در دهه اخیر، موضوع برنامه فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران و پیشرفتهای آن در چارچوب قواعد و نرمهای بینالمللی، با هدف تامین نیازهای دارویی و انرژی، به یکی از مسائل مهم بینالمللی تبدیل شده است.
کشورهای مستقل و واقعبین، با استقبال از شفافیتهای برنامه هستهای ایران، سعی در جذب تجارب و یافتههای گرانبهای دانشمندان و محققان هستهای کشورمان داشته و هر یک به نحوی از فعالیتهای مذکور منتفع شده و میشوند. با نگاهی به اسناد منتشره از سوی بزرگترین نهاد بینالمللی پس از سازمان ملل متحد، یعنی جنبش عدم تعهد و مواضع اعلامی و اعمالی آن در قبال برنامه اتمی ایران، به این حقیقت دست مییابیم که برنامه هستهای ایران همواره درتلاش برای رفع نگرانیهای احتمالی بینالمللی و رعایت بالاترین استاندارهای ایمنی، بوده و مورد اطمینان و وثوق جامعه بینالمللی، به معنی حقیقی خود، بوده است.
براساس اعلام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، نهاددیدهبان اتمی سازمان ملل، بازرسان آژانس در سال 2012 و برای بازرسی از 16 سایت هستهای اعلام شده ایران، 1356 روز کاری را در این کشور سپری کردهاند. این میزان در فرانسه که دارنده بزرگترین نیروگاه هستهای اروپا میباشد تنها 180 روز کاری بوده است و روسیه و آمریکا نیز به ترتیب 16 و 50 روز کاری بازرسان آژانس را به خود اختصاص دادهاند. همچنین آژانس در سال 2012، 1962 مورد بازرسی در محل انجام داده که 215 مورد آن در ایران بوده است.
علیرغم این حقایق و وجود اسناد متقن در مورد عدم انحراف برنامه هستهای کشورمان، چند کشور به رهبری ایالاتمتحده، با هدف ایجاد شبهه در اعتماد بینالمللی به برنامه مذکور، از ابتدای سال 2000 میلادی انواع اتهامات را به ایران منتسب کرده و به تمامی ابزارهای نامشروع برای توقف پیشرفتهای اتمی کشورمان دست زدهاند.
یکی از اقدامات مذکور، ترور دانشمندان هستهای کشورمان به دستور مستقیم مقامات رژیم صهیونیستی بوده است. به گمان آنها، با دست زدن به بدترین و کثیفترین روش برای حذف رقبا، میتوان مانع از توسعه و جهش علمی و عملی کشورها شد در حالیکه تجربه کشورمان نشان داد که این دیدگاه کاملا غلط بوده و به شهادت رساندن محققان و اندیشمندان اتمی ایران، تنها سبب افزایش اوراق روسیاهی غرب در این معادله شده و صدالبته باید در قبال نتایج و برآیندهای آن نیز مسئولیتپذیر باشد.
در این مقاله، تلاش شده به برخی از سوالات در مورد ترور دانشمندان هستهای ایران پرداخته شود، بدین گونه که در ابتدا، ضمن بررسی جزئیات ترورهای دانشمندان اتمی کشورمان، به سوابق رژیم صهیونیستی در طراحی، مدیریت و اجرای صدها مورد ترور محققان هستهای در سراسر جهان و بویژه کشورهای اسلامی پرداخته و به این سوال اساسی پاسخ داده میشود که آیا کشورهای غربی بویژه آمریکا و همچنین رژیم صهیونیستی، در ترورهای دانشمندان هستهای ایران نقشی داشتهاند و در صورت مثبت بودن پاسخ، چه اسنادی در این ارتباط قابل اشاره است.
