«اکثر شرکتکنندگانی که در جلو و شرق زمین نشستهاند را دختران و پسران محصل بین سنین 14 تا 18 سال تشکیل میدادند. نظم شعارها، نشستن، حرکات و تهاجم آنها، نشانگر یک نظم تشکیلاتی بود. به نظر میآید، اینان از اعضای میلیشیای سازمان مجاهدین خلق(گروهک تروریستی منافقین) بودند. حدود 40 نفر با روپوشهای غالباً به رنگ سورمهای بهطور منظم نشسته و شعارنوشتههایی با عنوانهایی مانند چوب، چماق، شکنجه دیگر اثر ندارد، در دست داشتند.»
اینها بخشی از گزارش روزنامه کیهان در اسفندماه 1359 درباره وقایع 14 اسفند است. روایتی دقیق که در وسط التهابات آن زمان به نگارش درآمده و تأثیر وقایع آینده مانند حوادث 30 خرداد 60 و شروع فاز مسلحانه گروهک تروریستی منافقین بر آن دیده نمیشود.
گروهک تروریستی منافقین در حالی در سخنرانی 14 اسفند بنیصدر که به بهانه سالگرد فوت مصدق برگزار شده بود، اعضای خود را به نفع او بسیج کرده بود که در زمان انتخاب بنیصدر بهعنوان رئیسجمهور جزو مخالفینش محسوب میشد. بااینحال گذر زمان و پیش آمدن حوادث مختلف سبب شد تا آنها تمامی اختلافاتی را که با بنیصدر داشتند را کنار گذاشته و با او متحد شوند. در واقع پیش از واقعه 14 اسفند ماه با وجود اینکه کشور در شرایط جنگی قرار داشت و همین مسئله اتحاد و همدلی بهمنظور مقابله با متجاوزان را بیشازپیش ضروری میکرد، اما بنیصدر در سخنرانیهای خود در روزهای عاشورا و آذرماه با موضعگیری علیه نهادهای انقلابی و شهید بهشتی سعی کرده بود که فضا را بیشازپیش ملتهب کند تا از این طریق منتقدان خود را به حاشیه براند.
در این میان گروهک تروریستی منافقین که از تیرماه 1359 و به دلیل افشاگریهای امام(ره) در موضع تدافعی قرارگرفته بود، درصدد برآمد تا با کنار گذاشتن اختلافات خود با بنیصدر و نزدیکی با او، فضا را برای رویارویی علنی با انقلاب اسلامی فراهم کند. در همین راستا بود که منافقین از بهمنماه 1359 سلسلهای از گزارشها و یادداشتهایی را علیه نهادهای انقلابی و شهید بهشتی با عنوانهایی مانند« حزب جمهوری، جریان پشت پرده چماقداری»، « خلع ید از حزب انحصارطلب حاکم، نخستین قدم اساسی راه نجات» را منتشر کرد.
منافقین که از ابتدای انقلاب سعی داشتند تا با نظام کجدار و مریز رفتار کنند در آستانه 14 اسفند دیگر ابایی نداشتند که ژست اپوزیسیون بگیرند، از این رو از چند روز پیش از سخنرانی بنیصدر برنامهریزی برای ایجاد اغتشاش و درگیری با حزباللهیها را شروع کردند. بهطوریکه صراحتاً در نشریه مجاهد 14 اسفند با اشاره به جریانهای حزباللهی نوشتند که تا وقتی اینها حاکمیت را در دست دارند، هیچ بهبود اساسی در اوضاع ایجاد نمیشود و چشمانداز آینده تیرهتر خواهد گشت.
در روز14 اسفند اندکی قبل از سخنرانی بنیصدر، نواری از سخنرانی مصدق گذاشته شد که بلافاصله بعد از آن هواداران بنیصدر و منافقین شروع به دادن شعار علیه نهادهای انقلابی کردند. در زمان سخنرانی بنیصدر نیز با اشاره او اعضای میلیشیای منافقین ضرب و شتم مخالفین را شروع کردند. بر اساس روایت امیر سرتیپ سیدابراهیم حجازی که در آن مقطع ریاست پلیس تهران بود، منافقین حتی از تعرض به رشیدیان، نماینده مردم آبادان نیز ابا نکرده و او را مورد ضرب و شتم قراردادند.
هرچند اعضای گروهک منافقین تمام سعی خود را برای قدرتنمایی در روز 14 اسفندماه نشان دادند، با این حال سعی کردند تا در روزهای بعد نیز با اقداماتی مانند تحصن در مسجد دانشگاه تهران، تجمع مقابل کاخ دادگستری و ایجاد درگیریهای پراکنده در شهرستانها، جو کشور را به التهاب بکشانند.
امام خمینی(ره) در آن زمان در مقابل تنشآفرینی منافقین موضعگیری کرده و گفتند:«اینهایی که از روحانیون انتقاد میکنند،کجا هستند، در کدام زاویه هستند؟ وقتی انقلاب شد، ریختند و اسلحه را به غارت بردند و الان اسلحه در دستانشان است و آن روز که جنگ بود، آنها کنار نشستند و منتظر ایناند که عراق یا قدرت دیگر غلبه کند و ملحق به آن ها بشوند.» با این حال امام(ره) که اتحاد منافقین و بنیصدر را علیه انقلاب میدید در پاسخ به نامه آیتالله گلپایگانی میگویند: «به شما و عموم ملت شریف اطمینان میدهم که با خواست خداوند با اینگونه مخالفها با اسلام برخورد شدید خواهد شد. به دستگاه قضایی گفتهام قضیه را تعقیب و مجرمین و محرکین را شناسایی و محاکمه کنند.»
بعد از این موضعگیریها منافقین که در عمل میدیدند دست آنها با افشاگریهای امام در حال رو شدن است، برنامهریزی برای ورود به فاز مسلحانه علیه نظام را آغاز کردند بهطوریکه با برگشتن رجوی از فرانسه در بهار 1360 این مسئله در دستور کار سازمان قرار گرفت. بررسی واقعه 14 اسفند نشان میدهد که برخلاف عقیده برخی که تصور میکنند، امکان جذب گروهک منافقین در درون انقلاب وجود داشت، این سازمان از مدتها پیش درصدد مقابله با انقلاب اسلامی برآمده بود و از فرصت 14 اسفند برای تحقق این مسئله استفاده کرد.