گفتارمتن میزگرد «گرا» درباره ماجرای 67

Geragoftar

جنایات منافقین و مسائل مربوط به مجازات‌های سال 67 در برنامۀ گرا پنجشنبه و جمعه هفتم و هشتم اردیبهشت از شبکۀ استانی خراسان رضوی به‌نمایش درآمد. آقای سیدمحمدجواد هاشمی‌نژاد مهمان این برنامه بود که به‌طور کامل به ماجرای 67، مجازات منافقین در آن برهه و حکم قاطع امام خمینی (ره) می‌پردازد.

گفتارمتن این میزگرد که در دو قسمت پخش شد از نظرتان می‌گذرد.

هادی حاجتمند:‌ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. سلام عرض می‌کنم خدمت مردم عزیز که دارند برنامۀ گرا را می‌بینند. متشکرم که ما را دوباره انتخاب کردید برای دیدن. یک موضوع خیلی خوب و جذاب را امشب در خدمتتان هستیم.

حجت احمدی‌زر: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. سلام با یک گرای دیگر در خدمتتان هستیم. امشب در خدمت دوست عزیزمان آقای سیدرضا قزوینی هستیم. ان‌شاءألله یک بحث خوبی داشته باشیم. شما هم سلامی داشته باشید با بینندگان.

سیدرضا قزوینی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما مجری‌ها و کارشناسان محترم و بزرگوار این برنامه و همچنین سلامی هم عرض می‌کنم خدمت همه بینندگان بزرگوار برنامۀ گرا و خوشحال هستم از اینکه در این برنامۀ امشب شما هستم و این موضوع مهم و قابل اعتنا را با هم نشستیم تا ابعاد مختلف آن را بررسی کنیم.

حجت احمدی‌زر: یکی دو نکته، ابتدا اعیاد شعبانیه را تبریک بگوییم خدمت بینندگان عزیز، روز پاسدار، روز جانباز و در حقیقت ماه پر برکت شعبان را تبریک می‌گوییم ان‌شاءألله که مردم استفاده کنند و ما را هم دعا کنند.

امشب یک بحث ویژه داریم که هم تاریخی هست و هم در حقیقت نسبتاً فرهنگی‌سیاسی و یک مقدار هم ممکن است کام ملت تلخ بشود به خاطر اینکه در حقیقت مصادیق و نکاتی را در آن بگوییم که یک مقدار ناراحت‌کننده است؛ ولی ناچاریم که یک بازخوانی بکنیم صفحاتی از تاریخ انقلاب را. از اوایل انقلاب تا اواخر دهۀ ۶۰ را.

حاجتمند:‌ من خواهش می‌کنم مردم همچنان که در تلویزیون می‌بینند، دریافت کنند این فایل برنامه را و خصوصاً‌ این برنامه را، تا می‌توانند منتشر کنند تا یک لکه‌ای که دوست دارند بعضی از معاندین برای ما لکه [ننگی] باشد، ببینند که نه! برهۀ افتخارآمیزی بوده که ما به آن افتخار می‌کنیم.

یک کتابی در دست من هست، که خیلی هم سنگین است، ۳۹۲ صفحۀ سنگین است. اگر این را ما بخواهیم بخوانیم چند روز طول می‌کشد. همه با فونت ریز و در چند ردیف و خط. این‌ها رمان نیست. قصه نیست. شعر هم نیست. ادبیات مسجل هم نیست. اسم است.‌ اسم انسآن‌هایی که در یک دهه‌ای از تاریخ کشور ما به‌شکل ناجوانمردآن‌های به‌شهادت رسیدند. افرادی که واقعاً شاید در شهر بودند اصلاً دعب جنگ نداشتند ولیکن به‌شهادت رسیدند. توسط نه دشمن خارجی،‌ نه افرادی که اسمشان به فارسی گفته نمی‌شود! نه!

افرادی که اتفاقاً اسم‌های فارسی داشتند، ظاهراً شناسنامه‌هایشان صادره از ایران بوده. و لیکن به خودشان اجازه می‌دادند که یک دختربچه سه‌ساله را هم زنده‌زنده در آتش بسوزانند، چرا؟! چون احساس می‌کردند که خانواده او هم دلی در گرو انقلاب دارد. این کار و این صفحه از تاریخ ما سال‌ها بود که مظلومانه محجور بود. در کتاب بزرگ تاریخ. خیلی‌ها به 2500 سال افتخار می‌کردند؛ ولی نمی‌دانم چرا این دهه یک مرتبه نبود و راجع به آن حرف زده نمی‌شد.

یک مهمانی داریم که این مهمان زندگی خودش را صرف رسیدن و پراختن به این برهه از تاریخ کشورمان کرده. کسی که خودش هم پدرش را در این راه از دست داده و نام معروفی هم هست، آقای هاشمی‌نژاد، خیلی خوش آمدید به برنامۀ گرا.

هاشمی‌نژاد:‌ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. خیلی متشکر و ممنون. بنده هم عرض سلام دارم خدمت بینندگان عزیز و ارجمند و امیدواریم که بتوانیم حقایقی که در مورد کشور ما وجود داشت، تاریخ کشورمان، مسائل فعلی که کشور ما با آن درگیر است را ان‌شاءالله در این میزگرد تبیین بکنیم و امیدوار هستیم برای نسل فعلی که همان‌طور که شما به آن اشاره کردید به لحاظ دلایلی حالا بعضی از مقاطع تاریخی ما را خیلی از آن مطلع نبودند، آگاهی‌بخشی داشته باشیم.

احمدی‌زر: ببخشید این عکس دختر بچه را می‌شناسید؟‌ آیا از این کوچک‌تر هم شهید داریم؟

هاشمی‌نژاد: بله فاطمه طالقانی سه‌ساله. چندماهه هم داریم، پنج، شش ماهه هم داریم در شیراز که او هم زنده‌زنده سوخت. دو مورد منافقین، این‌ها الان چیزهایی هست که مردم دارند می‌بینند در داعش و این‌ها، ما در کشورمان این‌ها را تجربه کردیم، 30 سال پیش همین اتفاقات را و شاید در بعضی از موارد بدتر از آن را.

احمدی‌زر: این کتاب را داشتم نگاه می‌کردم، روزشمار وقایع تروریستی که یک سال و دو ماه است تقریباً و آن کتابی که همه‌اش پر از اسم است، 17000 اسم که بیش از دوازده هزار تا از آن فقط مال منافقین و از شهدای ترور هستند.

حاجتمند:‌ بقیۀ این‌ها چیست؟‌

احمدی‌زر: مال گروهک‌های دیگر.

هاشمی‌نژاد: بله. بیش از سی گروه یا گروهک را ما در کشورمان داریم که اقدامات مسلحانه انجام می‌دادند.

حاجتمند:‌ دوازده هزار تا از این‌ها را سازمان (منافقین) ترور کرده؟

هاشمی‌نژاد: دوازده هزار تا را بله فقط منافقین به‌شهادت رساندند. مابقی را همۀ گروه‌های دیگر. چون بعضاً مثلاً گروه‌هایی را صدام به وجود آورده بود برای اینکه در اوایل جنگ این‌ها در کشور ما اغتشاش بکنند و مرزها را به آشوب بکشند، با دلایل و ادعای تجزیه‌طلبانه و این‌ها. همین الان هم هست،‌ گروه‌هایی را تحریک به...

17000 شهید ترور چرا از تاریخ حذف شدند؟

احمدی‌زر: من سؤالم این است که این کتاب که حالا خیلی فشرده و مختصر که حالا هر حادثه را در دو، سه جمله بیشتر نگفته، یک کتاب شده. آن کتاب که 17000 اسم است، یک کتابی که فقط اسم در آن است. یک برگ هم نیست که بگوییم که یک برگ از تاریخ حذف شده. این همه برگ از تاریخ چرا حذف شده؟‌

حاجتمند: چرا در کتاب تاریخی مدارس نیست؟

احمدی‌زر: اصلاً چرا هیچ‌کس هیچ چیز نمی‌گوید، چرا فیلم ساخته نمی‌شود؟ چرا سریال ساخته نمی‌شود؟

حاجتمند: ببینید، بسیجی، پاسدار، پلیس، سرباز، قصاب، دولتی، کشاورز، طلافروش، کارگر، آزاد و... همه گروه هستند.

احمدی‌زر: این‌ها یک جوری با آن برخورد می‌شود حالا چه در سینمای‌مان و چه در رسانه‌مان، کتاب‌های درسی‌مان که انگار یک چنین اتفاقی نیفتاده است.

هاشمی‌نژاد: منافقین خب، حالا اینکه می‌گوییم 12000 تا، این‌ها تنها گروهی بودند که در سراسر کشور عمل می‌کردند. حالا بعضی از گروه‌ها در منطقه‌ای خاص یا در یک بخشی محدود بودند؛ ولی این‌ها در سراسر کشور از ابتدا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی. وقتی یک جرقه‌های انقلاب زده شد. چون اصلاً‌ زندان برای منافقین یک محلی بوده برای انسجام تشکیلاتی، فرماندهی تشکیلاتی و... .

احمدی‌زر: چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب.

هاشمی‌نژاد: بله، چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب. این‌ها کارهای تشکیلاتی‌شان را انجام دادند و به‌محض اینکه انقلاب اسلامی جرقه‌اش زده می‌شود این‌ها آمادگی پیدا می‌کنند برای ترسیم آینده، تلقی آن‌ها این بود که انقلاب اسلامی با رهبری روحانیت و به‌اصطلاح به این شکل جمعی، این قادر نیست بماند. و این ما هستیم که بایستی آینده را ترسیم بکنیم و کشور را بیاییم قبضه بکنیم.

لذا بر این اساس، خب شرایط ظاهری هم که اجازه نمی‌داد، بالأخره مردم دنبال رهبریت امام و مرجعیت و روحانیت و از این حرف‌ها بودند، پس بنابراین از همان ابتدا جوری چیدند که بتوانند در یک زمان خاص وارد عمل بشوند.

حاجتمند:‌ فاطمه را بگویید بعد برویم ادامه بحث.

هاشمی‌نژاد:‌ این عرضم این بود که این را که توضیح می‌دادم به خاطر این بود که جمعی عمل کردند در سراسر کشور. شهادت فاطمه به این دلیل بود که این‌ها در یک مقطعی رفتند پدر و مادر را بزنند، پدر و مادر به اصطلاح رفته بودند برای کمک به کشاورزان. یعنی آن موقع اول انقلاب مرسوم بود که حالت گروه‌های جهادی می‌رفتند برای کشاورزی، کمک‌کردن به کشاورزان. این بچه در یک کانکسی بوده آنجا می‌گذارند تا بروند کارهایشان را انجام بدهند. فرد می‌آید که پدر و مادر را بزند، پدر و مادر نبودند و بچه داخل کانکس بود. دیگر زحمت اینکه این بچه را بیرون بگذارند هم به خودشان نمی‌دهند، همانجا مواد اشتعال‌زا را می‌ریزند و بعد آتش می‌زنند و می‌روند در کمال خونسردی و این بچه در همان کانکس زنده‌زنده در آتش می‌سوزد. نمونۀ دیگر آن در شیراز اتفاق افتاد.

حاجتمند: این پدر و مادرش فقط به خاطر اینکه دارند کمک می‌کنند این‌طوری...

هاشمی‌نژاد: ‌صرفاً بله. کافی بود که در یک نهادی و اسم یک نهادی بالای سر آن‌ها باشد. بالأخره جهاد سازندگی که آن موقع اسمش بود و حالا بعدها...

حاجتمند: حالا خلقی که می‌گفتند برایش مجاهدت کنند، این دختر بچه نبوده در آن؟!

هاشمی‌نژاد:‌ خلق تا روزی خلق است که در مسیر اهداف آنان باشد. روزی که نیست تفاوت نمی‌کند به اینکه چه می‌خواهد باشد.

منافقین مادر فکری داعش

حاجتمند: ما داعش را 30 سال قبل، 40 سال قبل تجربه کردیم!

هاشمی‌نژاد: کاملاً، به‌نوعی می‌شود این‌ها را مادر فکری داعش تلقی کرد.

احمدی‌زر: حالا چرا سانسور شده این همه، والا اگر در آمریکا یک درصد از این اتفاق‌ها افتاده بود، طرح تروریستی، ده‌ها فیلم و سریال و کتاب و آموزش در مدارس و غیره.

حاجتمند: برای کندی چند تا فیلم ساختند؟‌

احمدی‌زر: والا سه چهار تا فیلم.

حاجتمند: آقای رجایی رئیس‌جمهور، آقای باهنر نخست‌وزیر...

احمدی‌زر: برای رئیس‌جمهورهای فقیدشان، یا مثلاً‌ ترور شده‌شان با در نظر گرفتن سریال‌هایی که ساختند، بیش از 300 فیلم و سریال ساختند.

حاجتمند: این مجامع بین‌المللی چطوری روی‌شان می‌شود که به ما بگویند ما تروریسم هستیم؟! ببینید خیلی جالب هست که آقای بهشتی، شهید بهشتی ترور می‌شوند، تقریباً‌ بالاترین مقام یعنی رئیس دیوان عالی کشور. آقای رجایی شهید می‌شوند رئیس‌جمهور، آقای باهنر شهید می‌شوند نخست‌وزیر، آقای استاد مطهری ترور می‌شوند که ایدئولوگ انقلاب بودند. آقای هاشمی‌نژاد ترور می‌شوند و به شهادت می‌رسند.