در بخش دوم مقاله، با رجوع به قواعد و هنجارهای بینالمللی، به موضوع تعریف ترور از منظر حقوق بینالملل پرداخته میشود و معاهدات و کنوانسیونهای دوجانبه، منطقهای و چندجانبه در ارتباط با تعریف، حدود و ثغور مبحث تروریسم، مطمح نظر قرار میگیرد.
در قسمت بعدی، ادعای مقامات رژیم صهیونیستی در توجیه انجام ترورها بواسطه مفهوم دفاع مشروع مورد بررسی قرار گرفته و با استناد به مفاهیم حقوقی عامالشمول، ثابت میشود که مواضع و اقدامات مطروحه این رژیم، کاملا در چارچوب مفهوم تروریسم دولتی قرار دارد و نه دفاع مشروع.
بخش پایانی مقاله حاضر، به ارائه پیشنهادات و نتیجهگیری در مورد نحوه پیگیری جنایات آمریکا و رژیم صهیونیستی در ترور دانشمندان هستهای جمهوری اسلامی ایران از طریق مراجع بینالمللی، پایان میپذیرد.
- صبح روز 22 دی 1388، مسعود علیمحمدی، دانشمند برجسته فیزیک هستهای ایران، بر اثر انفجار از راه دور یک موتورسیکلت در مقابل منزل خود، ترور شد. شهید علیمحمدی نخستین کسی بود که در ایران دکترای فیزیک دریافت نمود. وی که تخصص اصلیاش، ذرات بنیادی، انرژیهای نوین و کیهانشناسی بود، طی سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰ نیز با پژوهشگاه دانشهای بنیادی مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات همکاری داشت.
- در 8 آذر 1389، پروفسور مجید شهریاری دیگر دانشمند هستهای ایران، بر اثر چسباندن بمبی به اتومبیل وی، ترور شد.. وی متخصص طراحیهای تئوریک مربوط به ساخت نسل جدید راکتورهای هستهای بود که بازتاب زیادی در مراکز علمی جهان داشت. بعلاوه، شهید شهریاری از جمله کارشناسان ارشد مبارزه با کرم رایانهای استاکس نت بود. همان روز، دکتر فریدون عباسی دوانی، دیگر دانشمند هستهای ایران نیز ترور شد و با وجود اصابت ۱۶ ترکش به بدنش، زنده ماند.
- در تاریخ 1 مرداد 1390، داریوش رضایینژاد، دیگر دانشمند هستهای و از کارشناسان سازمان انرژی اتمی ایران ، ترور شد و نهایتاً در 21 دی 1390، مصطفی احمدی روشن نیز پس از حمله یک موتور سوار و از طریق الصاق بمب به اتومبیل، کشته شد. شهید احمدی روشن، فیزیکدان هستهای بود که در سال 1380 و در دوران تحصیل خود، در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جدا سازی گازها، که برای اولین بار در ایران انجام میشد، همکاری داشت و در زمان شهادت، عضو هیئت مدیره یکی از شرکتهای تامین کالا نیروگاه هستهای نطنز اصفهان بود. در جریان ترور ایشان، راننده وی به نام رضا قشقایی نیز به شهادت رسید.
- در اواخر دهه 1950 میلادی، مصر برنامه تولید موشکهای بالستیک را با کمک دانشمندان آلمانی در پیش گرفت. یک دهه بعد، موساد سازمان جاسوسی اسرائیل، با اجرای عملیات رعبافکنی "شمشیر داموکلس" در سال 1962، یکی از دانشمندان آلمانی حاضر در این برنامه را ترور کرد.
- اسرائیل همچنین در سال 1952، سمیره موسی ،دانشمند اتمی مصر را در آمریکا به قتل رساند. دکتر موسی روشی ساده برای استخراج مواد هستهای با درجه بسیار بالا از فلزات ارزانتر از اورانیوم کشف کرده بود.
- سمیر نجیب، دیگر دانشمند هستهای مصر نیز در سال ۱۹۶۷ در شهر دیترویت آمریکا توسط ماموران اسرائیل به قتل رسید. وی پس از آنکه آزمایشات موفقی درباره تجهیزات نظامی علوم هستهای انجام داده بود، ترور شد.
