چندین ماه از حضور خانواده اعضاي فرقه منافقين در پشت پادگان اشرف ميگذرد اما سرکردگان اين فرقه از بيم افزايش تمايل افراد اين پادگان براي خروج از فرقه، به ديدار بيواسطه خانوادهها با فرزندانشان راضي نيستند و از اين کار ممانعت ميکنند. |
چندین ماه از حضور خانواده اعضاي فرقه منافقين در پشت پادگان اشرف ميگذرد اما سرکردگان اين فرقه از بيم افزايش تمايل افراد اين پادگان براي خروج از فرقه، به ديدار بيواسطه خانوادهها با فرزندانشان راضي نيستند و از اين کار ممانعت ميکنند.
اولين گروه از خانوادهها که به اشرف رسيدند و خواستار ملاقات با فرزندان خود شدند، مغز شوييهاي سرکردگان منافقين آغاز شد و باشستشوي مغزي افراد درون فرقه، به آنها اینگونه القاء کردند که خانوادههاي پشت درب اشرف "ماموران وزارت اطلاعات"! هستند و از سويي ديگر در تضادي آشکار به افراد خود از شکنجه خانوادهها در بازگشت به ايران و توسط وزارت اطلاعات سخن گفتند و جالب اینکه همان خانواده هایی که در گذشته "خلق دربند" نام گرفته بودند به یکبارگی و با سقوط رژیم صدام که شرایط دیدار با فرزندان پیش آمد "فامیل الدنگ" نام گرفتند!
اما مسئله اصلي در مورد عدم تمايل سرکردگان فرقه رجوي براي اجازه ملاقات به خانوادهها اين است که ديدار با خانوادهها، تمام تعلقاتي را که مسعود رجوي طي ساليان گذشته در ذهن و دل نيروهاي خود نابود کرده است را دوباره زنده خواهد کرد و حس عشق به خانواده را در دل اين افراد مجدداً زنده خواهد کرد و اين تابويي است که رجوي از آن ميترسد زيرا تعلق به خانواده را، عامل انگيزشي قوي براي افراد فرقهاش و براي بازگشت به دنياي آزاد ميداند و چنانچه اين حس در پادگان اشرف تقويت شود، تار و پود اردوگاه اشرف در هم خواهد پيچيد و فرقهاي به نام منافقين در عراق باقي نخواهد ماند.
اما در مورد اعضاي اين سازمان و آنچه که باعث شده به خانواده خود دشنام بدهند و آنها را مزدور بخوانند نيز حرفهاي زيادي وجود دارد. آن ها افراد ايزوله شدهاي هستند که از دنياي بيرون کاملاً بيخبرند، اين افراد سالهاست که بدون اطلاع از اوضاع بيرون از پادگان اشرف، تنها براي ماندن و ابراز وفاداري به مسعود رجوي و فرقه تروريستياش مغز شويي ميشوند.
از جمله فرزندان اعضاي دربند از زمان حضور آمريکاييها در عراق و به بهانه حفظ جان آنها از مادرانشان جدا شدند و به اروپا منتقل شدند و ارتباط اين کودکان که همه آنها در حال حاضر در سنين نوجواني به سر ميبرند – با پدر و مادرانشان – به طور کامل قطع شده است. هر کدام از آنها در خانوادهاي اروپايي به سر ميبرند و به آنها اعلام شده پدر و مادر آنها در جنگ با نظام جمهوري اسلامي و براي آزادي وطن! کشته شدهاند و با اين کار،از همان دوران کودکي پروسه مغز شويي اين کودکان را آغاز کردند تا در آيندهاي نزديک بتوانند تروريستهاي جواني که آتش کينه و خشم از وجودشان شعله ميکشد را به جمع افراد مستقر در پادگان اشرف اضافه کنند. البته يکي از علل اين امر اين است که با رسواييهاي روز به روز و افتضاحات موجود در کارنامه منافقين، مدتهاي مديدي است که عضو جديدي از ايران، اروپا و يا هر جاي ديگري نداشته و اکثر افراد محبوس در اين پادگان را کساني تشکيل ميدهند که ايام ميانسالي را پشت سر گذاشتهاند و آرام آرام گرد پيري بر چهرههايشان نشسته است.
فقدان حضور خانواده و تشکيلات زندگي گروهي در اين فرقه باعث شده مشکلات جسماني زيادي براي برخي مردان اين فرقه ايجاد شود و ارتباطهاي پنهاني ميان زنان و مردان – علي رغم کنترلهاي شديد تشکيلاتي – يکي از معضلات جدي سرکردگان اين فرقه شده است؛ مسئلهاي که برخي جداشدهها از اين فرقه نيز به کرات به آن اشاره کردند،ضمن آنکه به تازگي نيز بتول سلطاني – يکي از زنان جدا شده از منافقين – که در زمان حضور در پادگان اشرف جزو شوراي رهبري منافقين بود، پرده از تجاوز به زنان شوراي رهبري اين فرقه توسط مسعود رجوي برداشت.
همچنین براي اعضاي اين فرقه هيچ وسيله ارتباطي با بيرون وجود ندارد و تنها کانال اطلاع رساني آنها از دنياي خارج از پادگان اشرف، تلويزيون منافقين است که تنها به مجيزگويي و بزرگ نمايي اعمال و رفتارهاي اين فرقه ميپردازد و تجمعات اين فرقه در اروپا که با استفاده از افراد اجارهاي انجام ميشود را پيروزي بزرگ براي فرقه عنوان ميکند. اعضاي اين فرقه نه ميتوانند براي خانوادههاي خود در ايران نامه بنويسند و نه امکان برقراري تماس تلفني با خانواده برايشان وجود دارد. داشتن راديو و هر وسيلهاي که ارتباطي بيواسطه ميان اعضاي فرقه و دنياي خارج را فراهم ميکند براي اعضاي اين فرقه ممنوع و جرم است. هيچ کتابي که محتواي آن آزاد و خارج از مقولات فرقه منافقين باشد در اين پادگان وجود ندارد و همه افراد مجبورند جزوههاي آموزشي که توسط برخي سرکردگان اين فرقه به چاپ رسيده يا کتابهايي که سرکردگان اين فرقه در زمان حکومت بعثي به چاپ رسيده است را مطالعه کنند.
براي افراد اين فرقه هيچ چشم اندازي براي آينده وجود ندارد و نيروهايي که زماني با سلاح و خمپاره، عملياتهاي تروريستي خود را سازماندهي ميکردند، با خلع سلاح صورت گرفته توسط آمريکاييها دچار خلع بزرگي شدند. افراد اين فرقه ديگر به گفتههاي مسعود و مريم رجوي براي ضرورت مقاومت و ماندن در پادگان اشرف تا رسيدن به آنچه که پيروزي نهايي عنوان ميشود اعتمادي ندارند اما قادر به خروج از اين پادگان تروريستي نيستند، زيرا با توجه به فرار چند تن از افراد ناراضي فرقه در طي ماههاي اخير،در صورت داشتن نيت فرار و تصميم بر عملي کردن آن مورد شکنجه و ضرب و شتم شکنجه گران اين فرقه قرار ميگيرند.
بايد اذعان داشت خانواده بلاي بزرگي شده براي مسعود رجوي که هر روز فرقهاش به نيستي و نابودي نزديکتر ميشود و او تلاش ميکند با انواع ترفندها و فريبها اعضاي ناراضي را دراشرف باقي نگاه دارد و ازخروج آنها جلوگيري کند.