شهيد بهشتي از انديشوران آزاديخواه مسلمان است که در جهت تکوين و رشد انديشه آزاديخواهي معاصر گام هاي استوار و بلندي برداشته است.او علي رغم مسئوليت هاي سنگين اجرايي که پس از انقلاب بر عهده داشته است نقش ارشاد و هدايت نيرو هاي انقلابي و پاسخ به شبهات و ابهامات و انتقادات گروه ها و اقشار مختلف جامعه را بر عهده داشته است.او طي سخنراني هاي مکرري که در گوشه و کنار ايران داشته به روشن کردن ابهامات و تبيين سياست هاي نظام پرداخته است.شهيد بهشتي در باره آزادي سياسي ،آزادي بيان و گونه هاي مختلف آزادي سخنان گسترده اي ايراد کرده است.در خلال همه آنها کوشيده موضع خود را به عنوان يکي از مسئولان بلند پايه نظام جمهوري اسلامي روشن کند.شهيد بهشتي از آنجا که خود شخصيتي تشکيلاتي و دبير کل يک حزب برجسته و تاثير گذار در معادلات سياسي کشور بود به خوبي به بحث آزادي سياسي و آزادي احزاب پرداخته است.او يکي از ويژگي هاي اصلي انقلاب را اين گونه تشريح مي کند:
«اين انقلاب قبل از اسلامي بودن و مکتبي بودن، ويژگي ديگري داشته است که بيش از همه در دنيا مورد توجه واقع شده و آن اين است: انقلابي است که با پيروزي اش، آزادي هاي اجتماعي را در جامعه به حدي توانسته تامين و تحميل بکند که رژيم هايي که سال ها از زمان استقرارشان مي گذرد، هنوز نتوانسته اند به ملت هايشان چنين آزادي اي بدهند. بزرگ ترين ويژگي چشمگير جهاني اين انقلاب، آزادي است.»( بهشتي محمد حسيني. نقش آزادي در تربيت کودکان نشر بقعه تهران 1380 ص11)"طرد استبداد و استعمار و نيل به آزادي ، رسيدن به اصالتي است که اسلام براي انسان قائل است. اسلام ديني است که بايد با آزادي تمام آن را پذيرفت و آموزه هاي ديني هم بر اين ادعا صحه مي گذارند. آزادي ، گوهر آدمي است و بدون آزادي و اختيار نمي توان انسان را مکلف ساخت. ارزش بنيادين آزادي وقتي احساس مي شود که انسان توان فرمانبرداري و نافرماني را توامان داشته باشد. به گفته بهشتي يکي از بزرگ ترين امتيازهاي انسان اين است که مي تواند معصيت کند. آدم تواناست در برابر خداوندگارش نافرماني کند. بله، اين بزرگ ترين امتياز انسان است که مي تواند نافرمان باشد، تا فرمانبرداريش ارزشي ديگر پيدا کند. فرمانبرداري اجباري ، يعني اگر کسي را مجبور کردند که از راه خاصي برود، چندان ارزشي ندارد. آن چيزي که ارزش دارد، فرمان بري همراه با انتخاب است".( اميررضا ستوده و حميدرضا سيد ناصري (گردآورنده)، رابطه دين و آزادي ، تهران: ذکر، چاپ اول، 1378ص87)او آزادي انتخاب را شرط تداوم انقلاب مي داند و مي گويد: "به طلاب و فضلاي حوزه پيشنهاد دارم که به مردم ايران فرصت را بدهيد تا آگاهانه و آزادانه خود را بر مبناي معيارهاي اسلامي بسازند و اين خودسازي را بر مردم ما تحميل نکنيد. به مردم ما کمک کنيد، آگاهي بدهيد، ولي بر مردم هيچ چيز را تحميل نکنيد.انسان بالفطره خواهان آزادي است. مي خواهد خودسازي داشته باشد، اما خودش، خودش را بسازد. بر خلاف دستور قرآن، مبادا مسلمان بودن و مسلمان زيستن را بخواهيد بر مردم تحميل کنيد، که اگر تحميل کرديد آنها عليه اين تحميل، طغيان خواهند کرد. بگذاريد مردم،
همان طور که با آزادي به راه اسلام آمدند و رهبري اسلام را پذيرفتند، در تداوم انقلاب هم، آزادانه راه اسلام را انتخاب کنند.(بخشي از سخنراني دکتر بهشتي در مسجد اعظم قم، ص5روزنامه اطلاعات،15اسفند57 و ص6 کيهان همان روز)"روحانيون در برخورد با مسائل و افكار گوناگون اجتماعي و صاحبان انديشه ها دو گونه برخورد بايد داشته باشند جاذبه و دافعه. اين جاذبه و دافعه دقيقا بايد به جاي خودش به كار رود. كساني كه فقط دفع مي كنند اينها خيلي كج سليقه هستند و همان طور كساني كه همه را جذب مي كنند آنها كساني هستند كه التقاطي فكر مي كنند اسلام خود مكتبي است كه داراي هر دو بعد جاذبه و دافعه مي باشد انذار دارد تبشير هم دارد. به طور كلي آزادي انسانها در رشد خود انسان و در بارور شدن حركت كمال ياب هر انساني تاثير اساسي دارد".(لک زايي شريف.سازوکارهاي آزادي سياسي در انديشه آيت الله يهشتي.نشريه علوم سياسي شماره13)شهيد بهشتي معتقد است مردمي كه انقلاب كردند و در خيابان ها شعار آزادي سر دادند به دنبال بي بند و باري در جامعه نبودند.وي در يكي از سخنراني هاي خود مي گويد:"هيج مرد و زن مسلمان متعهد خواستار آن نبود كه زن و مرد در جامعه آزاد باشد و هيچ قيد و بندي نداشته باشد،هرگز نمي خواست كه محيط اجتماعي ما به زن و مرد آن آزادي را بدهد، هر جور كه دلش خواست لباس بپوشد،هر جور دلش خواست زندگي كند و هر جور دلش خواست معاشرت كند.انقلابيون مسلمان با ايمان ما يك چنين آزادي دنبالش نبودند."آزادي از منظر بهشتي رهايي از هواهاي نفساني است.او معتقد بود كه انقلاب اسلامي به دنبال آزادي انسانها از تمنيات نفساني است."آزادي از ديدگاه اسلام عزيز ما در درجه اول آزاد شدن از بندگي هوا است.آزادي يعني انسان در برابر حاكميت هوي و هوس ها و تمايلات دروني گوناگونش بر انتخاب و رفتارش آزاد بماند و آزاديش را حفظ كند."او اعطاي اين نوع آزادي را به همه آحاد و قشر هاي جامعه وظيفه حكومت اسلامي مي داند."اين همان آزادي است كه حكومت اسلامي بايد به مردم بدهد و تا ما در خط تسلط
بر هوا ها حركت مي كنيم به اين آزادي نمي رسيم".كوشش اسلام اين است كه انسان آزاد تربيت كند كه انسان آزاد تربيت كند،آزاد از همه چيز،آزاد از بند هوي و هوس،آزاد از تسط خشم، آزاد از گرايش به جاه طلبي و قدرت و ثروت،آزاد از تسلط ديگران،آزاد آزاد،تا راه خويش را همواره آزادانه انتخاب كند".( بهشتي حسيني محمد. نقش آزادي در تربيت کودکان نشر بقعه تهران 1380 ص20)