هاشمی‌نژاد:‌ ببینید هیچ جای دنیا، دو چیز بی‌سابقه است. یکی اینکه به‌هرحال شما در هیچ کجای دنیا پیدا نمی‌کنید که در عرض یک سال رئیس دیوان عالی کشور، رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، یک جمع زیادی از نمایندگان مجلس، وکلا و وزرا در عرض یک سال این جوری به‌شهادت برسند. این یک استثناست در مورد کشور ما. در هیچ جای دنیا هم پیدا نمی‌کنید که کسانی که این کارها را انجام دادند رسماً این کار را به عهده بگیرند و رسماً‌ در کشورهای غربی پذیرفته بشوند و دفتر داشته باشند! که از آنجا گروه‌های مرگ و ترور را هدایت بکنند. این دو در تاریخ بی‌سابقه است یک چنین چیزی. سرکردۀ منافقین تصورش این بود که در عرض 6 ماه قادر است که حکومت را ساقط بکند. من تلقی خودم این است که محاسبه‌شان به‌لحاظ نگاه مادی درست بود! شما هیچ کشوری پیدا نمی‌کنید که رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر و رئیس دیوان عالی کشور در عرض چند ماه 70، 80 نفر از مسئولین در عرض چند ماه ترور بشوند. خود به خود این دایرۀ کار عادی کشور را از مدار خارج می‌کند در این بلبشو این‌ها می‌توانند بیایند و کار خودشان را انجام بدهند. یعنی ظاهرش درست است. البته این‌ها را من معتقدم که سرویس‌های امنیت غربی به این‌ها می‌گویند. این‌ها آن‌قدر محاسبات دقیق نداشتند. بالاخره آن‌ها هم آمادگی این را داشتند که به‌محض اینکه این اتفاق افتاد، بتوانند حمایت‌های این‌ها را داشته باشند. منتها یک چیزی را که این‌ها خیلی پیش‌بینی نمی‌کردند و در محاسباتشان نبود، حضور گستردۀ مردم بود.

این‌ها ترور شخصیت کرده بودند مرحوم شهید بهشتی را قبلش. ما خاطرمان هست که چه فضای تبلیغاتی علیه ایشان. این‌ها قبلش می‌آیند جامعه را پر می‌کنند از این شایعات، از فضای تبلیغاتی کذب و بعد عمل می‌کنند تا بعد بتوانند به نتیجۀ خاص خودشان برسند.

طبق آن چیزی که آن‌ها عمل کردند. در همین مشهد من خاطرم هست بالاخره این‌ها چنان فضایی را به وجود آورده بودند که مرحوم شهید بهشتی که آمده بود سخنرانی و می‌خواست وارد دانشگاه بشود، اجازه ندادند سخنش تمام بشود. سخنانش پایان نپذیرفت و شعارهای ناجوری دادند. دو، سه تا سفر استانی داشت می‌رفت، اصلاً به هم خورد. این قدر فضا را در عرض یکی دو سال بعد از انقلاب اسلامی مغشوش کرده بودند. در این فضا تلقی شان این بود که وقتی این‌ها را زده بشوند، این فضا برای این‌ها به وجود می‌آید که عمل بکنند و به زانو در بیاورند. منتها درست به عکس شد.

احمدی‌زر: یعنی احساس کردند که دولت بنی صدر هم با این‌ها بود.

هاشمی‌نژاد:‌ بله، کاملاً یعنی بنی‌صدر هم فضاسازی کرده بود، همه این‌ها فضا را طوری چیده بودند که کاملاً آماده بود.

احمدی‌زر: حداقل بنی‌صدر جلوی این‌ها را نمی‌گرفت.

هاشمی‌نژاد:‌ اصلاً‌ کمک می‌کرد. شما ببینید تا قبل از اینکه بنی صدر از کشور فرار بکند، باوراندن این موضوع که پشت سر حرکت‌های اغتشاش‌گر بنی‌صدر، منافقین هستند؛ باورش برای بعضی‌ها مشکل بود.

احمدی‌زر: من حتی شنیدم در حد کمک تسلیحاتی و...

هاشمی‌نژاد:‌ بله در همین مشهد استاندار خراسان، بچه‌هایش از اعضای منافقین بودند و اصلاً خود بنی‌صدر مجوز رسمی حمل سلاح به این‌ها داده بود! یعنی کاملاً فضا برای آینده ....

حاجتمند:‌ یعنی منطقاً‌ ما باید سقوط می‌کردیم دیگر.

هاشمی‌نژاد: قاعدتاً این جوری بود.

حاجتمند: منطق دنیایی ...

Geragoftarmatn

هاشمی‌نژاد:‌ فقط آن چیزی که به هم ریخت این موضوع را حضور گستردۀ مردم بود. یعنی این حضور گسترده کاملاً معادلات آن‌ها را به هم ریخت و بعد از یکی دو سال وقتی سران را زدند و دیدند چنین اتفاقی نیفتاد، در حقیقت برای اینکه مردم را از صحنه خارج بکنند، آمدند سراغ مردم. این ترورهای عظیم که شما می‌بینید در مناطق مختلف انجام شد، برای اینکه در هر منطقه‌ای ضرب شصت نشان بدهند و مردم را از صحنه خارج بکنند که بتواند اتفاقات بعدی که از دیدی خودشان است، به وجود بیاید.

حاجتمند: من همان‌طور که این کتاب را دو صفحه، دو صفحه ورق می‌زنم، هر صفحه پنجاه تا اسم، پنجاه تا آدم، پنجاه تا انسان، پنجاه تا خانواده که ضرب در چند نفر هستند. که من همین‌طور ورق می‌زنم و رسیدم به صفحه 49، 50 و همه هم شهید ترور.

احمدی‌زر: من به جواب سؤالم نرسیدم که چرا سانسور شده این وقایع تاریخ. بگذارید یک آیتم را ببینیم و برگردیم ادامه بدهیم.

حاجتمند: خیلی از این تاریخ‌هایی که در این 50، 60 صفحه‌ای که ورق زدم، سال ۶۰ هستند و ۶۱ و این‌ها تا ۶۷. در این فاصله ما این‌ها را هم گرفتیم؟ شناسایی کردیم؟ چه کار کردیم با این‌ها. این‌ها چه شدند؟

احمدی‌زر: حالا من همین، اولاً که به جواب سؤال قبلی‌ام که نرسیدم که چرا این‌قدر سانسور شده؟‌ چرا چیزی نگفتیم؟

حاجتمند: من فکر کردم همین که سؤال را مطرح کردیم به اشاره فهمیدند مردم. اگر نفهمیدند و ما نتوانستیم بگوییم، بگو.

احمدی‌زر: سؤال من این است که یک سازمان مسلح با یک سری افکار منحرف این همه آدم کشته و شهید کرده، از بین برده از ما، چرا امام این‌قدر نسبت به این‌ها رأفت دارد به نظر من؟‌ یعنی چرا در همان دو سال اول نزد ریشه این‌ها را بکند؟ سؤال هست دیگر!‌ چرا این‌ها ماندند که بعد بمانند تا سال ۶۷... که این‌ها بروند عراق و باز دوباره حمله بکنند و باز دو سوم زندانی‌ها آزاد بشوند و باز بروند مرصاد و بگردند و این‌ها...

حاجتمند: یک ماجرا، شنیده بودم حضرت امام روزی که هفت تیر آن انفجار بمب و این‌ها و مردم متلاطم بودند، یک پیامی می‌دهند به آقای موسوی اردبیلی که این‌ها...

هاشمی‌نژاد: یکی از دغدغه‌های حضرت امام این بود که مبادا در این تحولات، ما الان نشستیم دور هم در این آرامش کشور و این منطقۀ پر آشوب امن‌ترین کشور دنیا، سر یک موضوعی صحبت می‌کنیم؛ آن موقع مردم پر از هیجان بودند، این تصاویرش موجود است. یعنی حساب کنید یک انفجار در تهران بوده، همۀ کشور ریختند در خیابآن‌ها میلیونی! مردم پر از احساسات، پر از هیجانات، خب این دغدغۀ اصلی امام، یکی از دغدغه‌های مهم حضرت امام این بود که مبادا در این شرایط یک وقتی تصمیم احساسی کسی بگیرد، سریع به محاکم دستور دادند که امروز اصلاً هیچ‌کس را محاکمه نکنید. همان دغدغۀ امیرالمؤمنین (ع) در مورد قاتل خودش.

احمدی‌زر: مثل اینکه فرمودند یک مدتی بگذرد که آرام بشوید، بعد.

هاشمی‌نژاد: بله. آرام بشوید بعد. از روی کتاب و منطق و چهارچوب‌هایی که شرع و قوانین کشور و...

احمدی‌زر: این‌ها یک گروه یاغی بودند که شمشیر کشیدند، این همه آدم را، خصوصاً در سه، چهار سال بعد از انقلاب یعنی ۵۹، ۶۰ و ۶۱، خصوصاً در فاز [نظامی]، احساس می‌کنم که با آن‌ها خیلی مدارا شده.

هاشمی‌نژاد:‌ بخش مهمی از شهادت‌هایی که ما داریم مربوط به زندانیانی بود که از زندان بعد آزاد شدند. چون همه این‌ها که زندانی می‌شدند که حالا حکم‌هایشان یک جور و یک‌نواخت نبود، بعضاً در رده‌هایی از این‌ها داشتند که در خیابان می‌دیدنشان و دستگیر می‌شدند؛‌ بعضی‌هایشان مثلاً توبه‌نامه امضا می‌کردند و می‌رفتند بیرون و آزاد می‌شدند. اکثر این‌ها مجدداً برگشتند به داخل سازمان و جذب شدند و مجدداً برگشتند جنایت کردند.

احمدی‌زر: توبه هم ظاهراً در آن سال‌ها یک استراتژی بوده در سازمان.

هاشمی‌نژاد:‌ کاملاً، این‌ها ...

حاجتمند:‌ من متوجه نشدم، یعنی یک نیرویی که حالا ترور کرده یا هر کاری کرده دستگیر می‌شده، اگر توبه‌نامه می‌نوشته، آزاد می‌شده؟

احمدی‌زر: نه همه آن‌ها.

هاشمی‌نژاد: نه! ببینید، فردی این عضویت را داشته یا هوادار بوده، مثلاً در مورد خود قاتل مرحوم پدر ما، خب یک نوجوان ۱۷ساله است. این دیگر نمی‌تواند آن‌قدر عضو تشکیلاتی آن‌جوری باشد.

احمدی‌زر: یعنی سوم، چهارم دبیرستان است؟‌

هاشمی‌نژاد: احسنت، این هوادار بوده، خب این را که وقتی بگیرند و متوجه می‌شوند که او هوادار است و یک سری فعالیت‌ها داشته، وقتی می‌گیرندش حداکثر زندانی او مثلاً چند ماه است. ولی این را منافقین رها نمی‌کردند. تشکیلات در ادامۀ کار می‌آمد دنبال این. داخل خود زندان همین‌طور.

حاجتمند:‌ یعنی ما کسی را داریم که بعد از زندانی‌شدن و توبه‌کردن کاملاً برگشته باشند؟‌

هاشمی‌نژاد:‌ فراوان، فراوان. حالا من آمارش را خدمت‌تان می‌گویم.

احمدی‌زر: من شنیدم دو سوم کسانی که در مرصاد بودند از زندانی‌های آزاد شده بودند.

هاشمی‌نژاد: پنجاه درصد کسانی که در عملیات مرصاد شرکت کردند و آمدند و این همه جنایت انجام دادند که خود منافقین می‌گویند که ما پنجاه هزار نفر از سربازان ایران را کشتیم، به تعبیر خود آن‌ها. پنجاه درصد این‌ها زندانیان آزادشده بودند. یا کسانی بودند که توبه‌نامه امضا کرده بودند و آزاد شدند. یا کسانی بودند که زندانی آن‌ها تمام شده بود و آمده بودند بیرون. بعضاً سه روز مرخصی داشتند آمدند بیرون بلافاصله [جذب شدند]. یعنی از قبل، این نشان می‌دهد که سابقۀ این کار در منافقین خیلی زیاد است. تشکیلات زندان محل اصلی سازماندهی منافقین در داخل کشور بود.

احمدی‌زر: این ماجرا ادامه داشته، من شنیدم در فتنۀ ۸۸ هفتاد، هشتاد درصد کسانی که دستگیر شدند یا عضو مجاهدین بودند، یا تواب بودند، یا مثلاً ...

هاشمی‌نژاد:‌ کسانی که کشاندند موضوع اغتشاشات را به سمت و سوی این موضوعات به این شکل، بله این‌ها هدایت‌های سازمان مجاهدین بود.

حاجتمند:‌ پس ما در آن دهه این‌ها را گرفتیم و بعد زندانی شدند و بعد بعضی هایشان حالا برگشتند...

احمدی‌زر: یک عده‌ای که دوازده هزار نفر را در نقاط مختلف کشور به‌راحتی [به شهادت رساندند].

حاجتمند:‌ اجازه بدهید ما برویم در زندان و یک مقدار در مورد زندان حرف بزنیم. چون این‌ها قبل از انقلاب هم با عنوان مبارزه بر علیه رژیم شاه در زندان بودند.

هاشمی‌نژاد:‌ زندان در حقیقت تشکیل‌دهنده و هدایت‌گر تمام این اعمالی است که منافقین انجام می‌دادند. یعنی وقتی که سال ۵۱ ساواک سران این سازمان را می‌گیرد و همۀ اعضا را تقریباً دستگیر می‌کند و از هم می‌پاشد؛ آنچه که منافقین را مجدداً سر جمع می‌کند و تشکیلات ایجاد می‌کند و در زندآن‌های سراسر کشور این تصمیمات سازمانی این‌ها انجام می‌شود، زندان است.