- عراق از دیگر کشورهایی است که سازمانهای تروریستی اسرائیل در ترور داشمندان هستهای آن، فعال بودهاند. در سال 1970، 2 مهندس عراقی از جمله دکترعبدالرسول، که از سال 1973 تا 1983 رئیس برنامه هستهای عراق بود در جریان سفر به فرانسه، توسط ماموران رژیم صهیونیستی، مسموم شد. بسیاری بر این عقیدهاند که زیپی لیونی، وزیر خارجه اسبق رژیم صهیونیستی و مامور پیشین موساد، مستقیماً در ترور وی شرکت داشته است.
- در مهرماه سال 1388 رئیس سابق سازمان انرژی اتمی عراق از ترور هزار و 500 دانشمند هستهای این کشور توسط آمریکا و رژیم صهیونیستی خبر داد. فاضل الجنابی در این ارتباط گفت: پیش از اشغال عراق توسط آمریکا 45 هزار دانشمند و پژوهشگر عراقی در زمینه هستهای وجود داشت که آمریکا و اسرائیل از زمان اشغال عراق تاکنون هزار و 500 دانشمند هستهای این کشور را ترور کردهاند. با وجود شواهد فراوان در ارتباط با دخالت مستقیم رژیم صهیونیستی در ترورهای مذکور، این رژیم همچون همیشه سیاست ابهام را در پیش گرفته و هرگز بصورت رسمی اتهام ترور را تایید یا تکذیب نمیکند.
- در سال ۱۹۸۰ اسرائیل موفق شد یحیی المشد، یکی از برجستهترین دانشمندان اتمی مصر و فعال در دربرنامه اتمی عراق، که برای آزمایش سوخت راکتور هستهای عراق، به فرانسه رفته بود را در هتل مریدیان پاریس ترور کند.
ایران همواره آمریکا و اسرائیل را مورد اتهام قرار داده است. آمریکا همواره نقش خود در این ترورها را رد کرده در حالی که مدارک فراوانی در مورد نقش آمریکا در طراحی، حمایت مالی و لجستیکی و نهایتا اجرای نقشه ترور دانشمندان هستهای ایران انجام داده است.
اسرائیل هم گرچه نقش خود در این ترورها را رد میکند اما هرگز آنها را محکوم نکرده است. اما برخلاف مواضع رسمی آمریکا و اسرائیل، منابع اطلاعاتی این دو صراحتاً بر ایفاء نقش در ترورها اعتراف کردهاند.
روزنامه اينديپندنت چاپ انگليس در مقاله تحت عنوان "کشندهترین ترورکنندگان جهان" از موساد با نام "ماشین قاتل بیرحم اسرائیل" نام برده و با برشمردن ترورهای آقایان دکتر مسعود علیمحمدی، مجید شهریاری و فریدون عباسی، اعلام نموده که در همه این ترورها، امضای سرویس مخفی اسرائیل دیده میشود.
همینطور شبکه انبیسی از ترور ۵ دانشمند هستهای از سال ۲۰۰۷ نام برد و به نقل از یک مقام رسمی آمریکایی، بدون فاش کردن هویت او نوشت: حملات علیه دستاندرکاران برنامه اتمی ایران توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و با حمایت مالی، آموزشی و تسلیحاتی سرویس اطلاعاتی اسرائیل انجام شدهاست. مقام آمریکایی مذکور به انبیسی گفت که دولت آمریکا از عملیات ترور مطلع است اما نقشی در آن ندارد. با وجود اسناد متعدد در مورد نقش اسرائیل و آمریکا در ترورهای مذکور، هیچ تردید و ابهامی در این ارتباط باقی نمیماند.
