثبات رسیدن امنیت عراق یکی از فاکتورها اخراج سازمان مجاهدین است ، در حال حاضر عوامل صدام که از قبل با سازمان ارتباط داشتند هنوز هم به سازمان و اردوگاه اشرف مراجعاتی دارند و اطلاعات خاصی را رد و بدل می کنند خط دهی دارند .

شاید به ظاهر فکر کنیم سازمان مجاهدین در حال حاضر آرام است ولی سران سازمان بیکار ننشسته اند و مشغول تحرکاتی مخفی هستند ، خودشان در شهریور 83 که من آنجا بودم گفتند ما نباید آرام بنشینیم . در شرایط فعلی نیز با مهمانی دادن و برقراری ارتباط با آمریکایی ها به صورت مزدوران دو جانبه عمل می کنند .

* از زمان ورود آمریکا به عراق دیدگاه آنها به سازمان چه بوده و چه تغییری کرده است و فکر می کنید دولت آمریکا در گفتگو با ایران چه موضعی را در قبال سازمان اتخاذ خواهد کرد ؟

_ وزارت خارجه آمریکا دلخوشی از سازمان ندارد ، ارتش و وزارت دفاع آمریکا نیز در اوایل ورود همین دیدگاه مرا داشتند و حتی در جریان خلع سلاح نیز این مسئله را بیان کردند ، اما بعد از مدتی تنها ارتش آمریکا آن هم با توجه به کارهایی که سازمان در قرارگاه اشرف انجام می داد و اطلاعات زیادی را که در اختیار ژنرال های آمریکایی قرار می داد ، دیدگاهش کمی تغییر کرده است ، البته نه کاملاً مثبت ، بلکه به صورتی که بتوان از آنها استفاده کرد .

و شاید به خاطر همین است که در حال حاضر به آنها حقوق شهروندی داده و از آنها محافظت کامل می کند و حتی سفیر آمریکا در مقابل مجلس عراق می ایستد و مسئله سازمان و حل و فصل آن را مربوط به آمریکا می داند .

اما این که ارتش و دولت آمریکا بخواهد سازمان را در گفتگو با ایران وجه المصالحه قرار دهد یا خیر امری است که از عهده پیش بینی من نیز خارج است .

از طرفی سازمان چند وکیل گرفته تا از حقوق افراد سازمان دفاع کنند ، اما این که اگر پرونده ای جدید برای آنها گشوده شود و به واسطه آن پرونده محکوم شوند امری است جدا و شاید پرونده های جدید بر سر مسائل مالی و منابع تأمین پول سازمان یا کشتارهایی که در عراق داشتند باشد ، اما با توجه به نگاه ابزاری آمریکا به این سازمان و خصوصیت مزدورانه افراد این گروه ، گمان می کنم با پایان یافتن تاریخ مصرف این سازمان دیگر نیازی به حمایت آمریکا از آنها نباشد و همین جنایاتی که تا کنون انجام داده اند و همکاری هایی که با صدام داشته اند ، پرونده آنان را مختومه خواهد کرد.

* اگر دولت عراق پس از تثبیت خواست در مورد این گروه تصمیم گیری کند و مثلاً گروه رجوی را اخراج کند در آن صورت تکلیف چیست ؟

_ در این صورت نیز شرایط متفاوت است ، چون آمریکایی ها به سران سازمان گفته اند پس از تعیین تکلیف دولت عراق اگر این دولت از ما هم خواست مجبوریم عراق را ترک کنیم ، بنابراین شما هم باید از عراق بروید و تکلیف تان را نیز سازمان ملل مشخص می کند .

البته من فکر می کنم در عمل این اتفاق نیفتد ، چون تا قبل از 30 ژوئن که نیروهای صلیب سرخ وارد کمپ شدند سران سازمان اینگونه شایعه کرده بودند که اگر دولت عراق تثبیت شد و حکم به اخراج داد کانادا و دو کشور دیگر قبول کرده اند که پذیرای افراد سازمان باشند .

ولی به نظر من با توجه به تروریستی بودن ماهیت سازمان هیچ کشور اروپایی و حتی کانادا حاضر به چنین کاری نبوده و نیستند و این مسئله مستمسکی بود برای سازمان تا افراد گروه از اردوگاه اشرف خارج نشوند ، زیرا بعد از رفتن نیروهای صلیب سرخ و سازمان ملل اعلام کردند هر کس در اردوگاه مانده در حقیقت در عراق مانده و از کشورهای اروپایی خبری نیست .

البته در این میان برای رسیدن به منافع مالی و حفظ موقعیت فعلی ماهیت مزدوری سازمان حفظ شده است ، زیرا مسعود رجوی بعد از سقوط صدام به فرمانده هانش گفته بود که به لحاظ اطلاعاتی باید با صاحبخانه جدید هماهنگ شویم .