یعنی زندان مرکز فرماندهی تشکیلات این‌ها بوده، چه قبل از انقلاب و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی که این‌ها دست به سلاح می‌برند، زندان مرکزی بوده برای هدایت تشکیلات چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور.

یعنی شما وقتی که ملاحظه می‌کنید زندانیان پنجاه درصد از آن‌ها در عملیات مرصاد بعد از اینکه صدام مجبور می‌شود قطعنامۀ ۵۹۸ در سال ۶۷ را بپذیرد و عملیات‌های ایران و عراق تمام می‌شود و جنگ ایران و عراق پایان می‌پذیرد، تازه منافقین به حمایت از صدام وارد کشور می‌شوند و 50درصد از نیروهایشان کسانی بودند که در داخل زندان قبلاً بودند، داخل تشکیلات بودند و آزاد شدند و زندانی آن‌ها تمام شده بود.

حالا شما حساب بکنید چقدر از سربازان این مملکت به دست این افرادی که آن موقع دست به سلاح برده بودند، ولی کسی را نکشته بودند مجدداً به‌شهادت رسیدند. چند نفر از این‌ها در ترورهایی که در داخل کشور داشتیم و انجام شده و چند نفر را به شهادت رساندند و حتی در داخل زندان، باز زندانی آدم کشته.‌ شهید قانع و شهید کچویی این‌ها کسانی بودند که در داخل زندان شهید شدند.

حاجتمند:‌ شهید قانعی که در مشهد نزدیک خیابان صیاد اسم خیابان شهید قانع است؟‌

هاشمی‌نژاد: درست است. می‌خواهم بگویم حتی در داخل زندان تواب و توبه کرده دست به سلاح برده و همانجا کسی را به‌شهادت می‌رساند. تا چه رسد به بیرون که موارد بسیار متعدد و زیادی داریم. حالا یک نکته‌ای که شما گفتید راجع به بحث سانسور، اینکه چرا ما در این مدت به این موضوع نپرداختیم؟ حقیقت این است که این را سال گذشته رهبر معظم انقلاب هم به آن اشاره فرمودند؛ وقتی جنگ تمام شد و این مشکلات متعدد را ما پشت سر گذاشتیم...

احمدی‌زر: بعد از مرصاد، گفتند دیگر ...

هاشمی‌نژاد:‌ بعد از مرصاد رسید به یکی دو تا از دولت‌ها آمدند که اولویت‌های آن‌ها چیز دیگری بود، به نظرشان رسید که پرداختن به این موضوعات دیگر اولویت ندارد.

حاجتمند: یا نپرداختن به آن اولویت دارد!‌

هاشمی‌نژاد: بله! حالا من حرفم این است که اگر اولویت ندارد. در صورتی که به قول بعضی‌ها راجع به یک موضوع تاریخی اگر صحبت بکنیم خب یک چیزی، ولی دشمن در صحنه را چطور می‌شود نادیده بگیریم؟! آن هم با این کارنامۀ سیاه! سؤال اگر ما این موضوع را از دستور کار خارج بکنیم، دشمنی که در صحنه هست و دارد نیرو جذب می‌کند از داخل و از خارج، ایرانیان را به یک شکلی با هزار ترفند در داخل خودش جذب می‌کند، این نسل چطوری آگاهی داشته باشد که بتواند در دام این‌ها نیفتد؟

بسیاری از افرادی که الان ما داریم در داخل کمپ‌های منافقین هستند، همه افرادی هستند که خب جوانی بوده که رفته برای کار خارج از کشور، اسم این‌ها را هم نمی‌دانسته، ولی در تور این‌ها گرفتار شده! این نپرداختن به این موضوع که از دستور کار خارج بشود، بعضی از این افراد را جذب آن‌ها کرده.

و دو اقدامات بعدی آن‌ها، ما هیچ لحظه ای نبوده تا موقعی که آمریکایی‌ها اشغال نکرده بودند کشور عراق را، آن‌ها سلاح داشتند و جزء ارتش صدام بودند. داخل تهران آمدند اصلاً خمپاره‌زنی کردند در سال ۸۰ و ۸۱. آدم می‌کشتند مرتب! سر مرزها اقدامات می‌کردند. این‌ها همه به خاطر اینکه از دستور کار خارج شده.

حاجتمند:‌ همان سال‌ها که یادم هست یک جایی نزدیک دانشگاه تهران بود، یادم هست که با خمپاره ۶۰ زدند.

هاشمی‌نژاد:‌ بله. به خانه‌های مردم خورده بود. یک هم‌وطن مسیحی ما به شهادت رسید.

حاجتمند: آن سال‌ها خیلی اسم سازمان مجاهدین برده نمی‌شد.

هاشمی‌نژاد:‌ اصلاً برده نشد.

احمدی‌زر: حالا این سانسوری که شما می‌گویید، یک مقدار من به آن حرف دارم. ما یک مستندی را داشتیم...

هاشمی‌نژاد:‌ البته شما فرمودید سانسور، من گفتم غفلت! یعنی همان فرمایش رهبر معظم انقلاب، غفلت شده در این موضوع. ‌

احمدی‌زر: ما سر مستندی که برای شهید هاشمی‌نژاد می‌ساختیم، یک روزش قرار بود که برویم محل در حقیقت شهادت شهید را با آقا سید پسرشان برویم آنجا که ایشان تشریح کنند اتفاق را، چون شما دقایقی بعد رسیدید آنجا توضیح بدهند که چه اتفاقی افتاده. آنجا که دفتر سابق دفتر حزب بود ما را راه نداد. هر کاری کردیم ما نیروی رسمی صدا و سیما بودیم و با صدا و سیما هم رفته بودیم، ما را راه نداد.

هر چه آقای هاشمی‌نژاد گفت که من پسر هاشمی‌نژادم و داخل نمی‌آییم، چون آنجا الان تغییر کاربری پیدا کرده تبدیل به مهمانسرا شده، همین دم درب می‌خواهیم توضیح بدهیم در همین چهارچوب پله. هر کاری کردیم این اتفاق نیفتاد. مسئولش را رفتیم پیدا کردیم و با او هم صحبت کردیم، راهمان نداد. حالا ما نامه داشتیم و مجوز هم داشتیم. گفتند نمی‌دانم باید با چه و چه هماهنگ بشود و بالا و پایین، خلاصه آن روز فیلمبرداری ما را کنسل کردند. افتاد یک روز دیگر و بعداً رفتیم و گرفتیم. حالا آن کارهایی که گفتند و مراحل را طی کردیم.

همانجا شما (آقای هاشمی‌نژاد) به من گفتید که یک نفر آمده بدون مجوزهایی که شما داشتید که شما فیلمبردار رسمی صدا و سیما هستید، آمده رفته داخل اینجا فیلمبرداری کرده، تمام اتاق‌ها را هم فیلمبرداری کرده، و یک سری کارهای دیگر و با یک سری از آدم‌ها هم مصاحبه کرده و بعد او را گرفتند. می‌شود خودتان ماجرا را بگویید.

هاشمی‌نژاد: بله این از خارج کشور آمده بود، (با خنده) حالا بماند آن مسائل... دشمن به هر حال کار خودش را می‌کند.

حاجتمند:‌ جدا از این آرشیو ما یک مرتبه از شبکۀ من و تو با در قالب مستند انقلاب ۵۷ و سپاه و این‌ها یک مرتبه پخش می‌شود. ولی نیروهای ما...

احمدی‌زر: این نفوذ ادامه دارد، نه؟!‌

هاشمی‌نژاد:‌ ببینید شرایطش متفاوت شده. حالا این نپرداختن چه مشکلاتی را برای ما به وجود آورده. ببینید کارکرد منافقین متفاوت است.

احمدی‌زر: سانسور این‌ها را برد در غبار.

هاشمی‌نژاد:‌ ببینید تمام گزارشات بین‌المللی، این هم خیلی جالب است که ما از استثنائات می‌گوییم که خیلی جالب است در سال ۱۹۹۷ آقای کلینتون دستور می‌دهد به وزارت خارجه‌اش که در مورد گذشتۀ منافقین یک تحقیقات کامل و جامعی بشود. گزارش بسیار دقیق و جامع و مفصلی وزارت خارجه [آمریکا] تهیه می‌کند و صراحتاً، این دیگر سند رسمی است، اشاره می‌کند که در کشور ایران این سازمان هزاران هزار از مردم بیگناه و مسئولین و به‌خصوص شهید رجایی و باهنر و این‌ها همه را می‌آورد، رئیس‌جمهور و این‌ها را، این‌ها ترور کردند و مردم ایران به‌شدت از این گروهک متنفرند.

حالا البته همان سال این‌ها در جلوی کاخ سفید به این‌ها دفتر رسمی هم دادند. حالا بحث حقوق بشری که شما مطرح می‌کنید چطور روی‌شان می‌شود که بگویند، خب روی‌شان خیلی زیاد است. صدایشان بلند است و رسانه دارند و خیلی کارهای دیگر می‌کنند.

این تنفر را آن‌ها هم فهمیدند. از طرفی کارکرد هم دارد برای آن‌ها، بالاخره اینکه تا الان نگهشان داشته‌اند و مرتب به آن‌ها امکانات می‌دهند، فضا ایجاد می‌کنند و در کشورهای غربی آزادند هر کاری را بکنند؛ یک کارکردی دارند طبیعتاً. با آن گذشته نمی‌شود. پس لازم است یک دورانی، اینکه فرمودید ما نپرداختیم به این موضوع و فرمایش رهبر معظم انقلاب هم هست و در حقیقت انتقاد ایشان هم هست به دولتمردان قبل، این نپرداختن فضا برای این‌ها به وجود آورد که این دو نسل گذشته هیچ چیز از این‌ها نمی‌دانند. این‌ها با چهرۀ جدید توانایی حضور پیدا می‌کنند.

اساساً‌ زندان فضای بسیار خوبی برای سازماندهی بسیاری از اقدامات چه در داخل کشور برای این‌ها بوده و چه در خارج از کشور. یک حلقه و زنجیره بوده. بخشی از این‌ها خب توسط خانواده‌هایشان و بخشی هم توسط خودشان این زنجیره را قشنگ کامل می‌کردند. تشکیلات داخل زندان اگر نبود، ما منافقین بعد از انقلاب نداشتیم. تشکیلات داخل زندان اگر نبود، ما از این دوازده هزار تا شهیدی که داریم، حداقل بیش از نصفی از آن‌ها را نداشتیم.

تشکیلات زندان

حاجتمند:‌ اینکه می‌گویید تشکیلات زندان یعنی رسماً مثل یک اداره‌ای بوده؟ یعنی مخفیانه همدیگر را اداره می‌کردند؟ همبستگی گروهی داشتند؟‌

هاشمی‌نژاد:‌ ببینید منافقین، اداره که می‌گوییم خیلی شکل وضعیت باز و آشکاری دارد. منافقین یک سازمان سیاسی‌امنیتی است. همه‌شان اسم مستعار دارند. اسم عادی هم ندارند. بعد رده‌بندی دارند. مثلاً ممکن است این فرد از فرد تشکیلاتی دیگر، این‌ها کاملاً کارهای سرویس‌های امنیتی در دنیاست. این‌ها را در زندان انجام می‌دادند. کاملاً تشکیلاتشان را انجام می‌دادند. سیاست‌گذاری می‌کردند. ابلاغ می‌کردند و انجام می‌دادند.

احمدی‌زر: چون راهشان مشخص بود که دقیقاً چه کار می‌خواهند بکنند.

هاشمی‌نژاد:‌ ما اگر زندانی آزادشدۀ بعد از اقدامات منافقین نمی‌داشتیم، بسیاری از ترورها را هم نداشتیم. اگر زندانی‌های آزادشده و عفوشده و نمی‌دانم توبه‌کرده و این‌ها را نداشتیم، در عملیات مرصاد 50درصد از نیروهای آن‌ها نداشتند. ببینید تشکیلات داخل زندان چقدر اقدام کرده؟ تواب اگر نمی‌داشتیم، خیلی از ترورها را نمی‌داشتیم.

احمدی‌زر: این را که دارید می‌گویید مال سال ۶۰ تا ۶۷ است؟‌

هاشمی‌نژاد:‌ بله. بسیاری از این جنایاتی که منافقین انجام دادند از داخل تشکیلات زندان هدایت می‌شد و دقیقاً مدیریت می‌شد.

احمدی‌زر:‌ دقیقاً دو راه است،‌ آن طرف جنگ بوده و این طرف هم یک جنگ دیگر بوده؟‌!

هاشمی‌نژاد:‌ یعنی کاملاً در داخل زندان هدایت می‌شد و یک ستون پنجمی بود برای صدام. یعنی صدام از بیرون عمل می‌کرد و این‌ها از داخل. ببینید شما در جنگ‌های دنیا هیچ جنگی اگر خودش به تنهایی بخواهد از مرز راه بیفتد بدون اینکه بداند در داخل چه خبر است و آدم نداشته باشند، این موفق نیست و نابود می‌شود. جامعه را منسجم می‌کند. از داخل از جنس خود همآن‌ها بایستی اقداماتی را انجام بدهند تا فضا را برای این‌ها باز کنند. نقش منافقین دقیقاً در همین راستاست.

