به دنبال شکست منافقین در پایتخت و شهرهای بزرگ، هستههای ترور در مناطق دورتر از مرکز و دور از دسترس فعال شد که شهرهای استانهای شمالی به دلیل دارا بودن بافت جنگلی از آن جمله بودند. بهار سال 1361 ، شهرهای رامسر و تنکابن، شاهد افزایش ترورهای منافقین بود.
نیروهای مردمی نیز جهت مبارزه با این گروهک و حفاظت از روستاها و شهرها بسیج شدند. روز 15 خرداد سال 1361 یک دستگاه خودرو لندرور که 8 نفر بسیجی را از پایگاه مقاومت «گالش محله» به جنگلهای «دالخانی» منتقل می کرد، در جاده «هریس» (بین شهر تنکابن و رامسر) و در جنگل دالخانی، از چهار جهت زیر آتش یک تیم ترور منافقین قرار میگیرد و همه سرنشینان آن به جز یک نفر به شهادت میرسند.
امروزه محل کشتار بسیجیان و پاسداران رامسری در جنگل دالخانی را به نام«پیچ هفت شهیدان» می
روز 16 تیر ۱۳۵۸ تقی حاج طرخانی بنیانگذار مسجد قبای تهران در مقابل منزلش مورد سوءقصد قرار گرفت. چند ساعت بعد از این واقعه در بامداد روز ۱۷ تیرماه، هاشم صباغیان، وزیر وقت کشور با اعلام این خبر گفت که حاج طرخانی بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسیده است. به گفته وی ضاربین از گروه فرقان بودند و اعلامیههایی در محل سوءقصد بر جای گذاشتند.
حاج طرخانی که از مبارزین سرسخت دوران رژیم پهلوی بود در مقابل منزلش واقع در خیابان شریعتی، خیابان شهرزاد، کوی معقول هدف گلوله
شهید اسدالله لاجوردی، دادستان انقلاب اسلامی عصر سهشنبه دوم تیرماه ۶۰ در مصاحبهای با روزنامه کیهان اعلام کرد که در پی درگیریهای ۳۰ خرداد که با ورود مجاهدین خلق به فاز مسلحانه صورت گرفته است، تعداد ۴۰۰ نفر از عوامل گروههای سیاسی که در جریانات مسلحانه شرکت داشتند و همچنین ۳۵ نفر از اعضای دفتر بنیصدر، رئیسجمهوری معزول، دستگیر شدند. در این مصاحبه علاوه بر دادستان انقلاب، آیتالله محمدی گیلانی (حاکم شرع و رئیس دادگاههای انقلاب) و محمد کچویی (رئیس زندان اوین) نیز شرکت داشتند و به سوالات
28خرداد 60 منافقین طی بیانیه ای مجوز کشتار مردم را برای خود صادر نمودند؛ بیانیه ای که به دنبال متلاشی شدن خانه اسرار منافقین صادر گردید.
خانه ای که اسناد و شبکه های ترور سازمان برای 30 خرداد را در خود جای داده بود و با کشف آن اسناد، بیش از پیش چهره جنایتکار منافقین رسوا گردید؛ خانه ای که علاوه بر کروکی منازل مردم انقلابی، سلاح سرد و گرم، قرص های ضدبارداری را نیز در خود جای داده بود؛ این هم لابد نشانه ای از حمایت از حقوق زنان بوده است!!!