* چنانچه دولت عراق پس از تثبیت قاطعانه بر مواضع خود مبنی بر اخراج سازمان از عراق تأکید کرد چه شرایطی را پیش بینی می کنید ؟

_ وقتی دولت عراق جای پای خود را محکم کند مسلماً دولت آمریکا به خاطر سازمان مجاهدین در مقابل دولت عراق نمی ایستد و آنجاست که سران سازمان باید مشکلات خود را با دولت عراق حل و فصل کنند ، البته در آن صورت باید بگویم رده های بالای سازمان پاسپورت دارند و به هر جا که بخواهند می روند و در اینجا رده های پایین سازمان هستند که در سرگردانی کامل باید با آمریکایی ها یا صلیب سرخ و یا حتی دولت عراق چانه زنی کنند .

* موضع مردم عراق در زمان حکومت صدام و پس از صدام نسبت به سازمان چه بوده است ؟

_ هنگامی که صدام بر سر کار بود کسی جرأت مخالفت نداشت ، البته مردم اطراف پایگاه اشرف یا مکان هایی که سازمان پایگاه داشت مورد حمایت مادی سازمان بودند و در قبال این حمایت نیز از مناطق اطراف پایگاه محافظت می کردند و باید بگویم این حفاظت نیز با رضایت نبود ، زیرا به واسطه 10 سال تحریم اقتصادی برخی از مردم عراق مجبور بودند با چنین شیوه هایی امرار معاش کنند .

اما در مناطق شمالی و کردنشین مردم کوچکترین کمکی به سازمان نمی کردند ، ولی چون جرأت مخالفت و ضربه زدن علنی را نداشتند خشم شان را به گونه ای دیگر می شد لمس کرد و به عنوان مثال گاهی که از آن مناطق رد می شدیم از مردم منطقه ناسزا می شنیدیم این قضیه در مناطق شیعه نشین نیز به همین صورت بود ، اما بعد از سقوط صدام تحرکاتی بر علیه سازمان صورت گرفت .

* به عنوان کسی که از سازمان مجاهدین جدا شده اید آینده این سازمان را چگونه می بینید ؟

_ جایگاه شان با توجه به مجموعه کارهایی که کرده اند و این که می دانند در لیست سازمان های تروریستی هستند چندان جالب نخواهد بود . حتی دفاتر این سازمان در اروپا و آمریکا نیز پلمپ شده است . در واقع ترور کار اصلی این سازمان در طی این سالها بوده است ، چه ترورهای کور که اغلب در ایران انجام داده اند و چه ترورهایی امثال کرد کشی در عراق .

اگر محاکمه ای صورت بگیرد حساب نیروهای سازمان با رؤسای آن جداست ، زیرا خیلی از نیروها جذب شده سازمان فریب خورده اند و جذب شده اند . علاوه بر این سازمان مذکور باید به واسطه بلاهایی که بر سر نیروهای خود آورده است محاکمه شود .

سال 1373 بیش از 700 نفر در زندان های این سازمان شکنجه و کشته شده اند و تمام این افراد از جمله کسانی بودند که قصد جدایی از سازمان را داشتند ، به نظر من این سازمان در وهله اول باید جوابگوی مردم ایران باشد و در مراحل بعدی نیز باید پاسخگوی کشتارهایی باشد که در عراق انجام داده و سرانجام این که باید پاسخگوی رفتار وحشیانه خود با نیروهای خود باشد .

مسعود و مریم رجوی هنوز هم معتقدند که بهترین گزینه برای جایگزینی حکومت ایران هستند و فکر می کنم این مسئله یعنی حماقت کامل ، در حالی که 90% نیروهای سازمان اگر فرصتی به دست آورند حتماً خواهند رفت .

طبق آماری که من دارم و ارتش آمریکا نیز اعلام کرد نیروهای سازمان 3800 نفر بودند که 400 نفر جدا شدند و اکثرشان به ایران بازگشتند ، خیلی ها نیز بلاتکلیف و منتظر هستند .

* در فاصله حذف صدام تا استقرار نیروهای آمریکایی در عراق و دولت موقت فعلی ، سازمان در عراق چه می کرد ؟

_ در این مدت و پس از خلع سلاح سازمان ، سران گروه سعی می کردند با نشست های موسوم به صبح و عصر القائات ذهنی خود را به افراد دیکته کنند که این امر باعث خستگی نیروهای سازمان شده بود .

البته این نشست ها برای افراد و رده های گوناگون سازمان متفاوت بود و افراد جدید و قدیم با حرف های متفاوتی روبرو بودند ، بسیاری از افراد حرف شان این بود که حالا که سلاح نداریم چه باید بکنیم و چرا باید در عراق بمانیم ؟ سازمان نیز سعی داشت تا با مهمانی و نشست افراد خود را سرگرم کند .

در نشست های روزانه به افراد اجازه می دادند هر چه می خواهند بگویند و برای ماندگار شدن نیروهای مثل گذشته سختگیری نمی کردند ، البته کسانی که صحبت می کردند اگر مشابه این حرف ها را قبل از جنگ و حضور آمریکا در عراق می زدند قدر مسلم تیرباران می شدند .

عده ای بعد از حضور نیروهای صلیب سرخ و سازمان ملل به کمپ آمریکایی ها رفتند و توسط صلیب سرخ به ایران آمدند و عده ای نیز ماندند تا به اروپا بروند ، ولی چیزی عایدشان نشد .

مسئولین سازمان هم به نیروها می گفتند اگر سؤالی از شما شد به نیروهای سازمان ملل بگویید ما در عراق ماندنی نیستیم و به اروپا خواهیم رفت ، چون خواهر مریم در فرانسه به دنبال کار شماست و برایتان جا نیز رزو کرده است ، اما همان طور که قبلاً گفتم به وعده هایشان عمل نکردند .

* به نظر شما تا زمان تعیین و تکلیف نهایی ، سازمان با توجه به وضعیت نامشخصی که دارد چگونه نیروهایش را از نظر روحی و روانی سر پا نگه می دارد ؟

_ من در حال حاضر 18 ماه است که از آن فضا دورم ، اما مطمئن باشید اگر دری گشوده شود اولین کسانی که خواهند رفت زنان خواهند بود . حتی زنانی که موقعیت بالایی در سازمان دارند از این وضعیت خسته شده اند .

اکثر نیروها در زمانی که من آنجا بودم عصبی و افسرده بودند، زمانی وعده های سازمان تثبیت شدن سازمان در عراق بود ، بعد از آن گفتند در صدد گرفتن سلاح هستیم و مدتی با این فریب افراد را دلخوش کردند .

در آن مقطع مهناز شهنازی که یکی از فرماندهان پایگاه بود به من می گفت : من آن قدر که از گرفتن سلاح با نیروها صحبت کردم خودم هم باورم شده که قرار است سلاح بگیریم . بعد از مدتی گفتند ما در عراق می مانیم و از همین جا مبارزه سیاسی می کنیم و دوباره گفتند که اگر نگذاشتند در عراق بمانیم به اروپا می رویم و جا و مکان مان هم مشخص شده است .

به طور کلی در هر مقطع سعی داشتند با فریبی افراد سازمان را دلخوش کنند ، در حال حاضر نیز مسئله پرونده هسته ای ایران را مطرح می کنند و می گویند که ایران از مواضع خود عقب نشینی نخواهد کرد و آمریکا به ایران حمله خواهد کرد و در آن هنگام ما نیز سلاح می گیریم و به ایران می رویم که این قضیه بگونه ای شده بود که نیروها با تمسخر می گفتند مسعود و مریم هر هفته یکبار رژیم را سرنگون می کنند .

زمانی که ما قصد جدایی و رفتن به کمپ را داشتم تبلیغات زیادی بر علیه کمپ آمریکایی ها و سازمان ملل انجام داده بودند ، وقتی من در کمپ بودم شایعه جدید سازمان به گوشم رسید که گفته بودند با تثبیت دولت عراق صلیب سرخ وارد اردوگاه اشرف می شود و تکلیف ما نیز نهایی می شود .

در حال حاضر سازمان مثل گذشته نمی تواند افراد را تحت فشار قرار دهد و شاید به نوعی از افراد سازمان نیز سلب اختیار و اراده شده باشد ، در حقیقت طی این سالها سازمان بگونه ای با نیروهایش رفتار کرده که به طور کلی قدرت و اختیاری باقی نمانده است .

من خودم زمان جدا شدن تردید داشتم که آینده ام چه خواهد شد و چه چیز در انتظار من است ؟ روزی که قرار بود به کمپ بروم یک پیراهن و شلوار مندرس را داخل کیسه زباله به من دادند و این بود سرنوشت من و حتی کسانی که در حدود 30 سال به این سازمان خدمت کرده بودند .

طبیعی است نیروهای دیگر سازمان وقتی چنین وضعیتی را می دیدند با توجه به تبلیغات شدیداً مسموم سازمان که می گفتند در صورت بازگشت به ایران اعدام خواهید شد و نیز با توجه به اینگونه جدا شدن قدیمی ترها از سازمان ترجیح می دادند که در حیران و سرگردانی بمانند .

من خودم شخصاً از این که 15 سال از بهترین ایام زندگی ام را تباه کرم بسیار پشیمانم و امیدوارم بگونه ای بتوانم گذشته را جبران کنم .

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31