اینکه شما می‌بینید 17000 از مردم ایران به‌شهادت رسیدند در کنارش رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر و این‌ها همه شهید شدند، اولاً مردمی‌بودن این نظام را دارد می‌رساند. همۀ بخش‌هایش باز است. همان‌طور که مردم عادی به‌شهادت می‌رسند، امام جمعۀ یک شهر هم به‌شهادت می‌رسد. نخست‌وزیرش هم به شهادت می‌رسد.

حاجتمند: شهید سیدعلی حسینی انوری از تهران، سال ۶۳، خواروبارفروش، ترور! این‌ها ناجوانمردانه است.

هاشمی‌نژاد: این را بگذارید در کنار نخست‌وزیر، بگذارید در کنار رئیس‌جمهور، بگذارید در کنار رئیس دیوان عالی کشور. یعنی می‌خواهم بگویم که نظام باز این‌جوری را شما نمی‌توانید بگویید در آن سال‌های اولیۀ انقلاب چرا ما این‌قدر سازماندهی‌مان قوی نبود که این‌ها را بتوانیم کشف بکنیم. نه! این‌ها چون وابستگی‌های سیاسی و امنیتی به سرویس‌های امنیتی خارج از کشور داشتند کاملاً‌ آهنین و کاملاً حساب‌شده و منطبق بر استانداردهای امنیتی دنیا حرکت می‌کردند. و لذا خیلی از اقداماتشان را تشکیلاتی انجام می‌دادند.

پس کاملاً نشان می‌دهد که مقر اصلی فرماندهی جنایات منافقین در داخل کشور بوده. حالا رسیدید به سال ۶۷ چه اتفاقی افتاده بود؟‌ سال ۶۷ شما می‌دانید قطعنامۀ ۵۹۸ از طرف ایران پذیرفته شد. جنگ تمام شد. صدام احتیاج به یک سری اقدامات داشت. منافقین بخشی از ارتش صدام بودند. از مرز شروع می‌کنند به حرکت در آمدن.

همان‌طور که عرض کردم از خارج اگر کسی بخواهد راه بیفتند و بیاید، اگر از داخل حمایت نشود اصلاً امکان این موفقیت وجود ندارد. سرکردۀ منافقین به اعضا می‌گوید که شما به محضی که حرکت بکنید، تشکیلات داخل زندان آماده است!‌ و بلافاصله کارهای شهر را به عهده می‌گیرد و فرماندهی می‌کند و از آنجا فضا را باز می‌کند که شما داخل شهرها به راحتی بیایید.

احمدی‌زر: کسی هم که در زندان است خودش را عضو آن سازمان می‌داند.

حاجتمند:‌ فکر می‌کند که بیرون همه چیز منتظر این است.

هاشمی‌نژاد:‌ ببینید چقدر هماهنگی.

احمدی‌زر: فکر می‌کند پس فردا زندان‌بانانش می‌شوند زندانی و خودش می‌شود زندانبان.

هاشمی‌نژاد: این را بعضی جاها گفته بودند. حتی اعضا گفته بودند که تا چند روز دیگر ما می‌شویم زندانبان و شما می‌شوید زندانی! یعنی حتی این را کامل بیان می‌کردند. بعضی از این‌ها شروع هم کردند. یعنی زندآن‌ها را به اغتشاش کشیدند، آتش کشیدند، شورش هم کرده بودند. محاسبه‌هایشان درست بود دیگر آن‌ها قرار بود سه‌روزه برسند به بعضی از شهرها که حالا نتوانستند و نرسیدند مثل خیلی از محاسبات اشتباه آن‌ها. عرضم این است که کاملاً‌ در داخل خود سرکردۀ منافقین هم خودش گفته بود که شما برسید کار آنجا توسط این‌ها تمام است.

احمدی‌زر: اگر رسیده بودند هم شاید واقعاً یک مشکلی پیش می‌آمد؟

هاشمی‌نژاد: بله. ببینید نمی‌شود گفت که الان این زندانی با زندانی چند ماه قبل یکی است. الان اقدام (نامهوم) یک کسی که می‌رود زندان به‌خاطر چند گرم مواد مخدر بعد در داخل زندان شرایط جدید به‌وجود می‌آید که یک مرتبه به‌خاطر یک کیلو مواد مخدر باز در داخل زندان پیدا می‌شود این جرم جدید است، این همان دو، دو تا چهار تاست.

این تشکیلات با این عده و عُده پنجاه درصدشان هم بعد از آزادی رفتند و به آن‌ها ملحق شدند، الان حمله‌ای صورت دادند که این‌ها فرماندهی‌شان از داخل دارد هدایت می‌کند. طبیعتاً شرایط جدیدی به‌وجود آمده. شما الان با ستون پنجم صدام مواجه هستید که الان لشکرش در داخل زندان شماست! دارد عمل می‌کند. این‌ها از آزادی‌های اوایل انقلاب و مردمی بودن نهادهای انقلابی سوء‌ استفاده کردند در جهات تصمیمات خودشان.

احمدی‌زر: البته لحن حزب‌اللهی‌ها و انقلاب را هم بلد بودند دیگر؟ یعنی واقعاً واژۀ منافق...

هاشمی‌نژاد:‌ بله کاملاً .

حاجتمند: در همین فیلم ماجرای نیمروز یکی از نزدیکان سیستم کسی که شنود می‌کند بیسیم‌ها را، عباس؟‌ اسمش عباس است.

احمدی‌زر:‌ زری‌باف هست اسمش که در مرصاد هم کشته می‌شود.

حاجتمند: بعد این را می‌گیرند بعد می‌رود و رأفت آزادش می‌کند، حالا رأفت و غفلت آزادش می‌کند، می‌رود و بعداً می‌رود در اشرف و بعد در مرصاد می‌بینیمش.

هاشمی‌نژاد: این هم یکی از همان کسان است.

حاجتمند:‌ گوشش آشناست به صداها دیگر و همه چیز را می‌داند.

هاشمی‌نژاد: می‌خواهم بگویم آن وضعیتی که الان ثبات و اقتداری که ما الان بر اساس تجربه داریم آن موقع نداشتیم ولی این‌ها داشتند. چه جوری داشتند؟‌ هم تشکیلاتی عمل کرده بودند به نحوی که قصد براندازی را از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی که جرقه‌هایش زده شده بود داشتند، اساساً اعتقادی به انقلاب اسلامی نداشتند و دروغ می‌گفتند.

دو، اتصالشان به سازمآن‌های امنیتی دنیا. یعنی آن‌ها پیش‌بینی یک چنین وضعیتی را وقتی کرده بودند، عواملشان را سریع استخدام کردند. بالأخره سابقۀ منافقین نشان می‌دهد هم در استخدام صدام درآمدند، هم در استخدام سی‌آی‌ای و موساد اسرائیل درآمدند، پس قبل از آن هم حتماً این کار را به‌طور طبیعی انجام می‌دادند دیگر؟ شکل عملکرد هم دارد این را نشان می‌دهد.

حاجتمند: بعد چه‌جوری چشم‌هایشان را می‌بستند روی این‌ها و بعد تفسیر نهج البلاغه می‌گفتند؟‌

هاشمی‌نژاد:‌ خب کشور کشور اسلامی و مردم شیعه، مردم مسلمان چه شیعه و چه سنی، اعتقادات قلبی فراوان و انقلاب اسلامی هم انقلاب مردمی؛ این‌ها پیش‌بینی هم می‌کردند که اگر قرار است اتفاقی بیفتد توسط مردم مسلمان ایران این اتفاق می‌افتد. خب این مسلمان را که نمی‌شود با ایده‌های مارکسیستی پیش برد، پس فریبکاری اصل اول است در این موضوع. فریبکاری برای نفوذ، فریبکاری برای جلب اعتماد مردم، ببینید چند نفر که آزاد می‌شوند بعد از پیروزی انقلاب یک دفعه این‌ها شروع می‌کنند جوانان و نوجوانان را جذب‌کردن.

حاجتمند: و چقدر موفق حجت، من کتاب آقای ری‌شهری، «سنجه انصاف» را می‌خواندم، البته همه خواندند خاطرات را من خودم سنجه انصاف را خواندم. چقدر دقیق و چقدر با موفقیت می‌توانند حتی در بیت کسی که قرار بوده قائم مقام رهبری باشد نفوذ می‌کنند.

احمدی‌زر: چون بحث ما به‌درازا کشید و الان یکی، دو دقیقه پایانی این برنامه است، بحث بیت آقای منتظری را و بحث تبیین اعدام‌های سال ۶۷ را بگذاریم برای برنامه بعد.

حاجتمند: من یک توضیحی برای مردم بدهم اینکه ما به دلایلی، حالا جدول کشی پخش تلویزیون یک زمان محدودی دارد برنامه‌مان. ۵۰ دقیقه مثلاً. اگر آقای هاشمی‌نژاد هم موافق باشند، از مردم خواهش می‌کنم که این بحث را همچنان ناتمام با سه نقطه در این برنامه به‌دلیل ضیق زمانی بپذیرند از ما؛ و ما یک شب دیگر در همین هفته ان‌شاءألله مفصل‌تر و بی‌پرده و بی‌پروا در مورد نگفته‌های این تاریخ مجدداً حرف بزنیم.

قسمت2

هادی حاجتمند: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. سلام عرض می‌کنم خدمت شما بینندگان عزیز و ارجمند. خیلی متشکرم که برنامۀ گرا را انتخاب کردید برای دیدن. برنامۀ گرا‌ی امشب ما ادامۀ برنامۀ گرایی هست که شب گذشته دیدید. با موضوع سازمان خبیث مجاهدین و سازمانی که اصطلاحاً‌ می‌خواستند مجاهده کنند برای خلق ولی خلقشان خیلی خلق خاصی بود.

خدمت آقای هاشمی‌نژاد هستیم و حجت و آقای سیدرضا عزیز.

احمدی‌زر: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. همچنان مثل برنامۀ قبل می‌خواهیم کام ملت را تلخ کنیم؛ ولی لازم است این تلخ کامی. خیلی متشکر که تشریف آوردید.

هاشمی‌نژاد:‌ بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. بنده هم عرض سلام مجدد دارم خدمت بینندگان عزیز و ارجمند. داریم ترسیم می‌کنیم فضایی که در دهۀ اول پیروزی انقلاب اسلامی‌که بر کشور ما گذشت، فجایع و مصیبت‌های متعدد و پشت سر هم که ما در این بحث فعلاً داریم بحث اقدامات نظامی ‌دشمن چه حضور صدام در کشور ما و چه ترورهای بسیار وسیع که علیه مردم ما انجام شد؛ جنایات فجیعی که یک مجموعه از آنچه که در منطقۀ ما الان دارد انجام می‌شود با همۀ ابعاد فجیعش در کشور ما قبلاً توسط منافقین انجام شده.

حاجتمند:‌ سید رضا عزیز که برنامۀ قبل هم خیلی ساکت بودند، چون من و حجت مرتب با احساساتمان بازی می‌شود در بحث‌هایی که می‌فهمیدیم، خب سید چون مطالعه دارد و مطالعاتشان بیشتر بوده، ترجیح دادند در برنامۀ قبل بیشتر سکوت کنند تا بحث را مردم بیشتر دریافت کنند؛ اما در این برنامه بیشتر در خدمتشان هستیم.

Geragoftar2

قزوینی: بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. من هم سلام عرض می‌کنم خدمت شما بزرگوار همچنین حضرتعالی و جناب آقای هاشمی‌نژاد و همه بینندگان محترم این برنامه.

حاجتمند:‌ آقای هاشمی‌نژاد موافق هستید در حد یکی دو دقیقه ای آنچه گذشت در گفتگوی قبلی را تکرار کنیم.

منافقین چگونه نفوذ می‌کردند؟

هاشمی‌نژاد:‌ ما در مورد جنایات منافقین صحبت می‌کردیم. این لیستی که خدمت شماست 17000 شهید ترور است. 12000 نفرشان مربوط به جنایات منافقین در کشور هست، که شامل بالاترین رده‌های مقاماتی کشورمان، دو رئیس قوه، نخست‌وزیر، جمع زیادی از وکلاء، وزارء به انضمام جمع زیادی از مردم کشورمان که به شهادت رسیدند توسط منافقین.

چگونه این کار انجام شد را توضیح می‌دادیم. به‌هرحال گفتیم انقلاب اسلامی‌مردمی‌ بود، بالاترین مقامات در کنار مردم که این استثناء‌ بود. حمایت‌های کشورهای غربی از این‌ها استثناست. دفتر رسمی‌داشتن گروهی که رسماً این جنایات را انجام می‌دهد در کشورهای غربی استثناست. و اینکه چگونه این اقدامات انجام می‌شد؟‌ نقشی که زندانیان منافقین در داخل داشتند، نقش فرماندهی بود! بسیاری از این جنایات در داخل طراحی می‌شد، اطلاع‌رسانی می‌شد به تیم‌های ترور در بیرون و انجام می‌شد. بسیاری از کسانی که دوران زندانی‌شان تمام می‌شد، اقدامات بعدی را انجام می‌دادند و طراحی‌های بعدی، و بسیاری از این‌ها توبه‌نامه امضا می‌کردند و می‌آمدند برای اینکه بسیاری از این اقدامات و جنایات را انجام بدهند. و نیز گفتیم عملیات مرصاد که انجام شد بعد از قطعنامه ۵۹۸ و منافقین از مرز به داخل کشور ما حمله کردند و پنجاه درصد از نیروهایی که حمله کردند و اعضای این لشکر منافقین را تشکیل می‌دادند، کسانی بودند که قبلاً در داخل زندان ایران و از اعضای این‌ها بودند. اساساً تشکیلات منافقین، ایجادش، هدایتش و بسیاری از ترورها در داخل زندان توسط فرماندهان انجام می‌شد. بسیاری از فرماندهان بعدی منافقین در داخل کشور عراق در زمان صدام کسانی بودند که دوران زندانی‌شان تمام شده بود، یکی، دو سال بیشتر نداشتند و جزء رده‌های اصلی تشکیلاتی بودند.

