امام حسن عسگری و تقابل با فرقه ها

با عرض تسلیت به مناسبت شهادت امام حسن عسگری علیه السلام

 

 

Samera1

 

حرکت امامان شيعه در طول تاريخ با هدف واحد " حفظ مکتب ،هدايت امت ،اتمام حجت ،ناکام نمودن خصم والگو شدن بر همگان " همراه بود ؛ اگرچه شرايط زمان و محيط ، موضع گيريهای متفاوت را ايجاب مي کرد ( زماني پذيرش صلح تحميلي معاويه توسط امام حسن عليه السلام ، يا شمشير عاشورايي امام حسين عليه السلام ، يا روشن نمودن مشعل دانش و نهضت فرهنگي اسلام به وسيله امام صادق عليه السلام و ... ) از اين رهگذر در برابر تزويرها ی مأمون ( هفتمين خليفه عباسي ) را هم شاهديم که حضرت رضا عليه السلام با تدبير الهي شيعه را از انزوای زمان بيرون آورده ، به بلندای عزت و اقتدار رساند و ائمه بعد از آن حضرت مي کوشيدند که اين موقعيت والای شيعي حفظ شود. گرچه به قيمت شهادت اين امامان در جواني تمام گردد . ( سه امام بعد از علي بن موسي الرضا عليه السلام معروف به ابن الرضا از جوانترين رهبران معصوم شيعه مي باشند . امام جواد در 25 سال سالگي و امام هادی در 41 سالگي و امام حسن عسگری در 28 سالگي شهيد شدند.)

عصر امام هادی و امام حسن عسگری عليهما السلام ، عصری متلاطم بود و تزلزل حکومت عباسيان و تغيير پياپي حاکمان و نزاع داخلي بر سر تصاحب قدرت سياسي ، کشور اسلامي را با بحران های بزرگي روبه رو ساخته بود . از سوی ديگر انقلابيون مخالف حکومت ، با شعار « رضای آل محمد » گاه وبيگاه دست به تحرکات سياسي و نظامي مي زدند و مردم را به حکومت حقه ی اهل بيت فرا مي خواندند . اين تحولات ، عامل ديگری برای سخت گيری نسبت به امامان شيعه به خصوص امام حسن عسگری عليه السلام بود . در آن دوره ، علويان همچنان دست به گريبان زجر و شکنجه و تبعيد و فشارهای حکومت و زندان های توان فرسا بودند و ارتباط با امامان شيعه و هواداری نسبت به خاندان پيامبر ، گناهي بزرگ و نابخشودني به شمار مي آمد . گرچه شرايط برای امام ، برای اعاده نظام سياسي جامعه به محور اصلي و در اختيار گرفتن قدرت سياسي جامعه فراهم نبود ، ولي از نظر اعتقادی و نظری طرح مساله امامت و حق غصب شده ائمه ، همواره تهديدی برای حکام جور به شمار مي رفت و« آل محمد » به عنوان يک رقيب سياسي و محبوب القلوب و دارای پايگاه مردمي و نفوذ در دلها مطرح بودند و خلفای عباسي برای حفظ سلطه خويش با آنان همواره ستيز و سختگيری داشتند . تفکر خوارج نيز ، در گوشه و کنار خود را مي نماياند و آشفتگي اوضاع فکری جامعه را دامن مي زد . برای امامان شيعه در چنين اوضاعي جز برنامه های فرهنگي مکتوم و پنهاني و جز نگهباني از ميراث امامان قبلي و حفاظت بر مجموعه شيعه و هواداران السلام ناب علوی و پرهيز از تنش های آشکار که بهانه به دست خلفا مي داد ، چاره ای ديگر نبود ، اين بود که عمل و موضع گيری در آن شرايط بسيار حساس و دشوار بود .

تا زمان امامت حضرت امام حسن عسگری که خشونت و برخوردهای خلفای عباسي ، به ويژه معتمد عباسي عليه وی شدت يافت ، زيرا مي ديدند از طرفي تشيع توانمند و تثبيت شده ، به صورت قدرتي عظيم در عراق درآمده و از سويي طبق روايات فراوان سلطه گران عباسي مي دانستند آخرين امام شيعه حضرت مهدی موعود عليه السلام از نسل امام حسن عسگری عليه السلام خواهد بود . او تمام کاخ های ستم را در هم مي ريزد و ستمگران را کيفر و حکومت صالحان بر محور اسلام راستين و عدل علوی تشکيل خواهد د اد ، به علاوه برای معتمد، موقعيت علمي و معنوی و محبوبيت اجتماعي امام عسگری عليه السلام قابل تحمل نبود ،لذا آن حضرت را پيوسته در تعقيب ، تبعيد ، زندان و شکنجه و سرانجام در پادگان نظامي سامرا تحت مراقبت و در جواني مسموم و به قتل رساندند.

امام عسگري عليه السلام معاصر با شش خليفه (متوکل ، منتصم ، مستعين ، معتز ، مهتدی و معتمد ) بود و در شرايطي که دشمن با تبليغات سوء و تهاجم فرهنگي عليه مکتب حق و حاميانش ، با ايجاد شبهات ، ساختن روحاني نماهايي چون جعفر کذاب و ... .نيز با تحريم اقتصادی و محروميت های اجتماعي بر امام و يارانش سخت مي گرفت و عده ای را هم با تهديد و تطميع منزوی مي کرد ليکن هرگز تسليم ستم نگشت.

امام عسگری در آستانه عصری قرار داشت که به نام « دوران غيبت » شناخته مي شود و ایشان با تمهيدات گوناگون شرايط را برای آن عصر فراهم مي ساخت . امام عسگری عليه السلام ارتباطي محدودتر با مردم داشت و بيشتر از طريق نمايندگان و با بهره گيری از« نظام وکلايي » با هواداران تماس داشت . گاهي هم مکاتبه و مراسله عامل اين ارتباط و پيوند و سوال و جواب بود .

حتي گاهي امام عسگری عليه السلام با اصحاب خاص هم از پشت پرده گفتگو مي کرد . در مقطعي از زمان تنها راه ارتباط با آن حضرت « مکاتبه » بود . سرانجام دشمن از روی ناراحتي و ناکامي آن رهبر معصوم را به شهادت رساند . امام عسگری عليه السلام مسموم و شهيد شد ، اما از شهادت او پايه های سلطه عباسي سست تر و ارکان نظام ستم متزلزل تر گشت . در اين ميان ، آنکه بيشترين ضرر وخسران را بر دوش کشيد امت اسلامي بود که از وجود پيشوايي معصوم و الهي محروم مي شد و پس از آن امام ، به رنج غربت و غيبت امام عصر"عج" مبتلا گشت .

امام حسن عسگری عليه السلام با شکوهي هرچه تمام تر تشييع و به خاک سپرده شد . آن روز سامرا شاهد عظيم ترين تجمع مردمي و اظهار علاقه و محبت و ابراز اندوه و غم در سوگ آن حجت الهي بود . پيکر مطهرش در خانه خود آن حضرت و کنار قبر امام هادی عليه السلام دفن شد تا دو خورشيد جاودان برای هميشه تاريخ ، سامرا را نورا فشان کنند .

يکي از برنامه های درس آموز آن امام همام موضع گيريهای جاذب و قاطع در برابر انديشه های انحرافي صوفيان ، دوگانه پرستان ، واقفيه و مبارزه با فرقه های اينچنيني بود .

شيخ طوسي با سند خود از احمد بن ابراهيم مراغي ( 1) در رد « صوفي گری » نقل مي کند که در آغاز آن ، امام حسن عسگری به کارگزارانش و درباره لعن ابن هلال صادر شده بود ؛ نوشته بود : " از صوفي رياکار بپرهيزيد " . گويد : " وضع احمد بن هلال بر اينگونه بود که پنجاه و چهار بار به حج رفته بود ، که بيست بار آن پياده بود و همچنين درباره او حضرت فرموده اند : " ما به درگاه خدا از اين هلال بيزاری مي جوييم ، خدا او را و کسي را که از او بيزاری نمي جويد رحمت نکند . "

همچنين راوندی مي گويد : از احمد بن محمد بن مطهر در رد واقفيان چنين روايت شده است (2) که : گروهي از مردم طبرستان به امام عسگری نوشتند : ( درباره کساني که بر امام کاظم عليه السلام توقف کرده اند و امامان بعدی را قول ندادند پرسيدند که آيا با آنان دوستي کنيم يا بيزاری بجوييم ؟

امام عليه السلام چنين نوشتند : " اگر کسي امامي را که از سوی خداست انکارکند ، يا امامي را بيافزايد که امامتش از سوی خدا نيست ، يا انکار کند ، يا بگويد سومين از سه تا ( تثليث ) اينان مثل هم اند . کسي که آخرين ما را انکار کند ، اولين ما را انکار کرده و کسي که بر تعدد امامان بيافزايد همچون کسي است که کاسته و امامت ما را انکار کرده است .

همچنين حضرت در رد « مفوضه » معتقدان به تفويض و اين که خدا پس از آفرينش همه کارها را سپرده و نقش و دخالتي در امور ندارد فرمود : " آنان دروغ مي گويند ، خدا لعنتشان کند " (3)

نيز کليني با سند خود از عبدالله بن عامر نقل مي کند ، که اين شخص درباره صعاليک و عياران که راهزن و غارتگر بوده اند از حضرت پرسيد . امام چنين نوشت : " آنان را به قتل برسان " (4)

درود خدا بر آن حضرت علیه السلام

پی نوشتها:

1.اختيارمعرفه الرجال، ج 2 ، ص 816 ، حديث 1020 ، نبر مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص 318 ، ح 14194

2.بحارالانوار ، ج 50 ، ص 274 ، حديث 46

3.الغيبه ، ص 246 ، حديث 491 . نيز : بحارالانوار ، ج 25 ، ص 336 ، حديث 16

4.الکافي ، ج 7 ، ص 296 ، حديث 3


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31