الف- تعریف بینالمللی ترور:
یکی از مشکلات اساسی جامعه بینالمللی، تعریف عامالقبول مفهوم تروریسم میباشد. تاکنون صدها تعریف از تروریسم از زوایای مختلف ارائه شده است. میتوان ادعا کرد که تاکنون هیچ تعریف مورد توافق عمومی در مورد ترور ارائه نشده است. البته اغلب تعاریف موجود دارای مولفههای مشترکی میباشند که عبارتاند از:
1- تهدید با نیت و قصد برای وارد آوردن صدمه،
2- تهدید با هدف ایجاد رعب و وحشت در شخص ترور شونده.
برای تعریف یک اقدام بعنوان ترور، باید فرد خاصی بدلایل سیاسی مورد هدف قرار گیرد، چه در ملاءعام و چه در پنهان، مسئله انگیزه سیاسی، ترور را از قتل جدا میکند. بطور کلی ترور در حقوق بینالملل محکوم و مطرود شده است.
ب- اسناد بینالمللی پیرامون ترور:
سازمان ملل متحد نخستین قطعنامه خود را در مورد تروریسم بینالمللی در سال 1972 صادر کرد و نخستین بار در کنوانسیون سرکوب تامین مالی تروریسم، 9 دسامبر 1999، تلاش شد تا تعریف نوینی از تروریسم بینالمللی ارائه شود.
در زمینه محکومیت جهانی اقدامات تروریستی، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل در 1995 اشعار داشت: کشورها باید به تعهداتشان در قبال محکومیت تروریسم بین المللی و مطابق منشور وفادار باشند وقطعنامه 1373، 28 سپتامبر سال 2001 شورای امنیت که پس از عملیات تروریستی 11 سپتامبر صادر شد، اشعار داشت "اقدامات تروریستی بینالمللی، یکی از جدیترین تهدیدات علیه صلح و امنیت بینالمللی در قرن بیست و یکم میباشد و بر محکومیت یکصدای تمامی اقدامات، روشها و رویههای تروریستی ........ در هر جا و توسط هر فرد، تاکید داشت.
در زمینه کنوانسیونهای بینالمللی مربوطه، کنوانسیون بینالمللی مقابله با بمبگذاری تروریستی 15 دسامبر 1997 بسیار حائز اهمیت است که در حال حاضر ۱۶۴ کشور آن را امضا کردهاند. اسرائیل و آمریکا نیز این کنوانسیون را امضاء نمودهاند.
براساس ماده ۲ این کنوانسیون، هرکس به هر طریق و با نیت کشتن یا وارد آوردن صدمه بدنی شدید به دیگری، اقدام به وارد کردن، قرار دادن و منفجر کردن مواد منفجره در یک محل عمومی، ساختمان دولتی و ایستگاههای سیستم حملونقل عمومی کند که منجر به تخریب، زخمی شدن یا مرگ کسی شود، مرتکب عملی تروریستی شده است.
با این تعریف، مشخص است که ترور دانشمندان ایرانی عملیات تروریستی به حساب میآید. در عملیات ترور دانشمندان هستهای ایران از "مواد منفجره" که به "کشتن" افراد در "مکانهای عمومی" منجر شده، استفاده شده است. در تبصره ۵ ماده یک این معاهده آمده است که مکانهای عمومی به ساختمانها، خیابانها و همه محلهایی اطلاق میشود که برای عموم مردم قابل دسترسی است. برخی معاهدههای ضدتروریسم اطلاق عملیات تروریستی را نیازمند به "ضربه زدن به یک جمعیت یا مجبور کردن دولت یا یک نهاد بینالمللی به انجام عملی خاص" میدانند.
- کنوانسیون 1937 جامعه ملل در مورد ممنوعیت و مجازات تروریسم که هرگز لازمالاجرا نشد.
- کنوانسیون 1963 توکیو در مورد جرایم و دیگر اقدامات علیه کارکنان هواپیما.