من یک مورد را حالا اشاره می‌کنم، فردی به‌نام زهره قائمی، این از اعضای رهبری منافقین است، که این جزء‌ زندانیان دوران دهۀ 60 بود، که وقتی از زندان آزاد شد رفت باز مجدداً به تشکیلات منافقین وصل شد. همین فرد طراح ترور شهید صیاد شیرازی بود که این جنایت بزرگ را در مورد این سرباز فداکار مردم ایران انجام داد. و از این نمونه‌ها ما بسیار زیاد داریم که بسیاری از اقداماتی که منافقین انجام دادند از داخل زندان انجام شد.

اینکه به چه نحوی این‌ها رسوخ می‌کردند، نفوذ می‌کردند، اصلاً بدون نفوذکردن اهداف این‌ها پیش نمی‌رفت. بالاخره کارشان با نفوذ بود. ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران در عرض یک سال آدم این‌ها شد. و بعد با سرکردۀ منافقین از کشور فرار می‌کند. یک پشتوانه عظیم به‌خصوص که فرماندۀ کل قوا هم بود. این خیلی پشتوانۀ بزرگی برای آن‌ها بود و فرصت بسیار خوبی را در اختیار آن‌ها گذاشت که بتوانند خیلی از جابه‌جایی‌های تسلیحاتی و طراحی‌های نظامی‌شان را انجام بدهند و بعد مسائل دیگر که ما داریم.

در مراکز حتی مثلاً نظامی ‌ما، در شنودهای جبهه‌های ما، عرضم به حضور شما گروهکی ما، این‌ها همه مسائلی بود که این‌ها نفوذ کردند و همین شهادت‌های بزرگانی که داریم، این‌ها همه بر اثر نفوذ بود.

منتها عرض من این است که وقتی نظام مواجه شد که ما 7 سال است هر کسی از این‌ها که اظهار توبه می‌کنند می‌پذیریم و قبول می‌کنیم، 7 سال است که هر کدام از این‌ها که زندانی‌شان تمام می‌شود این‌ها را رها می‌کنیم و می‌روند. می‌بینیم که این‌ها باز دارند جذب می‌شوند. طبیعی است دیگر. وقتی که یک سازمانی دارد کارش را انجام می‌دهد، جذب می‌کند و این‌ها را بر می‌گرداند، تواب آمده و دوباره ترور کرده. در همین داخل کشور، همه این‌ها از داخل زندان دارد هدایت می‌شود.

احمدی‌زر: مردم هم این را می‌بینند.

هاشمی‌نژاد: در جلوی چشم مردم هست. بعد می‌بینند که عصبانیت مردم هم بر آن‌ها غالب می‌شود دیگر. به‌هرحال آن کسی که، این همه شهید را ما داریم و بعد وقتی می‌بینند که فرماندهی کجاست؟‌ ظاهرش در بیرون است، هماهنگی در داخل و از داخل زندان دارد کارهای عملیاتی انجام می‌شود.‌ تکلیف این زندانی چه می‌شود؟ نکته‌ای که می‌ماند این است در سال ۶۷ وقتی که لشگر منافقین رسماً داخل کشور ما می‌آیند و 3 شهر را اشغال می‌کنند، 50درصد این افراد از زن و مرد، 30 تا 35 درصد از لشگر منافقین زنان بودند. داخل زندان هم همین‌طور زن و مرد.

سیدرضا قزوینی: فرماندۀ عملیات مرصاد هم فکر می‌کنم یک خانم بود.

هاشمی‌نژاد:‌ یک خانم بود. اصلاً دستور حمله را همسر سرکردۀ منافقین می‌دهد. البته این‌ها فیلم‌هایش هست.

حاجتمند: چه کسی هست همسر سرکردۀ منافقین؟

هاشمی‌نژاد: حالا این همسر یکی از سران آن‌ها بود دیگر.

حاجتمند: آخر چون همسری و این‌ها خیلی ماجرا دارند. ازدواج‌های تشکیلاتی‌شان. مریم رجوی بوده؟‌! بعد اسم آن عملیات مرصاد برای آن‌ها چه بود؟

هاشمی‌نژاد: آن‌ها فروغ جاویدان [می‌گفتند]. پنجاه درصد همان‌طور که عرض کردم زندانیان آزادشده اعضای این‌ها هستند. فرماندهی، یعنی بعد از سرکردۀ منافقین فرماندهی منافقین، گروه و کادر رهبری‌شان همه خانم‌ها هستند. یعنی بالاخره یک بخش وسیعی از این‌ها، ببینید این‌ها [خانم‌ها] دو خاصیت برای این‌ها داشت اگر این‌ها معدوم می‌شدند، این‌ها دنبال مسائل تحریک احساسات بودند و اگر نمی‌شدند کار خودشان را انجام می‌دهند و جنایت انجام می‌دهند. یعنی دنبال این دو تا مسئله بودند.

حاجتمند: قبل از این مظلوم‌نمایی، شهید عبدالحسین خلیلی،‌ متولد سال ۶۰، فروشندۀ بستنی بودند که ترور شدند در داراب. من هر چند دقیقه یک مرتبه، چون همان‌طور دارم این کتاب را ورق می‌زنم و هنوز به صفحه ۱۴۱ رسیدم، اسامی ‌شهدایی که خیلی عجیب مظلوم هستند را ذکر می‌کنم.

قزوینی:‌ خیلی از این‌ها صرفاً فقط به‌خاطر وجود عکس حضرت امام در مغازه‌شان، همان‌طور که در برنامۀ قبل هم اشاره کردید، حتی به‌خاطر ظاهر مذهبی که ریش داشتند و چه بسا حتی ما می‌دانیم آن زمان اوایل انقلاب خیلی‌ها لباس‌هایی که می‌پوشیدند، رنگ لباس‌ها خاکی بود، این‌ها را اشتباه می‌گرفتند حتی با افراد نظامی ‌و خود حتی این لباس بهانه‌ای می‌شد برای ترور این اشخاص.

35درصد از نیروهای منافقین در مرصاد زندانیان آزادشده بودند

هاشمی‌نژاد:‌ حالا من عرضم این است الان نظام با زندانی مواجه است که مرکز فرماندهی و عملیات است. توبه کرده‌هایش، ‌بسیاری از آن‌ها ترور می‌کنند؛ یا می‌روند به تشکیلات داخل عراق و صدام ملحق می‌شوند و باز مجدداً بر می‌گردند داخل مرزها و بچه‌های این مملکت را به خاک و خون می‌کشند و مرکز فرماندهی شده. الان با این قضیه تکلیف چیست؟‌

هفت سال این‌ها وضعیت ظاهری را ما به آن رسیدگی کردیم. نظام با این‌ها این‌طور مواجه شد. سال ۶۷ فرمان امام این بود با توجه به اینکه زندان مرکز اصلی جنایات منافقین شده بود و هماهنگی کامل بین جنایات لب مرز و در داخل کشور وجود دارد، باز هم به همان شیوه سابق، امام می‌فرمایند حکم کسانی که همچنان اصرار دارند سر موضع منافقین هستند آشکارا و علناً، حکم این‌ها اعدام است. همچنان که سر مرزی وقتی داخل کشور ما دارد می‌آید، مقر فرماندهی و مقر عمل‌کننده‌اش هر دو یکنواخت است. باز هم آن دسته از کسانی که می‌نویسند و اقرار ظاهری هم ولو دارند که ما توبه کردیم و آن‌ها را قبول نداریم، این‌ها آزاد بشوند. و به این شیوه عمل شد. بسیاری از این‌ها اعلام کردند که ما توبه کردیم و متأسفانه مجدداُ بسیاری از این‌ها دوباره برگشتند در داخل کشور عراق. یعنی با تمام این حرف‌ها تنها کسانی اعدام شدند که همچنان با همۀ وجود گفتند که ما همچنان سر موضوع خودمان هستیم. عقل چه می‌گوید، امنیت داخل کشور این‌ها؛ دارد می‌گوید که من به محض اینکه آزاد بشوم دوباره سر تشکیلاتم هستم. آیا معقول است که این‌ها را رها بکنند در داخل که بیفتند به جان زن و بچه مردم با این آماری که شما به آن توجه کردید از بچه و پیر و زن و مرد جوان را مجدداً این‌ها این کار را بکنند.

عرضم این است که ما با توجه به این مشکلاتی که زندان برای مردم به وجود آورده بود، بخش مهمی‌از این‌هایی که توبه کردند، آزاد شدند، زندانی‌شان تمام شد و رفتند در داخل عراق و مجدداً حمله کردند داخل کشور،‌ 35درصد، یعنی 35درصد از کسانی که کشته شدند در این عملیات مرصاد که صدام این‌ها را آورده بود سر مرزها و آمدند در داخل، زندانیان آزادشده بودند. بسیاری از این‌ها که توبه کردند، مجدداً به کادر این‌ها درآمدند. حالا تکلیف زندان چیست؟ با این مرکز فرماندهی‌اش، آینده مردم چیست؟‌ امنیت کشور به کجا می‌خواهد برود؟ معقول نیست زندانی سیاسی، زندانی منافقی که می‌گوید من با وجود همۀ این‌ها، صراحتاً‌ هم می‌گوید و حتی حاضر نیست بنویسد لفظاً‌ و به دروغ. چون خیلی از این‌ها دروغ گفتند که بعد رفتند و جذب شدند و بعد جنایت کردند و دستشان به خون مردم آغشته شد. همین زهره قائمی ‌فردی بود که آزاد شد، زندانی‌اش تمام شد و رفت و شد جزء کادر مرکزی و طراح ترور شهید صیاد و فراوان از این موارد داریم. حالا کسی که حاضر نیست ولو به‌دروغ بنویسد من تشکیلات منافقین را قبول ندارم، این اگر بیرون بیاید چه کار می‌کند؟ به زن و بچۀ مردم رحم نمی‌کند؛ آن کسی که می‌گفت، دروغ گفت و رفت و انجام داد!‌ و این کسی که دارد به‌صراحت می‌گوید نه‌!‌ امام به‌صراحت حکمش در مورد این‌هاست. این کمال بی‌تدبیری است اگر این‌ها را رها بکنیم چه در داخل بخواهند بمانند قطعاً اقدام می‌کنند و چه در خارج از کشور بخواهند بروند که خب مثل بقیه که تازه گفتند. امام حکمش در مورد این‌هاست. در مورد این‌ها فرمود اگر کسی اصرار دارد که همچنان حاضر نیست توبه‌نامه امضا کند و بگوید که من از این‌ها برگشتم و سر موضعش هست، حکمش اعدام است؛‌ که این بحثش کاملاً معقول بود.

دشمن تلاش دارد از این جانیان بالفطره که 12000 نفر از مردم، زن و بچۀ مردم ، پیرمرد ۹۰ ساله ما داریم تا کودک چند ماهه. این‌ها را خون‌خوارگی و درندگی این‌ها. سه نفر از مردم را بردند در خانه‌ای و پوست سر این‌ها را زنده‌زنده کندند.

احمدی‌زر: عملیات مهندسی.

هاشمی‌نژاد: این‌ها را تلاش دارند به‌عنوان مخالفین و موضوع حقوق بشری بکند علیه جمهوری اسلامی‌ ایران.

حاجتمند: شهید محمد رافعی، راننده، ترور شد،‌ شهر نیشابور. یعنی نه در خط بلکه در شهر نیشابور!

هاشمی‌نژاد: همه شهرها. هر جور جنایتی که شما بخواهید فکر کنید. دشمن بحثش در مورد حقوق بشر این‌هاست. سناتور آمریکایی می‌گوید ما برای آینده ایران می‌خواهیم آزادی ایجاد بکنیم. نیروی مجری چه کسی هست؟ این جانیان! این قلب واقعیت است که دشمن دارد تلاش می‌کند. من از جناب آقای قزوینی درخواست می‌کنم راجع به مباحث فقهی هم که دارد حالا این بحث،‌ اصلاً دیدگاه‌های فقهی در موردش هست. تازه امام خیلی مدارا کرد.

حاجتمند: پس حضرت امام می‌گویند که، حالا آن‌هایی که توبه کردند و رفتند و آمدند و جنایت هم کردند، هیچ! آن‌هایی که همچنان در زندان می‌گویند ما بر می‌گردیم،‌ اسلحه می‌کشیم و می‌کُشیم، چون شما را حق نمی‌دانیم و...

هاشمی‌نژاد: با همین صراحت هم بعضی‌هایشان گفتند در داخل زندان.