در قسمت هایی از
یکی از شهروندان سنندجی در بیان خاطرات آن زمان می گوید که سه روز بود که شیر گیرمان نمی آمد و بچه خیلی گرسنه بود، دیگر طاقت نداشت و همین طور بی تابی می کرد. گریه های پیوسته او ناچارم کرد که برای پیدا کردن شیر بیرون بیایم که یکی از خدا بی خبرها [عناصر مسلح ضدانقلاب]جلویم را گرفت. به او گفتم که می خواهم از در و همسایه برای بچه شیر بگیریم، گفت بچه را بده به من تا بهش شیر بدهم و بعد به زور جگر گوشه ام را گرفت و تیر به دهانش زد . «کتاب 22 روز حماسه و ایثار در سنندج؛ مجید نداف»
در تاریخ 22 اردیبهشت 60 ساعت 10:30 دقیقه صبح، مولوی فیضمحمد حسینبر، یکی از روحانیون متعهد اهلسنت منطقه، مدرس حوزه علمیه و آموزش و پرورش، مورد سوء قصد اشرار مسلح قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید.[1]
در تاریخ 27 اردیبهشت 60 نیز یک اکیپ از مأموران ژاندارمری سراوان که برای پیگیری چگونگی ترور مولوی فیض محمد حسینبر به منطقه گُشت سراوان رفته بودند در محلی به نام کوهسفید مورد حمله عده ای از افراد مسلح قرار گرفتند و 32 نفر از آنها به شهادت رسیدند. اسامی این شهدا به این شرح اعلام شده
حوالی ساعت 22:30، 4 اردیبهشت 1388 تعدادی از عناصر مسلح گروهک تروریستی پ.ک.ک/پژاک به پاسگاه پليس راه روانسر- جوانرود حمله کردند و با تیراندازی و پرتاب نارنجک به آسایشگاه ماموران این پاسگاه موجب شهادت 19 نفر و مجروح شدن11 نفر از آنان شدند.
این پاسگاه فقط وظیفة کنترل عبور و مرور جادهای را به عهده داشت و مرکزی غیرنظامی بود، ضمن اینکه پرسنل آن در زمان حملۀ تروریستها در حال استراحت در آسایشگاه بودند. از جمله شهدا تعدادی از سربازان وظيفۀ كرد بومی منطقه بودند. در جریان مقاومت پرسنل این پاسگاه 5
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷، بلافاصله نقشههای متنوع و مختلفی به منظور ضربه زدن به نظام نوپای جمهوری اسلامی از سوی ابرقدرتهای غربی و در راس آنها امریکا طراحی شد که یکی از آن نقشهها، عملیات ترور بود. ترور سران و افراد شاخص نظام همچون شهیدان مطهری، بهشتی، باهنر، رجایی، قرنی، مفتح، هاشمینژاد، قدوسی، مدنی، دستغیب، لاجوردی، اشرفی اصفهانی، صیاد شیرازی، شهدای هستهای و ... همگی در این راستا طراحی شدند.
نقش امریکا در ترورهای دهه ۶۰ مسئلهای بود که
در پی استقرار تشکیلات(سازمان مجاهدین خلق) در فرانسه، شکستهای مستمر استراتژیهای رهبری سازمان و «تناقض بین تفکّرات و عملکرد انحرافی و غلط مرکزیت (چه ایدئولوژیک و چه تشکیلات سیاسی استراتژیک) با اصول و ضوابط و معیارهای سازمان، که در شکستها و بنبستها، عدم کارآیی لازم سیستم تشکیلاتی، رشد انتقادات و اعتراضات و کنارهگیری سطوح مختلف سازمانی عینیّت مییافت، انشعاب و فروپاشی تشکیلاتی را در آیندهای نهچندان دور، در چشمانداز قرار داده بود.»
افرادی مثل پرویز یعقوبی که از کادرهای قدیمی
احمد غضنفرپور نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و سودابه سدیفی دو تن از مشاوران ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور مخلوع کشور بعدازظهر ۱۲ اسفند ۶۰ و در آستانه یک سالگی غائله ۱۴ اسفند، در یک کنفرانس مطبوعاتی در محل زندان اوین در پاسخ به سوالات خبرنگاران ضمن اظهار ندامت از اعمال خلاف گذشته خود توطئههای مشترک بنیصدر و سازمان منافقین علیه نظام جمهوری اسلامی را افشا کردند.