- کنوانسیون لاهه در مورد سرکوب اشغال غیرقانونی هواپیما.
- کنوانسیون 1971 مونترال در مورد سرکوب اقدامات غیرقانونی علیه ایمنی هواپیمای مسافربری.
- کنوانسیون 1973 نیویورک در مورد ممنوعیت و مجازات جرایم علیه افراد تحت حمایت بینالمللی از جمله ماموران دیپلماتیک.
- کنوانسیون 1979 نیویورک علیه گروگانگیری.
رژیم صهیونیستی همواره برای عدم مسئولیت خود در قبال نقض حاکمیت سرزمینی ایران، ترور شهروندان ایرانی و نقض احتمالی صلح و تجاوز به ایران، به مفهوم "دفاع مشروع" استناد میکند در حالیکه به سادگی میتوان اثبات کرد که چنین موردی نمیتواند مشروعیت حقوقی و قانونی داشته باشد.
بر اساس ماده 51 منشور ملل متحد، دفاع مشروع عبارت است از "دفاع مشروع فردی یا جمعی، اگر حمله نظامی علیه یکی از اعضای ملل متحد انجام شود، تا زمانی که شورای امنیت اقداماتی را برای برقراری صلح و امنیت بینالمللی انجام دهد".
در ماده 51، سه شرط برای دفاع مشروع مطرح شده است. اول اینکه کشوری مورد حمله نظامی قرار گرفته باشد. دوم اینکه هرگونه دفاع مشروع، اقدامی موقتی باشد و سوم اینکه ابزار آییننامهای برای گزارش دادن سریع استفاده از دفاع مشروع به شورای امنیت سازمان ملل وجود داشته باشد ماده 51 منشور بخوبی نشان میدهد که موضوع دفاع مشروع، بسیار محدود بوده و تابع شرایط خاص و ویژه، میباشد.
از سوی دیگر، اسرائیل نمیتواند مثالی برای وجود شرایط ضروری برای دفاع مشروع، ارائه دهد. شرایط اظطراری برای اسرائیل زمانی ایجاد میشود که ایران به تسلیحات هستهای دست یافته باشد در حالی که اغلب نهادهای اطلاعاتی و سیاسی آمریکا و غرب اعتراف میکنند که ایران تاکنون تصمیمی برای این اقدام، نداشته است. حتی اگر ادعای اسرائیل در زمینه حالت اظطرار صحیح باشد، گلچین کردن دانشمندان هسته ای ایران برای ترور نمیتواند پاسخی مناسب به این اظطرار باشد. آشکار است که این رویه هیچ تاثیری بر برنامه هستهای ایران نخواهد گذاشت. در مورد موضوع فوریت تهدید ایران هستهای، نیز ابهاماتی وجود دارد.
از سوی دیگر، رای دیوان عالی اسرائیل در سال 2006 در قضیه کمیته عمومی ضد شکنجه علیه دولت اسرائیل، هرگونه مشروعیت ترور دانشمندان ایرانی را از بین برد و سبب محکومیت این اقدامات ننگین شد. دیوان عالی در رای خود اعلام کرد : تلاش دولت اسرائیل برای ترور شهروندان دیگر کشورها کاملا غیرقانونی میباشد. دیوان هماهنگ با کنوانسیون ژنو، اعلام کرد که افراد به قتل رسیده، در جنگی مستقیم و روبرو با اسرائیل بودند. پس با تکیه بر این رای، می توان به صراحت گفت که دانشمندان هستهای ایران نه تنها در جنگ با اسرائیل نبودند بلکه حتی سلاح هم علیه اسرائیل برنداشتند. البته ممکن است این ادعا شود که دانشمندان مذکور در تلاش برای تدارک جنگ بوده اند که این هم ادعای بی پایهای است چراکه در این صورت، کشورهای متخاصم از ترس انجام جنگ، در زمان صلح باید یکدیگر را از پای درآورند که این خود موجب تداخل معنایی مفاهیم جنگ و صلح خواهد شد.
در نهایت اینکه، در چارچوب قواعد بینالمللی حقوق بشر، حق به زندگی حقی بنیادین و قاعدهای لازمالاجرا مطرح میگردد. کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی اشعار میدارد: هر انسانی حق ذاتی برای حیات دارد. این حق باید توسط قانون مورد حمایت قرار گیرد. هم ایران و هم رژیم صهیونیستی این کنوانسیون را امضا کردهاند. بعلاوه در ارتباط با حق حیات، معاهدات و کنوانسیونهای مختلفی در سطح منطقهای و بینالمللی تاکنون تصویب شدهاند.
بنابر این آشکار است که ممنوعیتی آشکار در مورد منع به خطر انداختن زندگی افراد، چه در داخل قلمرو خود و چه در قلمرو دیگر کشورها وجود دارد. اسرائیل معاهدات مذکوررا امضا کرده و حتی اگر امضا نکرده بود باز هم باید متعهد به اصول آن میبود. بنابر این میتوان گفت که رژیم صهیونیستی با ترور دانشمندان هستهای کشورمان، کلیه تعهدات بینالمللی خود در زمینه حمایت از حقوق اولیه بشر یعنی حق حیات را زیر پا گذاشته است.
برای پیگیری موضوع ترور دانشمندان هستهای، میتوان از دو طریق داخلی و بینالمللی اقدام کرد:
- نخست با طرح موضوع در دادگاههای داخلی و استفاده از اسناد و شواهد موجود دال بر مدیریت ترورها از سوی ایالات متحده و اسرائیل و درخواست برای پرداخت غرامت و محاکمه آمران و عاملان ترور.
به نظر میرسد با اذعان صریح مقامات اسرائیلی مبني بر ترور دانشمندان هستهاي ایران، دیگر جاي هيچ شبههاي باقي نميماند. دولتها اگر دلایل محکمهپسندی داشته باشند و متهمین را شناسایی کنند، میتوانند درخواست تعقیب متهم را به اینترپل ارائه کنند. مثالاً دولت ایران از اینترپل خواهان تعقیب سناتورهای آمریکایی که خواستار ترور سردار قاسم سلیمانی شدند، شد. پس چنین امکانی وجود دارد، مشروط به آنکه اولا متهمین خاصی شناسایی شده باشند و دوما دلایل معقولی دایر بر اتهام این افراد در دسترس باشد.
- در عرصه بینالمللی، با توجه به اینکه دامنه کنوانسیون بینالمللی1973 حمایت از اشخاص مورد حمایت بینالمللی، شامل دانشمندان نمیشود، بنابر این نمیتوان به این سند بسیار مهم استناد نمود و باید در انتظار تدوین کنوانسیونی نوین با شمولیت دانشمندان در چارچوب افراد تحت حمایت بینالمللی، ماند.
- متاسفانه دولت ایران هنوز عضو کنوانسیون منع و سرکوب بمبگذاری تروریستی سال 1997 نشده است و علیرغم اینکه ترور دانشمندان هستهای کشورمان از موضوعات مندرج در کنوانسیون و از مصادیق بمبگذاری محسوب میشود، جمهوری اسلامی ایران نمیتواند به آن استناد نماید. کنوانسیون فوق، امکان همکاری دولتهای مرتبط را فراهم میکند. پس اگر دولت ایران مدعی است که یکی از اتباع دولت دیگری در این حادثه ترور دخالت داشته، به شرط عضویت در کنوانسیون میتواند همکاری دیگر دولتها را خواستار شود.
- البته ایران میتواند موضوع ترور دانشمندان هستهای را در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرده و درخواست محکومیت ترورها را ارائه نماید و اگر دلایل محکمهپسندی برای انتساب این عمل دولت خارجی داشته باشد، میتواند این روند را پیگیری کند.