حاجتمند: حضرت امام حکم اعدام این‌ها را گفتند که اجرا کنید یا گفتند بررسی کنید، چه گفتند حضرت امام؟‌

هاشمی‌نژاد:‌ حرف امام این بود‌ با توجه به اینکه 7 سال خیلی از این‌هایی که توبه کردند چه در داخل مانده بودند و ترور کردند خیلی‌ها را، حتی در داخل زندان تواب شهید کچویی را ترور کرد. در مشهد خودمان شهید قانع،‌ دو روز سه روز مرخصی داده بودند به زندانی تواب، آمد رفت طراحی ترور کرد و آمد همان شهید قانعی که مرخصی به او داده بود، ترور کرد! با توجه به اینکه عملیات مرصاد، 50درصدشان همین آزادشده‌ها بودند. 30درصد از کسانی که آنجا در همین جنگ و عملیات کشته شده بودند همین بازگشتی‌ها از داخل زندان بودند، پس بنابراین داخل زندان تشکیلات اصلی این‌هاست. نیروسازی این‌هاست. کادرسازی این‌هاست.

هفت سال از سال ۶۰ که این‌ها اعلام جنگ مسلحانه کردند علیه نظام جمهوری اسلامی، تجربه نشان داده بود که نقش اصلی را در داخل زندان دارد. باز هم [امام] فرمودند آن کسی که به صراحت می‌گوید من سر موضعم همچنان هستم، طبیعتاً حکمش اعدام است. آن کسی که ولو اینکه حاضر است بنویسد به ظاهر هم که هست، من از این تشکیلات اعلام برائت کردم، همان جا آزادش کنید، ولو اینکه 2، 3 سال دیگر از حکم زندانش باقی مانده.

احمدی‌زر: اگر این کار را نمی‌کرد خون شهدا نادیده گرفته می‌شد.

هاشمی‌نژاد: اگر ما امروز داریم می‌گوییم باثبات‌ترین کشور منطقۀ خاورمیانه که نه، بلکه در دنیا هستیم، مرهون آن تدبیر بود که امام برای آیندۀ جامعه اندیشیده بود و ریشۀ تروریسم و جانیان و چشم فتنه را به فرمایش حضرت امیرالمؤمنین کور کرد. که اگر آن کار را امام نمی‌کرد بسیاری از زن و بچه مردم امروز همچنان [کشته می‌شدند] و این آمار ما بسیار بالاتر از این حرف‌ها بود.

امام خمینی با منافقین از سر رأفت برخورد کرد

قزوینی: ببینید حقیقت این است که دستور تاریخی امام یا حکم تاریخی امام، حقیقتاً استناد به یک سری مستندات در واقع فقهی و شرعی داشت. علی‌رغم همۀ این‌ها کاملاً مشخص است که امام از نگاه و از منظر رأفت و رحمت اسلامی ‌در این قضیه وارد شدند. آن هم با توجه به پیشینه‌ای که این‌ها داشتند در این ۷ سال، از سال ۶۰ تا سال ۶۷ و پیشینۀ فریب و دروغ این‌ها در موضوع توبه مشخص بود، امام کاملاً روشن و واضح بود که از منظر رأفت وارد شدند. چون به‌هرحال مستند شرعی موضوع مجازات عوامل گروهک تروریستی منافقین، موضوع فقهی «بغی» هست. می‌دانید بغی به‌معنای در واقع تلاش برای شورش، قیام و سرنگونی نظام و حاکمیت اسلامی ‌و حاکمیت شرع هست و امام هم استنادشان و استدلالشان در حقیقت در این حوزه هست.

می‌دانید ما در موضوع گروه‌هایی که دچار بغی می‌شوند، دو تا محور و دو تا گروه داریم. بغی در صورت اول افراد و اشخاصی هستند و تشکیلاتی هست که به مبارزه علیه حاکمیت اسلامی‌ دست می‌زنند و شکست می‌خورند و حتی فرار می‌کنند؛ ولی تشکیلات مرکزی این‌ها و ساختار این‌ها و تسلیحات این‌ها همچنان پابرجا هست و وجود دارد و می‌تواند بعد از مدتی خودشان را سریع بازیابی و بازسازی کنند. حکم اسلام در این قضیه کاملاً مشخص است.

هاشمی‌نژاد: همچنان که این کار را کردند.

احمدی‌زر: دقیقاً مصداقشان منافقین هستند.

قزوینی:‌ بله این‌ها مرکزیتشان عملاً در زندان هست، هسته‌هایشان در داخل کشور فعال بودند، علاوه بر زندان‌ها، در عراق هم به‌هرحال یک تشکیلات منسجم و قوی داشتند. حکم اسلام در این زمینه قاطع و واضح است.

حاجتمند: چطور ما اجرا کردیم این را؟

قزوینی:‌ این را خدمتتان من بگویم که این افراد بر اساس... مبین اسلام باید مجازات بشوند به‌طور کامل. از یک سمت ما یک گروه دیگری داریم در افرادی که بغی می‌کنند. افرادی هستند که مثل جنگ جمل و جنگ نهروان، نمونه‌های تاریخی که در زمان حضرت امیرالمؤمنین داشتیم، مبارزه می‌کنند با حاکمیت اسلامی ‌و با حاکم شرع مبارزه می‌کنند، شکست می‌خورند و هیچ امیدی به آیندۀ این‌ها نیست. هیچ تشکیلاتی پشت سر این‌ها در آینده باشد و این‌ها را سازماندهی کند، نیست. خب حکم اسلام هم این است که این‌ها رها بشوند به حال خودشان و مورد تعرض قرار نگیرند. درحالی‌که در مورد گروهک تروریستی منافقین شواهد نشان می‌دهد همان‌طور که عرض کردم خدمتتان، در داخل زندان‌ها هسته‌های فعالشان حضور داشت، در داخل کشور بمب‌گذاری‌ها و ترورهایشان ادامه داشت و در داخل عراق هم یک کار عجیب و غریب کردند در طول تاریخ چند صد ساله و چند هزار سالۀ کشور که یک کشور متخاصمی ‌علیه ایران جنگی را آغاز می‌کند، ما نداشتیم در تاریخ ایران که یک گروه داخلی و ایرانی به این‌ها بپیوندد. سازمان مجاهدین خلق یا منافقین این رکوردشکنی را در طول تاریخ ایران انجام داد و به اسم خودش ثبت کرد.

هاشمی‌نژاد:‌ یعنی خیانت و وطن‌فروشی.

قزوینی:‌ بله حالا ما با یک چنین گروهی مواجه هستیم. یعنی گروهی که بغی کرده و از نوع گروه اول است.

حاجتمند: یعنی همچنان عقبه دارد و حتماً این کار را خواهد کرد.

قزوینی: بله همچنان عقبه دارد و عقبه‌شان در عراق. امام چه کار کرد؟‌ امام باز هم با نگاه رأفت با این‌ها برخورد کرد. یعنی علی‌رغم اینکه فقه و شارع مقدس این اجازه را می‌دهد که برخورد قاطعانه‌تری با این‌ها انجام بشود، امام همچنان این کمیته‌های چهار نفره را تشکیل دادند، از این‌ها پرسش بشود،‌ ببینند که آیا توبه می‌کنید یا توبه نمی‌کنید؟

حاجتمند: کدام یکی از شما بزرگواران این اجراها را می‌توانند دقیق بگویند برای‌مان.

احمدی‌زر: بگذارید من یک سؤال بپرسم، از سال ۶۰ تا ۶۷ چند نفر از این‌ها آزاد شدند؟‌ جمعیت و چه تعداد، چند نفر آزاد شدند از این‌ها؟

هاشمی‌نژاد: من آمار دقیقی از آزادشدن‌شان ندارم. اما همان طور که عرض کردم آماری که وجود دارد در مورد زندانیان آزاد شده و مجدداً به منافقین پیوسته، خیلی زیاد بودند، یعنی نسبت به خودشان.

حاجتمند: می‌گویند 50 درصد در مرصاد کسانی بودند که آزاد شده بودند.

قزوینی: بخش اعظم این‌ها طبق درخواست عفوی که آقای منتظری به امام دادند، خارج شدند از کشور و بسیاری از جنایت‌هایی هم که بعدها در کشور مرتکب شدند و تا الان هم ادامه دارد، خیلی از این افراد هنوز در رده‌های سازمان هستند.

حاجتمند: اجازه بدهید سید و یا شما آقای هاشمی‌نژاد، یکی از شما بزرگواران در یکی دو دقیقه بگویند که آن نامه حضرت امام و آن حکم که صادر شد چه اتفاق اجرایی افتاد؟ واضح و صریح بگویید.

هاشمی‌نژاد:‌ امام برای اینکه کار متقن باشد،‌ باز هم دقیق انجام شده باشد. همان‌طور که عرض کردم با اینکه سابقۀ توابین مشخص بود، با اینکه سابقۀ آزادشده‌ها مشخص بود، همۀ این‌ها مشخص بود، باز هم همچنان بر کسانی تأکید داشتند که صراحتاً می‌گوید من همین الان بر سازمانی که سلاح کشیده و دارد آدم می‌کشد، من همچنان بر این موضع ایستاده‌ام.

قزوینی: یعنی به خود تک‌تک اعضای این گروه سپردند.

هاشمی‌نژاد: خب به هر کودکی بگویید، می‌گوید این اگر آزاد بشود اولین کاری که می‌کند... امام باز هم به خاطر اینکه این حکم که بخواهد در مورد این‌ها بدهد، باز هم متقن باشد، سه نماینده معرفی کردند. نماینده‌ای از دادستانی، نمایندۀ قوه قضائیه و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات. برای اینکه این سه نفر بنشینند و کار کارشناسی انجام بدهند. در مورد همان فردی هم که دارد این اظهارات را می‌کند، تشخیصش باز هم کسانی که غیر از این هستند، فرمودند که یا همۀ شما بالاتفاق این حکم را تأیید بکنید از نگاه کارشناسانه، از نظر قوانین جزایی و از نظر به‌اصطلاح حاکم شرع. هر سه با هم، در صورتی که شاید یکی از آن هم کفایت بکند. حاکم شرع حکمش کفایت می‌کرد. هر سه یا حداقل اکثریت از این سه نفر بر یک حکم تأکید داشته باشند. که یکی از این اعضا خودش به‌صراحت می‌گوید که ما هیچ حکمی ‌را امضا نکردیم، الا اینکه هر سه نفرمان رویش تأکید داشتیم.

حاجتمند: پس این سه نفر سه تا آدم معمولی نبودند.

قزوینی:‌ ما داشتیم افرادی که هر سه نفر در یک کمیته اجماع می‌کردند برای مجازات این افراد، ولی مجازات اعدام راجع به این‌ها اجرا نمی‌شد. یعنی حتی مصلحت استثنائاتی را هم نگاه می‌کردند. از جمله این مصلحت خانوادۀ فرد بود. یعنی می‌دیدند اگر این شخص که تک فرزند خانواده هست، نان‌آور این خانواده است، ما موارد متعدد و این‌گونه زیاد داشتیم، این شخص را اعدام نمی‌کردند.

حاجتمند: یک چیزی آقا سید. یک مسئله‌ای که چون ما نگفتیم، چون مصلحت‌اندیشی‌های زیادی ما موجب شده که نگوییم، این ماجرا یک جور دیگر روایت شده. مثلاً می‌گویند سه نفر، اینکه سه نفر نیستند، یک عقبه‌اند. یعنی نماینده‌ای از قوه قضائیه است،‌ یعنی همۀ قوه قضائیه در سراسر کشور،‌ همۀ وزارت اطلاعات و همۀ دادستانی، این‌ها آدم‌هایی هستند که اسمش یک نفر است.

قزوینی: در سراسر کشور هم بود. یعنی این‌طوری که شما می‌فرمایید این‌طوری دارد القاء می‌شود که انگار این اشخاص در کل کشور می‌رفتند و می‌گشتند و در یک بازه کوتاه مدت زمانی می‌آمدند و راجع به این افراد تصمیم می‌گرفتند. در سراسر کشور و در زندان‌هایی که اعضای گروهک تروریستی منافقین بودند این کمیتۀ 3نفره تشکیل شد و تک‌تک پرونده‌ها را این کمیته و با این‌ها صحبت شد.

حاجتمند: اسمش 3نفره است، کمیته‌ای که 3 نهاد تصمیم‌گیرنده‌ای که یکی از آن همان حاکم شرع هم کافی بوده، به خاطر متقن‌شدن این حکم تشکیل می‌شده، افراد می‌آمدند و آن کسی که باز هم ما...

هاشمی‌نژاد: یعنی باز خود آن حرف حضرت امام که باز هم اکثریت باشد، باز هم احتیاطاً این‌ها روی مواردی که هر سه نفر روی آن اتفاق نظر داشتند...

قزوینی:‌ تکرار موضوع توبه‌های سال ۶۰ تا ۶۷ مجدداً تکرار شد.

حاجتمند: یعنی آن توبه‌ها را هم حتی اگر آن توبه را هم می‌کردند، می‌پذیرفتند.

قزوینی: که باز هم ضربه خوردیم.

حاجتمند:‌ و لیکن آن کسی که اعدام شده آن کسی بود که گفته من توبه نمی‌کنم، نمی‌پذیرم شما را، اصلاً توبه هم نمی‌نویسم و سر موضعم هم هستم، از اینجا هم برویم بیرون اسلحه‌ام را هم در می‌آورم و این 12000 تا را می‌توانم بکنم 14000 تا .

هاشمی‌نژاد: اصلاً‌ مواردی بود که به او حتی خط می‌دادند، می‌گفتند تو بیا بنویس. حتی این را هم حاضر نبود. هر کودکی می‌داند که این جانی بیاید بیرون چه به سر زن و بچۀ مردم در می‌آورد. یعنی اگر امام آن روز این فتوا را نمی‌داد و اجرا نمی‌کرد جواب خون بسیاری از مردم را بایستی می‌دادیم.

Geragoftar1

حاجتمند: خب این کمیته تشکیل می‌شود، شما یکی دو تا از آن مصداق‌هایی که گفتید را که اعدام نشدند را بگویید. ‌آقا سید می‌گویند که حتی بعضی‌ها آن‌هایی که باز هم این‌طوری بودند و بررسی می‌شده و رأفت اسلامی ‌می‌گفته که آقا این نان‌آور خانواده است، حالا نمی‌کشد عقلش، باز او را هم ما با آن کنار آمدیم. یعنی نظام.

قزوینی: قطعاً. از این موارد زیاد بوده، حالا یک نمونه را من خدمتتان مثال زدم این‌گونه افراد حتی بالاخره آن بازجویی‌هایی که از این‌ها انجام شده و منتشر هم شد توسط دادستانی یا نهادهای این‌طوری، کاملاً روشن و مشخص بود این قضیه و کلام آقایان که ما اجماع می‌کردیم ولی دلمان می‌سوخت برای برخی از این اشخاص. می‌دیدیم که خانواده‌های این‌ها یا خودشان حالت‌های خیلی خاصی دارند مثل همین موارد رأفت. من می‌خواهم بگویم غالباً چوب و ضربه‌ای که خوردیم از موضوع منافقین و ضرباتی که بر پیکرۀ نظام اسلامی ‌و مردم وارد کردند از همین رأفتی بود که حتی من می‌گویم فقه و شرع اسلام هم شاید اجازه داده بود و چه در اهل سنت و چه در اهل شیعیان.

هاشمی‌نژاد: عرف بین‌الملل هم همین است. من یک نکته ای را در پرانتز عرض کنم این آقای احمد شهید گزارشگر سابق حقوق بشر به اصطلاح سازمان ملل در مورد ایران، من همین اسناد را به او دادم، یک آدمی‌که اصلاً آمده بود که ایران را به‌لحاظ حقوق بشری محکوم بکند، گزارشات بسیار ضدایرانی و ضداسلامی ‌علیه کشور ما فراوان داشت. همین گزارشات را که به او دادم یک جملۀ خیلی جالبی داشت. می‌گفت که من قبول دارم شما قربانی تروریسم هستید و این 17000 نفر را هم بنابر اسنادی که به او ارائه کردیم قبول کرد؛ یعنی مورد یقین واقع شده بود. جمله‌ای دارد، می‌گوید که اصلاً تروریسم به‌طور طبیعی، یعنی حق قانونی هر کشور، به‌طور طبیعی کشورها را از مدار اجرای قوانین عادی کشور خارج می‌کند. حالا شما ببینید در اوج جنایات منافقین، گاهی ما در روز 100 تا شهید داشتیم که این‌ها می‌زدند در سراسر کشور. اوجش در سال ۶۰ و ۶۱. در اوج این جنایات ببینید چه دقت نظرهایی حضرت امام می‌کرد. چه دقت نظرهایی داشتند که فقط موارد یقینی که قصد طرف جنایت است و به‌صراحت بحث جنایت می‌کنند، این را فقط در موردش اتفاق دارند. چون دیگر اصلاً عقلی، عرفی، شرعی و به هر شکلش که شما [تصور کنید]، خلاف اینکه انجام می‌شد امنیت جامعه در خطر بود.

حاجتمند: خیلی ممنون که گرا را می‌بینید، بسیار بحث حساس ولی واضح و مبرهن. بعد این حرف‌ها زده شد چطور نظام به حکم تاریخی حضرت امام رسید و اگر آن حکم اجرا نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟‌ این لیستی که در دست من هست حتماً بیش از این حرف‌ها بود.

احمدی‌زر: من یک سؤال بپرسم، در ذهنم از جملۀ قبلی شما که بحث احمد شهید را گفتید، پیش آمد. پس الان جامعۀ بین‌الملل چه دارد که روی ما فشار می‌آورد؟ یک شویی برگزار کردند در لاهه، ایران تروریسم و این‌ها. این چیست؟‌ اگر خودشان می‌دانند که ما قربانی تروریسم هستیم، اگر می‌دانند که ما باید قوانین را رعایت می‌کردیم و باید یک جوری جلوی این‌ها را می‌گرفتیم.

هاشمی‌نژاد: ببینید هیچ شبهه ای در این قضیه نیست. اتحادیۀ اروپا، وزارت امور خارجه آمریکا، حتی سازمان‌های بسیار وابسته و نزدیک دیدبان حقوق بشر، به‌صراحت به جنایات و صراحتاً می‌گویند که هزاران هزار، این عین تعبیر وزارت امور خارجه آمریکاست، هزاران هزار نفر از مردم و مسئولین ایران به دست سازمان منافقین به شهادت رسیدند. حالا من می‌گویم شهادت و منافقین، آن‌ها می‌گویند به دست سازمان مجاهدین خلق ایران کشته شدند. این را اعلام می‌کنند.

اما به‌هرحال بحث حقوق بشر یک موضوع سیاسی است. به هر شکلش که شما نگاه بکنید مبحث حقوق بشر یک موضوع سیاسی است. که همان کشور از همین ابزار استفاده می‌کند و در مواقع مختلف این را به کار می‌برد. حالا این دیگر اقدامات آمریکا حداقل الان که کاملاً مشخص است.

احمدی‌زر: حالا بحث برجام برود کنار، باز دوباره این رو می‌شود.

هاشمی‌نژاد: بحث تروریسم یک جایی به‌نفع آمریکا عمل می‌کند، می‌شود تروریست خوب! وقتی علیه او عمل می‌کند می‌شود تروریست بد! حقوق بشر...

حاجتمند: اوایل داعش را در سوریه، بی‌بی‌سی چه می‌گفتند؟ این‌ها پیکارگرانند.

قزوینی:‌ پیکارجو.

حاجتمند: سر می‌بریدند و می‌گفتند پیکارجو.

هاشمی‌نژاد: آن روزی که سر یک آمریکایی را برید، آنجا شد تروریست! تا قبل از آن چشمشان را روی همه این‌ها بستند. بحث حقوق بشر هم همین است. حقوق بشر آن روزی کارآمد است و به درد می‌خورد و قابل اجراست که به‌نفع آن‌ها باشد. اگر روزی علیه اقدامات آن‌ها باشد، سکوت می‌کند تا جایی که بشود، وقتی هم که بشود از کنارش عبور می‌کنند.

احمدی‌زر: اهرمی‌هستند که هر وقت بخواهند رویش فشار بیاورند.

هاشمی‌نژاد:‌ بنابراین الان موقع آن بحث است،‌ یعنی بحثی که از قبل از آن مباحث، البته الان جای تأسف دارد من دیده بودم حرکت‌های آن‌ها را وقتی که مباحث هسته‌ای مطرح شده بود، کاملاً داشتند آلترناتیوسازی می‌کردند. که پشت سر این بحث‌ها چه مباحثی باید باشد. بحث حقوق بشر یک مسئله‌ای بود.

خب ابزار چیست؟ مثل بقیۀ موارد، منافقین. کسانی که جانی هستند،کسانی که دست شان به خون ملت ایران آلوده است. این را بالاخره ابزار رسانه در دست آن‌هاست. خوب را بد کردن و بد را خوب کردن و دنبال این هستند که این جانیان بالفطره که از هیچ جنایتی فرو گذار نکردند را به عنوان ابزار حقوق بشری مطرح بکنند. خب موضوع کجاست؟‌ در سال ۶۷. جانیانی که صراحتاً اعلام کردند ما دست از ایده و روش مان بر نمی‌داریم.

احمدی‌زر: می‌خواهند بگویند مخالف نظام، همه را اعدام کردند.

هاشمی‌نژاد:‌ الان به‌خاطر اینکه خودشان اشاره کردند این گروهک به‌شدت مورد نفرت مردم ایران هستند اگر بگویند در سال ۶۷ چه کسانی اعدام شده‌اند، بگویند اعضای منافقین یا سازمان مجاهدین خلق، مردم می‌فهمند که چه خبر است. تبدیلش کردند به مخالفین نظام. می‌گویند وقتی دروغ می‌خواهی بگویی این قدر تکرارش بکن و آنقدر بزرگش بکن تا وقتی که جا بیفتد.

احمدی‌زر: که خودشان می‌گویند 30هزار نفر کشتند!‌ 40 هزار نفر کشتند.

هاشمی‌نژاد: بی‌بی‌سی شبکۀ موذی تا چند سال پیش تا می‌گفتند اعدام‌های سال ۶۷، می‌گفت اعضای سازمان،‌ الان می‌گوید مخالفین! دیگر نمی‌گوید سازمان مجاهدین.

حاجتمند: شهید داوود قمریه، تعمیرکار دوچرخه، ترور!‌ تهران. یا بندۀ خدا ریش داشته!‌ یا عکس حضرت امام داشته!‌ یا لباس کارش شبیه لباس پاسدارها بوده؟! البته واقعاً‌ این‌ها به عالی علیین رسیدند. به دست اشق الاشقیا کشته شدند.

قزوینی:‌ در موضوع حقوق بشری که آقای هاشمی‌نژاد اشاره کردند، من یک نکته‌ای را بگویم. ببینید ما حجم بسیار بزرگ و وسیعی از اسناد و گزارش‌هایی در مجامع مختلف داریم که توسط اندیشکده‌های بزرگ غربی و سرویس‌های اطلاعاتی آن‌ها منتشر شده و در اینترنت هم وجود دارد این‌ها، اما خب سؤالی که به ذهن متواتر می‌شود، این را هم بگویم بخش بزرگی از این اطلاعات و اسناد و گزارش‌ها توسط اندیشکده‌های آمریکایی، یعنی بخش زیادی از اندیشکده‌های غربی را در واقع باید نگاه کنیم خود آمریکایی‌ها منتشر کردند. این اسناد وجود دارد؛ ولی داریم می‌بینیم باز هم معیارهای دوگانه غربی‌ها را در برخورد با سازمان مجاهدین خلق و این نشان‌دهنده این است که همان‌طور که آقای هاشمی‌نژاد اشاره کردند کاملاً با یک موضوع سیاسی طرف هستیم در این قضیه.

حاجتمند: یک چیزی در این کتاب در صفحه ۲۵۷ هست که من خیلی سریع می‌گویم. اعتراف کرده یکی از شکنجه‌گران منافقین گفته که سازمان در حرکتی دیوانه‌وار به ما گفت به کلیۀ خانه‌های تیمی ‌این خط را بدهید که اگر در اطراف خانه افراد مشکوکی را دیدید، آن‌ها را بگیرید. سریع اقدام کنید و آن‌ها را بدزدید و به خانه تیمی ‌ببرید، شکنجه کنید و اطلاعات بگیرید. نام این کار یعنی شکنجه را عملیات مهندسی گذاشتند.

احمدی‌زر: حالا نخوانید بقیه آن را چون واقعاً دردناک است و من کتابش را هم خواندم وحشتناک است و فجیع. یک کتاب هم دارند می‌نویسند دوستان ما در تهران به نام عملیات مهندسی که در آن مفصل می‌خواهند به آن بپردازند. اصلاً‌ وحشتناک است به نظر من. یکی از وحشتناک‌ترین فجایع تاریخ است.

حاجتمند: این دیده‌بان حقوق بشر نه‌تنها چشمش را به این‌ها بسته، که امروز هم اگر نوجوان و کودکی در... و کفریا با اتوبوس دارند جابه‌جا می‌شوند و شهید می‌شوند، آنجا هم چشمایش را بسته.

هاشمی‌نژاد: آنجا که به‌نفعشان هست به‌هیچ‌عنوان هیچ صدایی نمی‌شنوید از آن‌ها.

حاجتمند: این دیده‌بان حقوق بشر، دیدبان حقوق آمریکا و اسرائیل و انگلیسی و این‌هاست.

احمدی‌زر: این‌قدر این فاجعه عجیب و غریب است که بعد از 30 سال آدم این را می‌خواند، مو بر بدنش راست می‌شود و اصلاً عجیب است. حالا برویم سر این نفوذ، من یک سؤال از شما بپرسم، چون این بحث بیت آقای منتظری آنجا در حقیقت تأثیرگذار بوده در آن قصه و الان هم آن خط ادامه دارد.

هاشمی‌نژاد: یک تجربه‌ای دارند منافقین، دو جور عمل کردند. گاهی شما سلاح بر می‌دارید و یک عده‌ای را می‌کشید، گاهی به وسیلۀ یک فرد یک عده‌ای را به زیر می‌کشید. هدف به زانو درآوردن نظام است دیگر. حالا یا می‌کشند آدم ها را یا او را به شکلی جدا می‌کنند و رودرروی نظام قرار می‌دهند. تجربۀ منافقین در مورد اولین رئیس‌جمهور ایران کاملاً موفق بود. بنی صدر را آدم خود کردند و توانستند بسیاری از ضربات را به کشور ما وارد بکنند و با همدستی او بسیاری از شهادت‌ها اتفاق افتاد. تجربۀ دوم در مورد آقای منتظری بود. فرد بانفوذی بود. فردی بود ساده هم بود ساده‌لوح هم بود و از طریق او بسیاری از اقدامات را می‌شد انجام داد. به‌وسیلۀ او و ساده‌انگاری او باعث شد منافقین در بیت او نفوذ بکنند. به وسیلۀ افراد نزدیک او نفوذ بکنند. این اعترافاتی است که یکی از افراد منافقین که توبه کرد و به خارج از کشور رفت و عضو منافقین بود، در کتابش که در خارج از کشور انتشار داد، به صراحت دارد می‌گوید من که دیدم نمایندگان آقای منتظری می‌روند در داخل زندان‌ها و درصدد دلجویی ما برآمدند از طرف آقای منتظری؛ گفتند چرا که نه! خب فرصت بسیار خوبی است که به او خط بدهیم. یا می‌گیرد و موفق می‌شویم و او را از نظام جدا می‌کنیم؛ یا اگر هم نگرفت، به‌هر‌حال ما حرف خودمان را زدیم و اقداماتمان را انجام دادیم، پس شروع می‌کند به کار کردن. خودش به صراحت می‌گوید که من جزوۀ 25صفحه‌ای به او دادم که این جزوه مواردی که مد نظرم بود را در آن نوشتم و به او دادم و او رفت و آن موارد را به آقای منتظری داد و منتقل کرد و همان‌ها شد اساس بسیاری از مسائل بعدی.