سودابه سدیفی، مشاور بنیصدر در امور نهضتهای آزادیبخش، ضمن اظهار ندامت از اعمال خلاف گذشته خود
بعد از اینکه گروهک منافقین مبارزه مسلحانه علیه انقلاب اسلامی را آغاز کرد، انجام شدیدترین اقدامات علیه مردم را در پیش گرفت. از جمله این اقدامات هواپیمارباییهای متعدد این گروه و تهدید جان مردم از این طریق بود. در دهه 60، هواپیمارباییهای متعددی از سوی سازمان مجاهدین خلق انجام میشد. تعداد این هواپیمارباییها بهقدری بود که امنیت پروازها از آن زمان به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سپرده شد. در ادامه دو مورد از این اقدامات را تشریح خواهیم کرد.
بر اساس آمار ارائهشده در دو ارگان رسمی گروهک تروریستی منافقین (نشریه انجمنهای اسلامی دانشجویان مسلمان اروپا و آمریکا، شمارههای 40، 61 و 63 و همچنین نشریه مجاهد شمارههای 132 تا 164) از 7 خرداد تا 26 اسفند 1361، 647 تن از شهروندان به دست این گروهک تروریستی ترور و 184 شهروند نیز مجروح شدند.
گروهک تروریستی منافقین، تنها در بازه زمانی 11 فروردین تا 26 اسفند سال1362، مسئولیت ترور 4583 شهروند ایرانی را برعهده گرفت. آمار این جنایات در شمارههای 145 تا 195
گروهک تروریستی منافقین همواره منابع مالی متعددی برای تأمین نیازهای تسلیحاتی و عملیاتی خود داشته است. یکی از این روشها تا پیش از فرار منافقین به دامن صدام، عملیات سرقت مسلحانه از بانکها بوده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هابیلیان، سرقت مسلحانه از یکی از شعبههای بانک ملت همدان در سال 1361 یکی از قابل توجهترین سرقتهای این گروه بوده است که ارگان خبری این گروهک نیز همان زمان، جزئیات این عملیات را منتشر کرد.
براین اساس عناصر یک گروه از واحدهای عملیاتی
گروهک منافقین، مسئولیت ترور دادستان نهاوند را در سال 1362 بر عهده گرفتند.
به گزارش پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان(خانواده شهدای نرور کشور)، گروهک تروریستی منافقین در شماره 182 از «نشریه مجاهد»، ارگان مطبوعاتی اصلی منافقین در سال های آغازین دهه 1360، به این جنایت اعتراف کرده است.
بر پایه این خبر، که نشریه منافقین آن را در جایگاه سندی بر عملیات متهورانه خود منتشر کرده است، در تاریخ 14آذر1362، یکی از عناصر گروهک منافقین به نام عزتالله یوسفزاده با لباس مبدل وارد دادستانی نهاوند می شود و خسرو
کمال یاسینی از اعضای گروهک فرقان نحوه به شهادت رساندن شهید مفتح را تشریح میکند. 27 آذر 58 بود که شهید آیت الله دکتر مفتح هنگام ورود به دانشکده الهیات دانشگاه تهران توسط کمال یاسینی عضو گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید.
شهید مفتح فعالیت های زیادی را در دوران شاهنشاهی برای مقابله با این رژیم انجام داد و پس از پیروزی انقلاب نیز با تشکیل شورای انقلاب از طرف امام (ره) به عضویت این شورا درآمد. او برای تشکیل کمیتههای انقلاب اسلامی فعالیت چشمگیری کرد و خود سرپرستی کمیته منطقه4 تهران را به عهده
20 آذر 1360 سالروز شهادت عالم مجاهد شهید آیت الله دستغیب است. در این روز آیت الله دستغیب که برای اقامه نماز جمعه عازم محل برگزاری بودند توسط یک منافق طرد شده از خانواده اش به نام "گوهر ادب آواز" که به بهانه دادن نامه به ایشان نزدیک شده بود مورد سو قصد قرار گرفته و در یک عملیات انتحاری به شهادت رسیدند. متن زیر دست نوشته ای از این شهید بزرگوار است که نظر ایشان را در رابطه با نفاق و راه شیطانی آن مشخص می کند: