تروریـسم در تهران؛ از 17خرداد96 تا 7تیـر60

Tehrann

دو روز گذشته که اخبار حوادث تروریستی تهران لحظه به لحظه انتشار می یافت، می‌شد به وضوح احساس نگرانی را در واکنش های مردم به این حوادث مشاهده کرد. بیم از آن که ایران نیز به جرگه کشورهایی بپیوندد که شهرها و مراکز حساس شان هرازگاه در معرض حوادث تروریستی است؛ از کابل و هرات تا لندن و منچستر. این نگرانی ها در حالی در ذهن و زبان مردم جریان می یافت که کشور درگیر جنگی فرساینده و تمام عیار با هیچ همسایه نابکاری نیست و نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی می توانند با تمرکز بر فعالیت های گروه های تروریستی، ریشه آن ها را بخشکانند و از بروز حوادث تروریستی بعدی جلوگیری کنند. اما اگر 36سال به عقب بازگردیم، شرایط در تهران و سایر نقاط کشور را بسیار متفاوت با امروز می یابیم. بخش هایی از کشور در سال های نخست دهه 60 در اشغال ارتش بعثی عراق بود که در آن برهه، یکی از ارتش های قدرتمند منطقه به شمار می آمد. از سوی دیگر، نه تنها خیابان های پایتخت و شهروندان کاملا معمولی بلکه مراکز اصلی حاکمیتی همچون دفتر نخست وزیری در معرض حوادث تروریستی از سوی گروهک منافقین قرار داشت.

انفجارهای هفتم تیر و هشتم شهریور سال 60 را می توان نقطه اوج این ناامنی ها دانست که به شهادت رئیس جمهور و نخست وزیر وقت انجامید.  در چنین شرایطی که صدام و منافقین گریبان مردم و انقلاب را می فشارند، آیا حاکمیت می توانست نسبت به برقراری امنیت داخلی که رکن رکین زندگی اجتماعی و نیز پیشرفت و توسعه کشور است، بی اعتنا باشد؟ اگر ما که اکنون از حادثه تروریستی نه چندان گسترده ای در تهران احساس نگرانی می کنیم، حاضر بودیم حاکمیت با تساهل و رواداری یا مذاکرات طولانی مدت و غالبا بی نتیجه با تروریست ها (مانند آن چه در برخی کشورهای آمریکای لاتین رخ داد) با تروریسم مقابله کند و در این میان، جان و مال مردم، به سادگی پایمال تروریست ها شود؟

اگر اکنون و در این ظرف زمانی از نظام مصرانه می خواهیم که تروریست ها را سرکوب و از بروز حوادث بعدی جلوگیری کند، چگونه می توانیم باور کنیم که انتظار مردم از نظام در دهه 60 جز این بوده است؟ چگونه و با چه توجیهی می توان پذیرفت که مردم افزون بر تحمل پیامدهای تجاوز نظامی رژیم بعث، ناامنی در مهم ترین مراکز کشور را تاب بیاورند؟ آن چه در آن دهه رخ داد و آن چه امروز احساس کردیم، در یک وجه قرابت و شباهتی تام و تمام دارند؛ نگرانی از ناامنی و ضرورت برخورد قاطعانه با تروریسم. امام(ره) همین رویکرد را برگزید و با آن که حتی از سوی برخی به شدت عمل متهم می شد، عزم خود را برای ریشه کن کردن تروریسم جزم کرد. این رویکرد البته اقبال قاطبه مسئولان و مردم را در پی داشت و تا سال ها سایه تروریسم را از سر کشورمان زدود.

با این وصف، هنوز هم تشکیک هایی از سوی برخی درباره شدت عمل این رویکرد مطرح می شود که فارغ از پاسخ های نظری، می توان پرسید اگر چنین رویکردی با چنین شدت عملی اتخاذ نمی شد، آیا اکنون کشور از چنین امنیت فراگیری برخوردار بود یا در هر نقطه ای می شد، بوی ناامنی را استشمام کرد. اگر حوادث تروریستی روز گذشته متأثرمان کرده است نباید از یاد ببریم که برقراری امنیت پیش و پس از این حوادث، مرهون تدابیر و تصمیمات قاطعانه و البته جانفشانی تعداد کثیری از فرزندان این مرز و بوم بوده و خواهد بود.

درسی از زنده یاد دکترعلی شریعتی

با آن چه درباره لزوم ارزیابی علمی اقدامات و عملکردها در ظرف زمانی شان مطرح کردیم، نخستین بار در مجموعه درس های اسلام شناسی زنده یاد دکترعلی شریعتی در دانشگاه فردوسی، آشنا شدم. دکترشریعتی از یکی از استادان جامعه شناسی خود در دانشگاه سوربن به نام پروفسور «ژاک برک» نقل می کرد که در تحلیل وقایع تاریخی اگر به ظرف زمانی و مکانی و اقتضائات آن رویدادها توجه نکنیم، استنتاجی مغالطه آمیز خواهیم داشت؛ مغالطه ای که اگر خود در شرایط مشابه قرار بگیریم، به واهی بودنش پی می بریم.

تأثر ما از حوادث روز گذشته تهران بر همین وجه نشان می دهد که اگر با حوادث تروریستی دهه 60 به صورت مستقیم دست و پنجه نرم می کردیم، هیچ رویکردی را مقرون تر به صواب از رویکرد قاطعانه امام(ره) در برابر تروریسم منافقین به شمار نمی آوردیم.

به کار گرفتن نسخه امام(ره) برای مقابله با تروریسم که بر 2 محور «وحدت» و «قاطعیت» استوار بود، هم اینک نیز ریشه حوادث تروریستی در کشورمان را از بیخ و بن بَر خواهد کند.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29