بزرگواران و بینندگان عزیز، من عرض می‌کنم، یکی دو نسلی که الان مواجه نیستند و فقط لفظ سال ۶۷ را متوجه می‌شوند. بسیاری از آزادشده‌ها کسانی بودند که به دست آقای منتظری آزاد شدند و این‌ها رفتند در دل سازمان منافقین و در دل ارتش بعث صدام و مجدداً برگشتند و بسیاری از کشتارهای داخل کشور ما را انجام دادند. بسیاری از کسانی که اعلام توبه کردند و توبه‌نامه هایشان را بیت آقای منتظری و خود آقای منتظری انجام داد، سبب خون‌های بسیار زیادی شد که در کشور ما ریخته شد و مدارک و اسنادش کاملاً موجود است.

حاجتمند: خب این آدم واضح است که بعد یک چیزی بگوید که حالا نکنید این کار را...

احمدی‌زر: خب این خط‌ها ادامه دارد، یک صدا از یک جا در می‌آید، نوار صوتی فلانی در می‌آید و...

حاجتمند: حضرت امیر (ع) می‌گوید این‌ها بر باطل خودشان متحد هستند.

هاشمی‌نژاد: نامه‌ای که حضرت امام به آقای منتظری نوشت خیلی جالب است. امام می‌فرمایند که شما تریبون منافقین شدید. حالا عملکرد هم که بوده. [شما] تریبون منافقین هستید و اگر این مملکت فردا دست شما بیفتد دودستی تقدیم منافقین جنایتکار می‌کنید. نصیحت می‌کنم که بیت خود را از افراد منافقین پاک بکنید. شما دیدید اخیراً منافقین دنبال این بودند، بالأخره طراحی‌های دشمن سعی می‌کند که بحث حقوق بشری را به‌شکلی طراحی بکند، چون ما مبحث دیگری نداریم، مبارزه‌ ما علیه تروریسم بوده، جانیان بوده، چیز دیگری نداریم. اینکه دشمن متمرکز شده روی این مباحث نشان می‌دهد که در مسائل دیگر مسئلۀ حقوق بشری نداریم.

احمدی‌زر: جالب است که یکی از شاهدین عینی و یکی از به قول حقوقدانان یکی از عماره‌های داخل این دادگاه‌ها همین صوت‌های آقای منتظری است، مثلاً‌.

حاجتمند: این عکس را ببینید. (در حال نشان دادن عکس) واقعاً این عکس فاطمه [طباطبایی]...

هاشمی‌نژاد: چرا واقعاً‌ دشمن می‌آید این‌ها را، جانیانی که این جنایت‌ها را انجام دادند،‌ بحث حقوق بشری را از این‌ها می‌خواهد بسازد؟‌ چون مسئلۀ دیگر ما نداریم. خیلی جالب است.

حاجتمند: این کتاب چاپ شده الان؟‌ در دسترس مردم هست؟‌ خواهش می‌کنم به جای برجام این کتاب،‌ دو صفحه از این کتاب را تدریس کنید. به قرآن 2، 3 صفحه را تدریس کنید مردم، من خودم عملیات مهندسی را اخیراً‌ شنیدم. من خودم قصه ای که شما برای فاطمه گفتید، قصه‌ای که حتماً‌ قصه‌های دیگری هم هست در دل این 17000 شهید.

هاشمی‌نژاد:‌ اینکه اشاره می‌کنید در یک مقطعی منافقین دستور داده بودند به این جنایتکاران که در اتوبوس‌های شهری بمب آتش‌زا بگذارید. حالا چه خاصیتی داشت؟ من خدمتتان عرض می‌کنم. اولاً اتوبوس را چه کسی سوار می‌شود؟‌ قشر محروم جامعه، پایین‌ترین قشر جامعه. در این اتوبوس چه کسانی هستند؟ زن، بچه، پیرمرد، پیرزن و مردم عادی. بعد می‌گفتند بمب را می‌گذاشتند بمب آتش‌زا. چند دقیقه قبلش اعلام می‌کردند. این وسط وقتی اعلام می‌شود چه کسی زودتر از همه از اتوبوس خارج می‌شود؟ خب خودشان که می‌روند بیرون و جوان‌ها هم که می‌روند، می‌ماند چند تا پیرمرد و پیرزن و بچه‌ها. در شیراز زنده‌زنده مادر و فرزند چندماهه زنده سوختند. و این جنایت را با کمال صبوعیت و گرگ‌صفتی منافقین بیانیه دادند که عملیات قهرمانانه ما در شهر شیراز!‌ این بحث حقوق بشری سال ۶۷. یک چنین مباحثی مطرح است.

احمدی‌زر: مجامع حقوق بشر خفه‌خون گرفته بود.

حاجتمند: حقوق بشری چیه؟‌ ما خودمان روشنفکران، فیلمسازان و سینماگران و نویسنده‌ها و این‌ها هم خفه‌خون گرفتند! ما هیچ چیز نمی‌گوییم دیگر. وقتی ما هیچ چیز نگوییم آن‌ها حاضر هستند بیایند بر علیه ما شکایت کنند که شما چرا آدم‌های بی‌گناه و مخالف خود را اعدام کردید؟!! خب این خجالت‌آور است دیگر.

قزوینی: من چند وقت قبل یک مطلبی را می‌خواندم از یکی از شاگردان آقای منتظری. ایشان به یک نکته اشاره داشتند که در یک جلسه‌ای درس آقای منتظری بودند و مصادف شده بود با یک روز بعد از حملۀ جنگنده‌های آمریکایی علیه لیبی. حالا سالش را دقیقاً به خاطرم نیست. اما فکر می‌کنم دهۀ ۶۰ بوده. که منجر به کشته‌شدن یکی از اعضای خانواده قذافی شده بود.

آقای منتظری با یک حالت برافروخته‌ای در آن جلسه شبه‌فتوایی می‌دهد. حالا شاید هم بشود به قولی فتوا تعبیرش کرد که هر یک از آمریکایی‌ها چه نظامی ‌و غیر نظامی ‌در سراسر دنیا دیدید، مسلمانان می‌توانند این آمریکایی‌ها را بکشند. حالا جای خیلی تعجب دارد یک چنین جنایتی را سازمان مجاهدین خلق در طول تاریخ انقلاب مرتکب می‌شود علیه مردم ایران و علی‌رغم اینکه خود آقای منتظری هم جزء کسانی بود که به‌شدت اعتقاد داشت به همین موضوع بغی و مجازات این افراد در همان کتاب معروف رسالة فی ولایة الفقیه و الحکومة به این موضوع اشاره کردند. یک مرتبه در یک موضع متناقض که البته نمی‌شود گفت یک مرتبه، به‌هرحال تأثیر نفوذ است.

هاشمی‌نژاد: تأثیر و نقش نفوذ است.

قزوینی:‌ بله موضع شاید موضع فقهی آقای منتظری شاید در این قضیه هیچ وقت عوض نشده، منتها همین تأثیر نفوذی که در بیت ایشان انجام شد باعث شد که ایشان همچنین فتوایی را صادر کنند.

حاجتمند: اگر در فضای اینترنت سرج بکنید آقای ایرج مصداقی.

هاشمی‌نژاد:‌ از اعضای بالای منافقین بود و اعترافات جالبی دارد در مورد نقشش و هدایت افکار آقای منتظری و او را رودرروی کشور قرار دادن و گمراه‌کردن او.

حاجتمند: حضرت امام می‌فرمایند شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به‌قدری این مطالبی که می‌گفتید دیکته‌شدۀ منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب آن نمی‌دیدم. ازآنجاکه شما ساده هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

احمدی‌زر: ای کاش گوش می‌داد. من به‌عنوان سؤال پایانی. بحث را جمع‌بندی کنیم در یکی دو دقیقه. این نفوذ ادامه دارد یا نه؟ این فکر هست یا نه؟‌

حاجتمند: این سال ۸۸ که می‌گویند یک سری‌ها را گرفتند که واضح است.

احمدی‌زر: چون من با شما صحبت کردم شما گفتید که این‌ها یک مقدار از ترور فاصله گرفتند، رفتند در حوزه‌های تدریس، دانشگاه، مدیریت در این ارکان دارند فعالیت می‌کنند؛ این هست هنوز؟‌

هاشمی‌نژاد: ببینید این عامل همیشه نگاه می‌کند ببینید فرمانده‌اش چه می‌گوید. الان بحث نظامی ‌این‌ها اگر اتفاق بیفتد که اتفاق هم می‌افتد در ترور دانشمندان هسته‌ای ما دو تا از مأموران عالی رتبۀ سازمان سیا اعتراف صریح کردند که این کار در همکاری منافقین و سازمان موساد انجام شد.

قزوینی: مجلۀ اشپیگل آلمان هم به این نکته اشاره کرد.

هاشمی‌نژاد:‌ بله، 5 دانشمند هسته‌ای ما را این‌ها به صراحت دارند می‌گویند ترور کردند.

احمدی‌زر: ولی محدود شده؟

هاشمی‌نژاد: ولی کارایی الان آن‌ها متفاوت شده. الان اگر احتیاج دارد دنیا و غربی‌ها و آمریکایی‌ها به مباحث حقوق بشر، این جانیان بالفطره اینجا نقششان باز در این قسمت دارد می‌چرخد. کنگرۀ آمریکا احتیاج به بیانیه دارد عوامل همین‌ها هستند. آقای احمد شهید مأمور بحث حقوق بشر، باز این‌ها سر و کله‌شان پیدا می‌شود. این نقش و بالأخره این حمایت‌ها که این‌ها می‌کنند پول‌های هنگفتی که به این‌ها می‌دهند به‌خاطر همین نقش‌ها و کارکردهای این‌هاست.

احمدی‌زر: حالا از آن مدل نفوذ‌های کشمیری و کلاهی یا مدل نفوذ در بیوت علما مثل بحث منتظری، این‌ها هنوز هست؟

هاشمی‌نژاد: قطعاً کارکردهای مختلفی که این‌ها در مقاطع گوناگون داشتند این نشان‌دهندۀ این است که کارکرد این‌ها همچنان باقی است به‌خصوص فضاهای فعلی مجازی و غیره شرایط دیگری امکان ایفای نقش را به این‌ها بیشتر می‌دهد.

همان‌طور که شما در اوایل برنامه اشاره کردید 20 سال نپرداختن به این موضوع که مورد انتقاد رهبر معظم انقلاب فرمودند در همین سال گذشته که این موضوع غفلت شده در موردش، ‌این امکان را داده که در فضای جدید و عدم آگاهی جامعه این‌ها با نقش و کارکردهای مجزا و بدون پرچم مجدداً بیایند و القائات خودشان را اجرا بکنند و این‌ها کارکردی است که بایستی نسبت به این موضوع بیشتر به آن پرداخت.

حاجتمند: آقای هاشمی‌نژاد دست شما درد نکند. آقای سید عزیز از شما ممنونم. که این فرصت را فراهم کردید. مردم دوباره خواهش می‌کنم این برنامۀ امشب ما را که تلاش کردیم خیلی موضع نگیریم یک طرف و واضح تاریخ را عرض کردیم خدمتتان، علاوه بر پخش رسانۀ ملی در فضای مجازی هم دریافت کنید و منتشر کنید. این کتاب دایرة المعارف شهدای ترور و کتاب روز شمار وقایع تروریستی ایران...

احمدی‌زر:‌ البته این جلد اولش هست، ۵۷ تا ۵۸.

هاشمی‌نژاد: ۵۷ تا ۵۸ است و هنوز به اوجش نرسیده.

احمدی‌زر: هنوز به سال ۶۰ نرسیده.

حاجتمند:‌ اجازه بدهید یک استفاده‌ای بکنم، از رادیو جوان هم تشکر می‌کنم به نوبۀ خودم به‌عنوان یکی از پرمخاطب ترین رسانه‌های رادیویی که حداقل نامی ‌از شهدای ترور می‌برند، یک بخشی دارند به نام شهدای ترور، خیلی کوتاه ولی خب متشکرم که این کار را کرده‌اند. من هنوز نتوانستم این کتاب را تا آخر ورق بزنم، نمی‌دانم آن‌ها چطور رویشان می‌شود که اسم خودشان را بگذارند سازمان مدافع حقوق بشر. ما به این‌ها کاری نداریم،‌ ان‌شاء‌الله امام زمان ظهور کنند عدالت را نشان می‌دهیم به جهان که واقعاً‌ زندگی در سایۀ عدالت یعنی چه؟‌ خیلی متشکرم.


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

مطالب پربازدید بخش خبر

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان