جایگاه زن در تشکیلات فرقه ای مجاهدین

Zan

پیام دهن پرکن و غرب پسند مریم رجوی که به مناسبت روز زن در 8 مارس داده شد مرا یاد آن سال هایی انداخت که در داخل تشکیلات مجاهدین بودم و هر ساله در چنین روزی وی پیامی را به مناسبت روز زن به زنان ایران و جهان می داد و مسوولین مجاهدین تلاش می کردند که آن را با آب و تاب فراوان در داخل تشکیلات و بیرون از آن انعکاس داده و بهره برداری سیاسی بکنند .

ولی واقعیت امر این بود که محتوای این پیام همیشه تناقضاتی را در درون خیلی از اعضای سازمان در داخل تشکیلات ایجاد می کرد چرا که آنچه در پیام های وی از وضعیت زنان در تشکیلات مجاهدین و دستاوردهای آن ذکر می شد خلاف آن چیزی بود که در عمل در درون تشکیلات وجود داشت و بر علیه آنها اعمال می گردید.

این دو گانگی و دو چهره گی در حرف و عمل آنقدر ملموس و عینی بود که بعضا موضوع خنده در برخی محفل های درون تشکیلات نیز می شد و حال که فکر می کنم می بینم الحق و الانصاف کلمه منافق و منافقین بهترین کلماتی هستند که می شد به مجاهدین اطلاق کرد چرا که عملکرد مجاهدین در درون و بیرون مصداق بارز این کلمه است.

حال اگر از من که نزدیک به بیست و پنج سال از عمرم را به طور حرفه ای با تشکیلات مجاهدین گذرانده ام بپرسید بدترین جای دنیا که بر زنان ظلم وستم روا می شود و تحت سیطره فکری فرقه ای ایزالاسیون هستند کجاست قطعا و یقینا قرارگاه اشرف را به شما نشان خواهم داد و باز به عقیده من علت این همه سوز و گدارز رجوی و ترس رجوی برای انتقال قرارگاه اشرف به محل دیگر نیز جدای از هر بحث استراتژیکی در بحث ایدئولوژیکی آن است و آن هم دقیقا ترس از برملا شدن وضعیت فلاکت بار زنان در قرارگاه اشرف و تشکیلات مجاهدین است چرا که طی این سال ها تمامی سرمایه گذاری های رجوی در زمینه ایدئولوژیکی روی آزادی زنان و رها شدن زن توسط مجاهدین و الگو سازی آن برای جامعه ایران بود و اگر روزی این سیطره و کنترل تشکیلاتی بر زنان تیره بخت اشرف به پایان برسد تازه آغاز رسوایی ایدئولوژیکی رجوی و برملا شدن داستانی است که هرگز تاریخ معاصر به خود ندیده است.

فضاحت ماجراهای جنسی رجوی و پوشش دادن آن تحت نام انقلاب ایدئولوژیکی در سال 1364 آغاز ستمی بود که رجوی در حق زنان در بند تشکیلات روا داشت.

فشار و اجبارات طلاق بر زنان در تشکیلات به مراتب نسبت به مردان سخت گرفته می شد زنان حق نداشتند جز یک رابطه سرد و بی روح تشکیلاتی رابطه دیگری با مردان داشته باشند هر چند این رابطه یک رابطه کاری باشد . رجوی به شدت از ایجاد رابطه بین مردان و زنان وحشت داشت و تمام دستگاه او را به لرزه در می آورد به همین دلیل زنان همیشه در قلعه ای که در قرارگاه اشرف وجود داشت نگهداری می شدند.قلعه هایی که برای استراحت آنها در نظر گرفته می شد تماماً با سیم های خاردار پوشیده می شد تردد زنان در روز حتی در محوطه های خودشان نیز دو نفره بود .محل ورزش آنها تماما در محل های سرپوشیده و به دور از چشم هر بیننده مرد انجام می گرفت آنها جرات دویدن و ورزش کردن در بیرون از قلعه ای که مشخص شده بود حتی با سر و وضع پوشیده هم نداشتند.

زنان در تشکیلات به سخت ترین کارها گمارده می شدند از کارهای یدی گرفته تا کارهای سنگین نظامی تشکیلات تلاش می کرد از زنان چهره ای زمخت و خشن ارائه دهد و روح لطیف و با محبت و مهربانی که در ذات و خلقت زنان است را از بین ببرد خطی که در تشکیلات در مورد مردان پیش برده می شود در مورد زنان نیز صادق بود یعنی اینکه آنقدر بایستی کار از آنها کشیده شود تا به چیزی غیر از کار و مسوولیت فکر نکنند.

آنها باید بدنشان بوی عرق می داد و صدایی مانند صدای مردان می داشتند وضع در مورد زنان آنقدر خراب بود که هنگامی که نیروهای آمریکایی در قرارگاه اشرف مستقر شدند و پس از گذشت مدتی و آشنایی با سازمان به وضعیت زنان تاسف می خوردند و در صحبت هایشان به آن اقرار می کردند و این تازه روی قضیه بود و هنوز آنها هم از درون تشکیلات خبر نداشتند.

برخوردهای زنان با مردان در تشکیلات همیشه به صورت خشن و با عصبانیت انجام می گرفت و به صورت مکانیکی تلاش می کردند هیچ نوع رابطه عاطفی بین مسوول و تحت مسوول و یا سایر نیروهای مرد و زن ایجاد نشود به نحوی که این کنترل ها و توصیه ها و خط و خطوطی که به زنان در مورد تنظیم رابطه با مردان و تحت مسوولین مردشان داده می شد بیش از حد به افراط کشیده می شد و باعث خنده و مضحکه مردان در تشکیلات می شد مثلا بعضا می دیدی که دو زن مسوول که حتی نوع کارشان با هم فرق می کرد برای تحت مسوولینشان با هم نشست می گذاشتند تا هر مسوول زن در نشست مواظب حرکات و رفتارهای زنانه مسوول زن دیگر باشد تا در کادر و چهارچوبی که تشکیلات برایشان مشخص کرده است تنظیم رابطه کند کارهایی که در هیچ جامعه ای دیده نشده است.

جدا سازی زنان و مردان در تشکیلات آنقدر پر رنگ بود که افراد حتی در نگاه های ساده نسبت به همدیگر دچار مشکل می شدند تشکیلات تلاش می کرد در محدوده ای که محل استقرار مردان است حداقل زنان حضور داشته باشند و آن هم زنانی که سابقه طولانی تشکیلاتی داشته و به اصطلاح جزو مسوولین بودند و فقط در طی روز و در ساعات کاری ، تا حداقل رابطه بین آنان برقرار شود.

و مایه شرم و شرمندگی است که بگویم به دلیل چنین وضعیتی دیگر نگهداری سگ و گربه حتی در سطح مسوولین زن در تشکیلات به امر عادی تبدیل شده بود ولی کسی جرات انتقاد و نقد وضعیتی که رجوی آن را به وجود آورده بود را نداشت.

با این اوصاف آنچه که در چهره بیرونی سازمان تبلیغ و بیان می شد و الان نیز می شود تماما دستاورد آزادی و رهایی زنان از قید و بند سالیان استثمار و ستمی است که در سایه انقلاب ایدئولوژیک رجوی به دست آمده است و البته این تبلیغات چیزی است که تنها می شود به خورد برخی روزنامه ها و سازمان های فمینیستی داد که البته برای آنها نیز در خیلی زمینه ها جای سوال زیادی وجود دارد.

البته پر واضح است که مساله اصلی رجوی طی سالیان حضور در عراق آزادی زنان نبوده و نیست و نگرش رجوی به مقوله زن و جایگاه آن عقب مانده تر از این حرف هاست که بخواهند به معنای اصلی کلمه و بدون هیچ قید و شرطی آزادی زنان در تشکیلات را محقق کنند.

