تمام عناوين و تعبيراتي كه فقيهان براي دفاع سازمان يافته ذكر كرده بودند ، شامل اين قسم از دفاع نيز مي گردد . گروهي از فقيهان در خصوص مسئله فوق به طور صريح فتوا داده اند ، نخستين فقيهي كه در اين باره فتوا داده ، ابوالصلاح حلبي است . |
2 – 3. دفاع از دولت اسلامي ديگر در برابر تهاجم دولت غير اسلامي
تمام عناوين و تعبيراتي كه فقيهان براي دفاع سازمان يافته ذكر كرده بودند ، شامل اين قسم از دفاع نيز مي گردد . گروهي از فقيهان در خصوص مسئله فوق به طور صريح فتوا داده اند ، نخستين فقيهي كه در اين باره فتوا داده ، ابوالصلاح حلبي است . آن فرزانه جاويد نوشته است :
" بر مسلماناني كه از منطقه جنگ به دور هستند ، در صورتي كه مسلمانان در حال نبرد با متجاوزان به ياري آنان نيازمند باشند ، بر آنان واجب است كه به منطقه جنگي كوچ كرده و با متجاوزان نبرد كنند ." (1)
پس از ايشان گروهي ديگر از فقيهان به صراحت بر مطلب فوق فتوا داده اند ، مانند شهيد اول (2) ، شهيد ثاني (3) و نجفي (4) .
3 – 3. دفاع از دولت اسلامي ديگر در برابر تهاجم نظامي دولت مسلمان (ثالث)
درباره اين قسم از جهاد دفاعي نظر صريحي از فقيهان به دست نيامده است ، شمول اطلاقات كلام فقيهان نسبت به اين قسم مورد ترديد است . به نظر مي رسد اين فرض مشمول آيه 9 سوره حجرات است .
عده اي از مفسران و فقيهان بر اين باورند كه آيه دلالت مي كند بر اين مطلب كه هنگام وقوع جنگ ميان دو گروه (يا دو دولت) از مسلمانان بايد بين آنان صلح داد و اگر يك گروه (يا دولت) به ظلم بر عليه ديگر تجاوز نمود ، بر ديگر مسلمانان لازم است كه با گروه ستمگر و متجاوز وارد جنگ شوند تا آن كه آنان دست از ظلم بكشند . (5) از فقيهان صدر اول ، راوندي آيه فوق را به گونه اي كه تفسير شد ، تفسير كرده است . (6)
4 – 3. دفاع از دولت كافر در برابر تهاجم كفار
در اين صورت نيز دو فرض قابل تصوير است :
الف) بر اثر حمله كفار جان تعدادي از مسلمانان ساكن در آن سرزمين به خطر افتد ، در اين فرض به اتفاق نظر فقيهان مسلماناني كه در آنجا ساكن هستند حق دارند از خود دفاع كنند . شيخ طوسي در اين باره مي گويد :
" كسي كه از سوي دشمن امان داده شده و در سرزمين دشمن زندگي مي كند و در همان حال گروهي از كفار با آنان وارد جنگ شوند ، بر مسلمانان جايز است كه با گروه مهاجم نبرد كنند و قصدشان از اين نبرد ، دفاع از خويشتن باشد نه همكاري با كافران و مشركان ." (7)
اما اگر دولت اسلامي حق دارد براي حمايت از مسلمانان به حمايت آن دولت برخيزد يا نه ؟ فتواي صريحي از فقيهان در اين باب به دست نيامده ، ممكن است گفته شود اين صورت از دفاع ، مشمول عمومات و اطلاقات باب دفاع است .
ب) اگر در اين تجاوز جان مسلمانان به خطر نيفتاده باشد ، حمايت دولت اسلامي از دولت مورد تجاوز ، مستلم به خطر انداختن جان مسلمانان شركت كننده در عمليات دفاع است ، لذا از نظر شرعي مجوزي نخواهد داشت ، مگر آن كه پيمان دفاعي مشترك با دولت مورد تجاوز داشته باشند و تمام شرايط وفاي به پيمان نيز رعايت شده باشد . در اين صورت حمايت از دولت مورد تجاوز لازم خواهد بود .
5 – 3. دفاع از نفس ، عرض و مال
فقيهان دوره آغاز اجتهاد بدون هيچ اشاره اي به تفاوت ميان اين امور خيلي مختصر به اصل وجوب دفاع از نفس و عرض و مال اشاره كرده اند . (8) نخستين فقيهي كه به تفاوت ميان دفاع از جان و عرض با دفاع از مال تصريح كرده ، علامه حلي است .
وي در كتاب شريف " قواعد الاحكام " نوشته است :
" انسان تا توان دارد واجب است از نفس و حريم دفاع كند و تسليم شدن جايز نيست و انسان حق دارد از اموال خودش دفاع كند ، ليكن دفاع از مال واجب نيست ." (9)
شهيد ثاني نظر علامه را تأييد كرده است . (01) از شهيد اول تفصيل ديگري استفاده مي شود ، به عقيده ايشان دفاع از جان و عرض مطلقاً واجب است ، ولي دفاع از مال فقط در صورتي واجب است كه مضطر به دفاع باشد و ظن غالب بر سلامت داشته باشد . (11) شهيد ثاني (12) و فخر المحققين در ايضاح الفوائد نظر شهيد اول را تأييد كرده اند .
4. شرايط دفاع مشروع
چنانچه پيش تر بيان شد ، فقيهان در دو حوزه از دفاع بحث كرده اند ، يكي از دفاع سازمان يافته و ديگري از دفاع فردي و گروهي از جان و عرض و مال . دفاع سازمان يافته را فقيهان در كتاب جهاد مطرح كرده اند .
معروف ترين تقسيم فقهي جهاد ، تقسيم آن به جهاد ابتدايي و جهاد دفاعي است . فقيهان براي جهاد ابتدايي شرايطي را مطرح كرده اند ، (13) اما براي جهاد دفاعي متعرض شرايطي نشده اند . تنها شرطي كه در جهاد دفاعي وجود دارد ، تجاوز و حمله دشمن است .
در باب دفاع فردي مباحث تجاوز و تناسب دفاع با حمله مورد توجه قرار گرفته است و ما در اين قسمت با استفاده از متون فقهي به بررسي شرايط دفاع از نگاه فقه مي پردازيم .
1 – 4. تجاوز
بي شك اولين شرط دفاع وقوع تجاوز با حداقل خطر تجاوز و حمله دشمن است ، زيرا دفاع يعني دفع تجاوز ، پس تا تجاوزي در كار نباشد ، اصولاً موضوع دفاع محقق نمي شود ، چند سؤال بسيار مهم درباره اين شرط (تجاوز) مطرح است كه سعي مي كنيم نظرات فقيهان را در پاسخ به اين سؤالات به خوانندگان محترم تقديم كنيم .
1. آيا انسان تنها در صورت وقوع تجاوز حق دفاع دارد ، يا اين كه در برابر تجاوز حق دفاع پيش گيرانه را دارد ؟ و بر فرض كه حق دفاع پيش گيرانه را داشته باشد آيا لازم است علم به خطر تجاوز داشته باشد يا با اطمينان به خطر تجاوز مي تواند دفاع كند ؟
2. آيا در دفاع علم به قصد تجاوز كافي است يا امكان تجاوز هم لازم است ؟
3. آيا بعد از دفع خطر انسان حق دارد به عنوان دفاع از متجاوز انتقام بگيرد ؟
4. آيا انسان تنها در برابر متجاوز مسئول حق دفاع دارد يا در برابر تجاوز افراد غير مسئول و حيوانات نيز حق دفاع دارد ؟
الف) خطر تجاوز :
در پاسخ به اين سؤال كه آيا تنها در صورت وقوع حمله است كه انسان حق دفاع دارد يا اين كه در برابر خطر حمله و تجاوز نيز حق دفاع پيش گيرانه براي انسان محفوظ است ؟ فقيهان پاسخ روشن و صريحي نداده اند ، اما با دقت در تعبيرات فقيهان به دو نظر در اين مسئله مي توان دست يافت .
گروهي از فقيهان براي تحقق عنوان دفاع از كلمه " خاف " بهره جسته اند ، اين تعبير نشان مي دهد كه از نگاه اين گروه با خوف از تجاوز دشمن عنوان " دفاع " احراز مي شود و نيازي به وقوع تجاوز نيست . بنابراين دفاع پيش گيرانه از نگاه اين گروه مشروع و مورد تأييد شرع است .
نخستين اثر فقهي كه در آن از واژه خوف استفاده شده كتاب " الكافي في الفقه " است . فقيه ژرف انديش حلبي در اين اثر نگاشته است :
" اگر از سوي كافران و جنگ طلبان خوف تجاوز به بعضي سرزمين هاي اسلامي برود ، بر اهالي تمام اقليم ها است با دشمنان متجاوز نبرد كنند و از سرزمين اسلامي دفاع كنند ." (14)
فقيهاني همانند سيد ابن زهره (15) و علامه حلي در بعضي كتاب هايش و شهيد اول (16) از همين واژه " خوف " استفاده كرده اند . در مقابل اين گروه اكثر فقيهان بر اين باورند كه با وقوع تجاوز است كه موضوع دفاع محرز مي شود و ظاهر اين سخن آن است كه دفاع پيش گيرانه از نگاه اين گروه دفاع مشروع نخواهد بود .
شيخ طوسي در آثار متعددش از واژه " وهم " بهره جسته و نوشته است :
" اللهم الا ان يدهم المسلمين امر من قبل العدو يخاف منه علي بيضة الاسلام و يخشي بواره او يخاف علي قوم منهم ، وجب حينئذ ايضاً جهادهم و دفاعهم ." (17)
لغت نويسان براي كلمه " دهم " به تناسب موارد كاربردش معاني متعددي نوشته اند ، از جمله معناي فرو رفتن ، ناگهان رسيدن و ... (18) بنابراين معناي عبارت شيخ آن است كه : " مگر آن كه از ناحيه دشمن به مسلمانان هجوم ناگهاني شود بگونه اي كه موجب ترس از نابودي اصل جامعه اسلامي و يا گروهي از مسلمانان گردد ، در اين صورت واجب است نبرد با آنان و دفاع در مقابل آنان ." اين عبارت نشان مي دهد كه به عقيده شيخ بعد از وقوع حمله عنوان " دفاع " صادق است .
عده زيادي از فقيهان بعد از شيخ عين عبارت شيخ را تكرار كرده اند ، مانند ابن براج (19) ، راوندي (02) ، ابن حمزه (21) ، ابن ادريس (22) ، شهيد ثاني (23) و علامه حلي (24) . سلار در المراسم از واژه " غشي " كه به معناي فرو رفتن است استفاده كرده است و اين واژه در معنا با واژه " دهم " خيلي نزديك است و نشان مي دهد كه سلار همانند شيخ و اتباعش وقوع تجاوز را ملاك تحقق دفاع مي داند . (25) محقق حلي نيز همين واژه " غشي " را به كار برده است . (26)
واژه ديگري كه بعضي فقيهان از آن استفاده كرده اند ، واژه " وطي " به معناي پايمال كردن و داخل شدن است . علامه حلي در قواعد الاحكام از اين واژه استفاده كرده و نوشته است :
" و اذا وطي الكفار دارالاسلام وجب علي كل ذي قوة قتالهم حتي العبد و المرأة ، وقتي كفار به سرزمين اسلامي وارد شوند و آن را پايمال كنند ، بر هر كسي كه توانايي دفاع دارد واجب است با آنان نبرد كند ، حتي برده و زن ." (27)
تا كنون روشن شد كه غالب فقيهان از واژه هايي براي تحقق موضوع دفاع بهره جسته اند كه نشان مي دهد وقوع تجاوز و حمله از سوي دشمن را در تحقق موضوع دفاع لازم مي دانند و صرف احساس خوف و خطر را كافي نمي دانند .
به نظر مي رسد هر دو ديدگاه ياد شده از حديث معتبر نقل شده از امام رضا (ع) ، استنباط شده باشد . حتي عبارت هاي بعضي از فقيهان از متن آن حديث گرفته شده است . حديث را علي ابن ابراهيم از محمد بن عيسي و او از يونس و او از امام رضا (ع) نقل كرده است .
يونس گويد :
" از امام رضا (ع) پرسيدم : فدايت شوم ، مردي از دوستان شما متوجه شده كه فردي شمشير و اسب براي جهاد در راه خدا هديه مي دهد ، آمده و آن دو را گرفته و نسبت به مسئله جاهل بوده ، دوستانش او را ديده و به او خبر داده اند كه نبرد همراه با آنان جايز نيست و به او دستور مي دهند كه آن دو را برگرداند . امام (ع) فرمودند : بايد به توصيه دوستانش عمل كند .
يونس عرض كرد : به دنبال مرد رفت ولي او را نيافت و به او گفته شد كه آن مرد از محل رفته است . امام فرمود : پس بايد مرزباني كند و نجنگد . يونس عرض كرد در مرزهاي مانند قزوين ، ديلمان و عسقلان و امثال آن مرزباني نمايد ؟ امام فرمود : آري . عرض كرد : آيا مي تواند جهاد كند ؟ امام فرمود : نه مگر آن كه بر فرزندان مسلمان بترسد .
سپس امام به صورت سؤال انكاري سؤال كرد به نظر تو اگر روميان بر سرزمين مسلمانان وارد گردند آيا بر مسلمانان سزاوار نيست آنان را باز دارند ؟ سپس افزود : مرزباني كند و نجنگد و اگر بر بيضه اسلام و مسلمين ترسيد بجنگد . در اين صورت جنگ او براي دفاع از خويشتن است نه سلطان .
عرض كردم : پس اگر دشمن به آن مكاني كه شيعه در آنجاست آمد چه كند ؟ فرمودند : براي دفاع از اصل اسلام بجنگد نه براي آنان ، زيرا با نابودي مركزيت اسلام ، دين محمد نابود مي گردد ." (28)
همين حديث با سندي ديگر در تهذيب نقل شده است . مرحوم مجلسي در " مرأة العقول " و " ملازة الاخيار " سند هر دو روايت را صحيح دانسته است . در اين حديث هم از واژه " دهم " استفاده شده و هم از كلمه " خاف " . بعضي از فقيهان از تعبير اول حديث (دهم) بهره جسته و بعضي ديگر از تعبير دوم (خاف) ، لذا در عبارت علما هم كلمه " دهم " و هم كلمه " خاف " به كار رفته است .
پی نوشت:
1. الكافي في الفقه ، سلسلة الينابيع الفقهيه ، ج 9 ، ص 31
2. الدروس ،ص 30
3. مسالك ، ص 116
4. جواهر الكلام ، ج 21 ، ص 19
5. مقدس اردبيلي ، زبدة البيان ، ص 319
6. راوندي ، فقه القرآن ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 144
7. النهاية في مجرد الفقه و الفتاوي ، ص 291
8. النهاية ص 289 ، المبسوط ، ج 2 ، ص 8 . الرسائل العشر ، ص 245 . المراسم العلويه ، ج 9 ، ص 68 . المهذب ، ج 9 ، ص 80 . فقه القرآن ، ج 9 ، ص 113 . غينة النزوع ، ج 9 ، ص 151 . الوسيله ، ج 9 ، ص 159 از كتاب المواسم به بعد ضمن سلسلة الينابيع الفقهيه چاپ شده اند .
9. قواعد الاحكام ، ج 3 ، ص 571
10. شرح لمه ، ج 9 ، ص 348
11. الدروس ، ج 2 ، ص 59
12. مسالك الافهام ، ج 3 ، ص 12
13. مرحوم كاشف الغطاء براي جهاد ابتدايي 8 شرط ذكر كرده ، كشف الغطاء ، ج 4 ، ص 338
14. الكافي في الفقه ، ضمن مجموعة سلسلة الينابيع الفقهيه ، ج 9 ، ص 31
15. غنية النزوع ، ضمن مجموعة سلسلة ... ، ج 9 ، ص 151
16. اللمعة الدمشقية ، ضمن مجموعة سلسلة ... ، ج 9 ، ص 273 . قواعد الاحكام ، ج 9 ، ص 244
17. النهايه ، ص 289
18. دهم رسول الله (ص) : " من عدوه دهم الي فجاة منهم امر عظيم ." مجمع البحرين ، ج 5 و 6 ، ص 65
19. المهذب ، ضمن سلسلة الينابيع ، ، ج 9 ، ص 80
20. فقه القرآن ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 113
21. الوسيله الي نيل الفضيله ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 159
22. السرائر ، ج 9 ، ص 176
23. الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقيه ، ج 2 ، ص 379
24. تبصرة المتعلمين ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 185 . تلخيص المرام ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 203
25. المواسم العلويه ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 68
26. شرايع الاسلام ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 201
27. قواعد الاحكام ، ضمن سلسلة الينابيع ، ج 9 ، ص 244
28. الفروع من الكافي ، ج 5 ، ص 21
ترور و دفاع مشروع (9)