بنابراین با این توضیحات کاملا آشکار می شود که موضوع آزادی زنان در تشکیلات چیزی بیشتر از یک ترفند و حقه سیاسی نبوده و نیست و بدینوسیله رجوی می خواست هم مساله داخل تشکیلات را حل کند و هم نون سیاسی آن را بخورد و با استثمار کردن زنان در تشکیلات بار بیشتری از آنها بکشد چرا که به دلیل خصوصیت های فرهنگی و تربیتی زنان مطیع تر از مردان در هر سازمان اداره و یا هر تشکیلات اعم از سیاسی و یا نضامی هستند و علی رغم تمامی این ترفندها در زمینه تشکیلاتی هرگز مساله ای حل نشد و این تضاد هر چند مقطعی مثل دادن رده به زنان و یک شبه مسوول کردن آنها فروکش می کرد ولی آتش زیر خاکستری بود که هرگز شعله آن خاموش نشد و در هر دوره و مقطعی به نوعی در تشکیلات سرباز می کرد ولی همچنان که گفتم رجوی هر بار با ترفندی دیگر و با این تفکر که از ستون به ستون فرجی است روی مساله سرپوش می گذاشت و بدین ترتیب حاکمیت خود را بر تشکیلات طولانی تر می کرد.

رجوی ادعا نمود که انقلاب جدید آنان به منظور برجسته کردن نقش برابر زنان صورت گرفته است هر چند که در باطن بیشترین استثمار در تشکیلات علیه زنان صورت می گیرد و زنان در تشکیلات به بهترین ابزار برای پیشبرد اهداف رجوی تبدیل شده است اگر چه سازمان زنان را تا حد مواضع رهبری ارتقاء داد که یک بدعت مغایر با سنت جامعه ایران بود ولی ازدواج و متعاقبا بزرگ نمایی نقش رهبری کننده مسعود رجوی و قرار دادن او در ردیف پیامبران شروع یک تغییر ساختاری و ایدئولوژیکی در تشکیلات سازمان و تبدیل تمام عیار به یک فرقه و کیش شخصیت بود.

استثمار ایدئولوژیکی شدید و ایزولاسیون از خصوصیات ویژه سازمان است که همه آنها از ذهن بیمار شخص رجوی سرچشمه می گیرد به ویژه این استثمار ایدئولوژیکی در مورد زنان به طوز مضاعف اعمال می گردد و زنان بیشتر از مردان در تشکیلات تحت ستم قرار می گیرند

هر چند رجوی انقلاب ایدئولوژیک را با روی کار آوردن زنان شروع کرد و از برابری جنسی و قرار دادن زنان در نقش رهبری کننده حمایت می کرد ولی در قرارگاه اشرف مردان و زنان به شدت جدا از هم نگاه داشته می شوند.استقرار بر اساس جدا سازی جنسی صورت می گیرد و در برخی ساختمان ها خطوطی در وسط سالن های غذا خوری و محل های تجمع ترسیم شده است که قسمت مردان را از قسمت زنان جدا می کند حتی پمپ بنزین در اردوگاه اشرف ساعات مجزا برای استفاده مردان و زنان دارد همچنین هیچ مردی حق سوار شدن در خودروی زنان و هیچ زنی حق سوار شدن در خودروی مردان را ندارند.

اینها مشتی از خروار خیانت های رجوی و ظلم و ستم وی در حق زنان است و البته اگر زمانی قرارگاه اشرف از یوغ اسارت رجوی آزاد شود و زنان در بند بتوانند در فضایی آزاد که امنیت آنهال تامین شود زبان به سخن بگشایند آن وقت است که جهان از ظلم های رجوی در حق زنان با خبر خواهند شد حرف ها و مصاحبه های خانم بتول سلطانی تنها و تنها گوشه ای از این جنایات رجوی است حال باید به مریم رجوی گفت زمانی که تو با یک دست پیام 8 مارس خود را در فرانسه تنظیم می کردی حتما با دست دیگرت در قرارگاه اشرف گلوی زنان را می فشردی تا صدای آنها را خاموش کنی ولی مطمئن باش دیر یا زود این صدا عالم گیر شده و تو در مقابل عدالت قرار خواهی گرفت.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29